نيروهاي عراقي به كركوك حمله بردند و پيش از آنكه بارزاني بتواند اعلام استقلال كند، كنترل اقليم را بر كركوك محدود كردند. اقليم اعلام كرد كه نتيجه رفراندوم را به تعويق مياندازد و حاضر به مذاكره با دولت عراق است. چند روز بعد بارزاني در اثر انتقادهاي مخالفان و رقباي داخلي از سمت خود استعفا كرد. در مورد اينكه از اين پس شرايط اقليم چگونه خواهد بود، با دكتر داوود هرميداس باوند، استاد بازنشسته دانشگاه در حوزه روابط بين الملل گفتوگو كرديم. وي معتقد است كه دولت عراق نبايد از ضعف اقليم استفاده كند و فشارها را افزايش دهد. دكتر باوند كه از منتقدان برخي از مواضع ايران در مورد اقليم است، معتقد است ايران بايد در اين بحران با ميانجيگري و جلوگيري از فشار فزاينده دولت عراق بر اقليم، از كردها حمايت و به اين ترتيب منافع حياتي خود را نيز حفظ كند. دكتر باوند معتقد است كه حمايت از كردها از آنجا كه بخشي از ميراث تمدني و فرهنگي ايران به شمار ميروند، خدمت به منافع درازمدت و حياتي ايران است.
- به نظر ميرسد كه تمايل به جداييطلبي در همهجاي دنيا افزايش يافته است. امسال تقريبا بهصورت همزمان دو جريان جداييطلبي در جهان فعال شدند؛ يكي اقليم كردستان در عراق و ديگري كاتالونيا در اسپانيا. چه اتفاقي افتاده است كه پس از فراگيرشدن موج اتحاد و همگرايي (مثل آنچه در شكلگيري اتحاديه اروپا شكل گرفت) ناگهان با تمايلات جداييطلبانه جدي مواجه ميشويم؟
يكي از پيامدهاي جهانيشدن، فراگماتيزيشن يا پارهپارهشدن است؛ به اين معنا كه همزمان با شكلگيري فرهنگ عمومي جهاني يا ارزشهاي جهاني، تقسيمات و تكهتكهشدنها هم اتفاق ميافتد. يعني از يك سو، بخشهايي از فرهنگ ملي با اين جهانيشدن همسويي يافته اما از سوي ديگر فرهنگهاي بومي يا محلي كه خفته بوده، يكباره بيدار شده و خواستهايي را مطرح كرده است. بنابراين پديده جداييطلبيهاي اخير را ميتوان از اين منظر هم ديد.
از نظر حقوق بينالملل تنها سابقهاي كه در مورد اقليتها و قوميتها داريم در جامعه ملل است. يكي از شرايط عضويت براي كشورهاي جديدالاستقلال اروپا مثل ليتواني، لتوني و استوني در جامعه ملل، رعايت حقوق اقليتها بود. شوراي اجرايي نيز مسئوليت نظارت بر اين رعايت را عهدهدار بوده و هست. اما فراتر از اين حوادث سعي شد كه مسئله اقليتها و قوميتها مطرح نشود زيرا بر اين باور بودند كه بسياري از كشورها از قوميتهاي مختلف تشكيل شدهاند. حتي ميخواهم بگويم از نظر حقوقي هم اين ملاحظات در نظر گرفته شده است؛ حتي در مورد معاهدات! يكي از موارد فسخ معاهدات، تغيير بنيادين اوضاع و احوال است؛ به اين معنا كه زماني كه تغييري بنيادين در كشوري ايجاد شده باشد، طرفين مجاز به فسخ قراردادهايشان هستند؛ به استثناي قرارداد مرزي يا ارضي؛ چون معتقد بودند اگر اين ملاحظات را نكنند كشورهاي آفريقايي 40تكه خواهند شد.
حتي در منشور سازمان ملل متحد كه صحبت از آزاديهاي اساسي شده است، هيچگاه كلمهاي درباره قوميتها و اقليتها نيامده است. اما حوادثي در جهان اتفاق افتاد كه مسئله قوميتها را بيدار كرد. فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و يوگسلاوي ازجمله اين حوادث بود. در پرتو چنين وضعيتي مسئله قوميتها فضاي مساعدتري پيدا كرد چون قداست حفظ يكپارچگي كشورها شكست.
در مورد جوامعي كه قدرتهاي استعماري در شرايط تحميلي، بدون توجه به آرا و نظر مردم، آن را واگذار كرده بودند و ازجمله در مورد كردها، شرايط پيچيدهتر و دشوارتر است؛ بهويژه اگر دولت مركزي (و در اين مورد عراق) برخورد برابر شهروندي با كردها نداشته باشد و از هيچ اقدام نظامي خشونتآميزي هم نسبت به آنها دريغ نكند. بنابراين در اين مناطق، هميشه جداييطلبي مثل آتش زير خاكستر است و به محض اينكه زمينههاي مساعد پيدا كند، شعلهور ميشود.
