تهران، اين شهر 8/7 ميليون نفري چگونه ميتواند به ديدگاه شهروندانش توجه كند و الگويي مناسب در زمينه مشاركتپذيري را شكل دهد؛ الگويي كه ديگر شهرهاي كشور نيز به همان مسير بروند.
طي سالهاي گذشته مشاركت تنها يك مفهوم بود، نه گزينهاي براي اجرا. در طول سالهاي گذشته پايتخت يك كارگاه بزرگ عمراني بود و طرحهاي بزرگ و كوچك در شهر به اجرا درميآمد بدون آنكه شهروندان درباره آنها نظر دهند. قطعا ابعاد مهندسي هر طرح با جديت مورد توجه قرار ميگرفت اما باز هم يك اتفاق هنوز نيفتاده بود؛ نگاه مردم؛ چيزي كه مسئولان شهري مدام به آن تكيه ميكردند و از آن بهعنوان كليد حل مشكلات شهر سخن ميگفتند.
قطعا اين مهمترين چالش جدي مديريت شهري تهران اعم از شوراي شهر و شهرداري است. اين سؤال بيپاسخ همچنان وجود دارد كه صداي مردم چگونه بايد شنيده شود؟ آيا بايد به همان رسم قديم همچنان عدهاي مطالبهگر براي درخواستهاي متنوع خود از روشهايي مانند اجتماع استفاده كنند؟ قطعا اين اتفاق در نظم و نظام شهري موجب بروز مشكلاتي ديگر ميشود. آيا شهروندان بايد به همان روش غيركارآمد 137تكيه و ديدگاههايشان را مطرح كنند و هيچ انعكاسي از آن نبينند؟ مديريت شهري چه راهي براي مشاركت پذيري ميتواند در پيش بگيرد. چگونه مردم، خود را در اداره شهر سهيم كنند؟
طي سالهاي گذشته شهرداري تهران نتوانست آنگونه كه بايد به ديدگاه مردم عمل كند و صداي مردم در اداره شهر شنيده نشد. نتيجه اين اتفاق هم تغيير اساسي چهره مديران شهري در سراسر كشور بود. مديران شهري در 29ارديبهشت سالجاري جاي خود را به چهرههاي اصلاحطلبي دادند. اما اين چالش همچنان باقي است؛ اينكه چگونه مردم در اداره شهرها همراه شوند؟
طي دهه گذشته طرحهاي بزرگ عمراني در تهران به اجرا درآمد درحاليكه بخش عمدهاي از ساكنان محدوده طرحها و حتي برخي ديگر از شهروندان نسبت به اجراي آن مخالف بودند. هيچ گامي براي همراهي مردم صورت نگرفت. اجراي بزرگراه صدر مخالفاني داشته كه تا به امروز همچنان بر طبل مخالفت ميكوبند. درياچه شهداي خيلج فارس هم اينگونه بودهاست.
بسياري ديگر از طرحها مانند پيادهراهسازي خيابان وليعصر، پيادهراه 17شهريور و حتي نوسازي برخي خانههاي تاريخي نيز مخالفاني داشت. اما همه اين طرحها بدون توجه به مخالفان و توجه به ديدگاه آنان به اجرا درآمد. همه اين اتفاقات باعث شد تا مردم هر چه بيشتر با شهر و مديران شهري بيگانه شوند و سرنوشتي تازه در 29ارديبهشت رقم بزنند.
- يك تجربه
يكي از شكستخوردهترين طرحها و برنامههاي شهرداري طي سالهاي گذشته، پيادهراه ۱۷شهريور است؛ طرحي كه نه در اجرا توانست مفاهيم پيادهراهي را به اجرا درآورد و نه نظر ساكنان، كسبه و حتي كساني كه در اطراف اين محدوده زندگي و كار ميكردند جلب كند. پيادهراه ۱۷شهريور بدون توجه بهنظر شهروندان به اجرا درآمد. محمد جواد شوشتري- مديرعامل اسبق سازمان زيباسازي شهر تهران- مدعي شده بود كه براساس نظرسنجيها ۶۷ درصد شهروندان ساكن در اين محدوده از اجراي طرح پيادهراه حمايت كردهاند اما آغاز كلنگزني اجراي اين طرح با شروع اعتراضات شهروندان و كسبه محل همراه شد.
اين طرح بدون هرگونه ديدگاه و نظر مردم به اجرا درآمد. كار بالا گرفت و نمايندگان مجلس هم نسبت به اجراي طرح موضع گرفتند. در واقع اين نخستينبار بود كه يك طرح شهري باعث اعتراض بهارستانيها شد. ۱۷ شهريور اما بيتوجه بهنظر مردم و ساكنان و كسبه محلي روزبهروز بيشتر پيش رفت و هيچ اتفاقي در اجراي آن رخ نداد. حتي ديدار چندين و چندباره اعضاي شوراي شهر هم كاري از پيش نبرد و يك طرح شهري بدون كمترين توجه به ديدگاه مردمي به اجرا درآمد.
- تجربهاي ديگر
نه تنها طرحهاي بزرگ شهري از نقد و نظر ديدگاه شهروندان تهي است. بلكه طرحهاي كوچكتر و منطقهاي نيز بدون توجه بهنظر شهروندان به اجرا درميآيد. بهعنوان مثال خيابان ايرانشهر؛ يكي از مهمترين خيابانهاي مركزي شهر كه اتفاقا دو معاونت شهرسازي و حملو نقل و ترافيك در آن مستقر است ميزبان طرح پيادهروسازي بود. در اين طرح از عرض خيابان كاسته و به بخش پيادهرو اضافه شد. البته اين اتفاق بسيار خوب است اما در اجراي اين طرح حتي دو معاونت شهرداري از كاركنان خود نيز بهعنوان گروهي كه هر روز درگير مشكلات احتمالي ناشي از اجراي اين طرح ميتوانند باشند نظر سنجي نكرد.
كريم، يكي از مغازهداران خيابان ايرانشهر در اينباره ميگويد: «يك روز صبح طبق معمول آمديم دم مغازه و متوجه شديم كه شب قبل كندن جدولهاي خيابان شروع شده است. كسي چيزي نميدانست. با كلي پرس و جو و مراجعه به شهرداري متوجه اجراي طرح پيادهرو شديم. هيچكس قبل از آن به مالكان و مغازهداران و ساكنان هيچ اطلاعي نداده بود. البته تقريبا همه پروژهها اينگونهاند؛ شرايط جنگي دارند؛ ناگهان تصميم ميگيرند و ناگهان اجرا ميكنند.»
علي- همكارش- ميپرسد:« در دوره قبل كدام پروژه در روز آغاز بهكار كرد؟ همه پروژهها را شبانه شروع كردهاند و هيچكس هم خبر نداشت.»
كريم از اجراي اين طرح در حاشيه خيابان ايرانشهر ناراضي است. او ميگويد:« اكثر مشتريان ما از شهرستان يا مناطق ديگر شهر به اينجا ميآيند. پيشتر امكان پارك خودرو در دو رديف ميسر بود. با كاهش عرض خيابان توقف كوتاهمدت خودرو هم ممكن نيست. بنابراين اگر كسي كار فوري داشته باشد مجبور است يا بهصورت دوبل پارك كند كه موجب راهبندان ميشود يا برود جايي دورتر پارك كند. البته اگر جاي پارك گير بياورد.»
او ادامه ميدهد: «اين اتفاق باعث اخلال در كسبوكارش شده است»؛ موضوعي كه روزگاري كسبه خيابانوليعصر (عج)، 17شهريور و بسياري از شهروندان مناطق ديگر در انتقاد از اجراي طرحهاي شهري درباره آن سخن ميگفتند.
- چه بايد كرد؟
شايد بايد به ديدگاه كارشناسان بيشتر تكيه كنيم. شايد بهتر باشد به آنچه تجارب مديران گذشته شهر است بيشتر توجه كنيم. محمدحسن ملكمدني، شهردار اسبق تهران به همشهري ميگويد:«اداره تهران بدون مشاركت شهروندان هيچ معنايي ندارد. اگر تهران از اين پس هم بدون مشاركت شهروندان اداره شود، نتيجه همان ميشود كه الان هست؛ شهري كه در بن بست گير كردهاست». او مهمترين راهكار و نخستين گام براي افزايش مشاركت شهروندان در اداره تهران را استفاده ازتجارب گروههاي مردمي ميداند. سخني كه دكتر تقي رهنمايي- پژوهشگر برجسته شهري- نيز به آن اشاره ميكند.
رهنمايي معتقد است ؛« هر چه مردم در اداره شهر بيشتر فعال شوند، شهري بهتر خواهيم داشت. وي به تجربه شهر بن آلمان اشاره ميكند كه در آن مديران شهري براي اجراي هر طرح در شهر، زماني حدود يكماه را به كسب ديدگاه مردمي اختصاص ميدهند. مردم در اين يكماه با دريافت كليات طرح از پايگاههاي اطلاعرساني و از طريق شهرداري، اطلاعات لازم را بهدست ميآورند و پيشنهادهاي خود را بهعنوان يك شهروند در اختيار شهرداري ميگذارند. شهرداري نيز با ارزيابي اين ديدگاهها تلاش ميكند تا طرح هر چه بيشتر براساس ديدگاه مردمي شكل گيرد. اين پروسه اجراي هر طرحي در شهرداري بن است؛ اتفاقي كه به نظر ميرسد در شهرداري تهران و ديگر شهرهاي كشور هنوز رخ ندادهاست.»
- نيويورك و مشاركت شهروندي
مشاركت، مهمترين عنصر شكلگيري يك شهر هوشمند است. اين سخن علي مستشاري، استاد دانشگاه استيونس نيويورك است. مستشاري، مدير شبكه جهاني شهرهاي هوشمند است. وي طرح هوشمندسازي برخي شهرهاي جهان را برعهده دارد؛ شهرهاي فرايبورگ آلمان، ملبورن استراليا، فيلادلفياي ايالات متحده، كاري كلمبيا و محدوده شهري هوبوكن نيويورك.
مستشاري مشاركت شهروندي را ركن اساسي هوشمند بودن يك شهر ميداند. به تعبير او اگر شهروندان در شهرهايشان- چه در اجراي پروژهها و چه در اداره شهر- مشاركت كنند، بيترديد شهري هوشمند شكل ميگيرد. به تعبير او تهران گامهاي بزرگي تا تبديلشدن به يك شهر با حداقل مشاركت نياز دارد.
از ديدگاه استاد دانشگاه استيونس نيويورك، شهر هوشمند از تركيب مشاركت مردمي با داشتن اطلاعات بهتر شهري ايجاد ميشود؛ «درواقع هرچه اطلاعات زيربنايي شهري بيشتر باشد و در عين حال از تواناييهاي مردم براي پيشبرد اهداف شهري استفاده كنيم به برنامهريزي و زندگي هوشمندتري دست پيدا ميكنيم. زماني كه براي ايجاد شهر هوشمند در هوبوكن اقدام كرديم شهرداري آن اعلام كرد ميخواهند بدانند براي هوشمند شدن به چه ابزارهايي نيازاست، ما در پاسخ به آنها گفتيم بهتر است اول بپرسيم شهروندان به چه چيزهايي احتياج دارند؛ چرا كه مشاركت مردمي به توانمندي بيشتر ما كمك خواهد كرد. با 16گروه از 16منطقه مختلف اين شهر نشستهايي برگزار كرديم و در هر ديدار تركيب جمعيتي را بهگونهاي حفظ كرديم كه از نظر تركيب نژادي، زباني و سني مجموعههايي را دربر داشته باشد كه نمايانگر كل جمعيت باشد. »
استاد دانشگاه استيونس نيويورك ميگويد: در تعاملات صورت گرفته با شهروندان 8بعد شكل گرفت؛ نخستين نگاه از نظر شهروندان مسئله ترددهاي درون شهري و دومين مسئله انرژي بود؛ بهدليل اينكه خودمان توليدكننده انرژي هستيم بهصورت آگاهانه مصرف انرژي را انجام نميدهيم. اين در حالي است كه قيمت آن در كشورمان بسيار پايينتر از قيمت انرژي در ديگر شهرهاي دنياست اما هزينه اين بخش براي مردم هوبوكن بسيار حائز اهميت است.
مسئله ديگري كه در تعامل با شهروندان شكل گرفت مسئله بهداشت عمومي؛ مانند آلودگي هوا و ديگري آمادگي در برابر سوانح بود چراكه هماكنون باا فزايش گرمايش جهاني، سوانح طبيعي و غيرطبيعي براي آنها به كرات رخ ميدهد؛ بنابراين آمادگي شهري برايشان از اهميت بالايي برخورداراست. او ادامه ميدهد: سرويسهاي شهري مانند جمعآوري زباله و در مرحله بعد پايداري اجتماعي مسائل ديگري بود كه براي مردم هوبوكن حائز اهميت بود؛ يكي از نكات قابل توجه در اين تعاملات اهميت دادن به مسئله پايداري اجتماعي در گروه سني 65سال به بالا بود.
اما فعاليت براي ايجاد يك شهر هوشمند گامي تازه در شهر هوبوكن بود. مدير شبكه جهاني شهرهاي هوشمند در اين مورد ميگويد: نخستين توانمندي ايجاد شده در راستاي تحقق شهر هوشمند مشخص كردن گزينه مناسب براي حركت از يك نقطه به نقطه ديگر و درنظر گرفتن اين است كه هزينه آن براي محيطزيست، سلامت فرد و جامعه چقدر خواهد بود؟ برنامههاي آتي ما در سيستم حملونقل شهري فراهم كردن شرايطي بود كه يك شهروند بداند هماكنون اتوبوس كجاست و اگر تا فلان دقيقه ميرسد، ميتواند صبر كند يا خير؟ اما مسئله ديگر جاي پارك بود.
در اين راستا سيستمي ايجاد شد كه به آنها اعلام كند در كدام نقطه شهر پاركينگ وجود دارد كه اين اقدام نيز بسيار كمككننده بود. توانايي صدور قبضهاي جريمه خودرو و پرداخت آنها بهصورت آنلاين از ديگر اقدامات براي تحقق شهر هوشمند بود. مدير شبكه جهاني شهرهاي هوشمند ادامه ميدهد: مجهز كردن دوچرخهها به جيپياس و دست يافتن به اطلاعاتي مانند اينكه كداميك از خيابانهاي شهر براي فعاليتهاي عمراني و امور ديگر توسط شهرداري بسته شده يا اينكه مردم چگونه ميتوانند تصادفات شهري را به پليس گزارش دهند، از ديگر مواردي بود كه در راستاي اجراي شهر هوشمند بهكار گرفته شد.
به گفته استاد دانشگاه استيونس نيويورك، امكاني كه شهر هوشمند ايجاد ميكند اين است كه تمام كساني كه در مصرف انرژي صرفهجويي ميكنند نهتنها ميبينند چند شهروند ديگر اين كار را انجام دادهاند بلكه تأثيرات انجام آن را هم مشاهده ميكنند. در واقع كساني كه از طريق پلت فرمهاي اطلاعاتي به يكديگر متصل ميشوند متوجه ميشوند صرفهجويي انجام شده آنها چه تأثيراتي داشته و همين امر برايشان انگيزه ايجاد ميكند.
استاد دانشگاه استيونس نيويورك در ادامه سخنانش ميگويد: اين اقدام را براي كاهش مصرف آب نيز انجام داده و به شهروندان هوبوكن روشهاي صرفه جويي را توضيح دادهايم و اعلام كردهايم در فلان هفته بايد چه وسايلي تهيه كنند، اين امر چقدر هزينه دارد و چه ميزان صرفهجويي در برخواهد داشت. مدير شبكه جهاني شهرهاي هوشمند در ادامه ميگويد: شهروندان به 2طريق ميتوانند با شهر هوشمند ارتباط برقرار كنند؛ در واقع اطلاعات بهصورت دوطرفه بين شهر و شهروندان برقرار ميشود. اين اطلاعات در سرور دانشگاه مورد نظرمان ذخيره ميشود و سنسورها، اطلاعاتي درباره ميزان ترافيك، مصرف انرژي، آلودگي هوا و... كل شهر به ما ميدهند.