- اقليم كردستان پس از رفراندوم در شرايط مناسبي قرار ندارد؛ روابطش با عراق به وخامت گراييده و در داخل هم شقاق و شكافها علنيتر شده است. دلايل اين شكست چيست و اساسا چرا كردها در شرايط نابسامان منطقه تصميم به برگزاري رفراندوم گرفتند؟
مهمترين دليل اينكه رفراندوم اقليم عملا شكست خورده، اين است كه 3 كشور همسايه، مشكلات و منافع مشتركي در قبال اين مسئله دارند كه در مورد آن با يكديگر توافق كردهاند. موضع مشترك اين سهكشور همسايه باعث شد كه رفراندوم اخير هم به نتيجه نرسد. اين همكاري سابقه تاريخي هم دارد. با اينكه سه كشور ايران، تركيه و عراق با هم اختلافات و رقابتهايي هم داشتندو در مورد احتمال خودمختاري هرسه موضع مشتركي ميگرفتند؛ زيرا در اين زمينه، منافع مشترك داشتند. اين موضوع تا به امروز يكي از موانع بزرگ استقلال براي اقليم كردستان بوده است.
- برخي ميگويند كه اقليم كردستان زمان مناسبي را براي برگزاري رفراندوم انتخاب نكرد و اگر كردها صبر ميكردند ميتوانستند در زمان مناسب به استقلال دست يابند؛ بنابراين يكي از دلايل شكست رفراندوم را تصميم عجولانه و محاسبات اشتباه اقليم ميدانند. شما چه فكر ميكنيد؟
كردها دهههاست كه به دنبال استقلال هستند؛ بهويژه اينكه در كشور عراق، شرايط خوبي نداشتهاند و ندارند. اما پيگيريشان علاوه بر شرايط سخت زندگي و دلايل سياسي، يك دليل تاريخي هم دارد. در قرارداد ورساي خودمختاري مطلق براي كردها در نظر گرفته شده بود؛ هرچند تركيه در لوزان اين بند را لغو كرد. ميخواهم بگويم هر گروه و دستهاي كه سوابق اينچنيني برايش مطرح اما متوقف شده باشد، همواره به فكر اين است كه آن را احيا يا محقق كند. تصميم اقليم مبني بر برگزاري رفراندوم هم تا حد زيادي، در راستاي پيگيري اين آرزوي تاريخي بود.
اما اين حرف هم درست است كه اقليم، هم زمان نامناسبي را براي پيگيري اين آرزوي تاريخي انتخاب كرد و هم دچار خطا در محاسبه رفتار همسايگان شد؛ مثلا اقليم ميخواست در مورد كركوك، عراق را به مرگ بگيرد كه به تب راضي شود اما تندروي كرد و تا جايي پيش رفت كه به دولت عراق هشدار داد و با اين هشدار خواست بگويد كه استقلال، طرفداران زيادي دارد. اقليم، كركوك را از دست داعش گرفته بود و چون گرفته بود، مستقر هم شده بود و از نفت آنجا هم فراتر از توافق با بغداد استفاده ميكرد. اعتراضات عراق هم فايدهاي نداشت. اقليم فكر ميكرد كه دراختيارداشتن كركوك يك امر دوفاكتو (بالقوه) است و بايد آن را به دوژوره (بالفعل) تبديل كند و با اين رفراندوم بهدنبال اين موضوع هم بود. اما تصادفا همسايهها همه موضع مشتركي داشتند؛ براي اينكه تجزيه، اوضاع را در منطقهاي كه دچار آشفتگي است، آشفتهتر ميكرد. آشفتگي دردسر است و از طرفي به نفع اين منطقه آشوبزده هم نيست كه آشفتگيها تشديد شود يا رفراندوم به درگيري گسترده بين دولت عراق و اقليم كردستان منجر شود. بنابراين واكنش جدي همسايهها باعث شد كه رفراندوم نهتنها بينتيجه بماند بلكه براي اقليم پيامدهاي منفي در بر داشته باشد؛ طوري كه هر آنچه داشته را هم از دست بدهد. حالا رفراندوم به دولت عراق فرصتي داده كه كركوك را باز پس بگيرد؛ اقليم هم در وضعيت دفاعي قرار گرفته و اين تحميلها يكي پس از ديگري ادامه خواهد يافت.
- عوامل دروني مانند رقابتهاي طايفگي چه اندازه در اين شكست مؤثر بودند؟
يكي از نقاط ضعف كردها اين است كه همواره دچار اختلافات قومي و طايفهاي بودهاند و اين اختلافات، مانع يك اتحاد سراسري و بهاصطلاح ملي در ميان آنها شده است.
- پس از اينكه اقليم، كركوك را از دست داد، حزب گوران انتقادهاي تندي عليه آقاي بارزاني و تصميمش در مورد رفراندوم و همچنين عملكردش مطرح كرد. آيا اين اختلافات ميتواند بقاي اقليم را دچار مشكل سازد؟
اساسا در جوامع جهانسومي هميشه نبرد شخصيت اعلامنشده وجود دارد و براي همين است كه احزاب هيچگاه بهخوبي در اين جوامع پا نميگيرد. در واقع دعوا سر فرد انتخاب شده يا نشده است. اختلاف از آنجا آغاز ميشود كه شخصي از يك حزب رأي نياورد؛ مثلا چرا نهضت آزادي از جبهه ملي جدا شد؟ براي اينكه بازرگان رأي نياورد. بنابراين بحثها پيرامون شخص است؛ اين مشكل جوامع جهانسومي است. دلتنگيها تبديل به جدايي ميشود. در مورد حزب گوران هم وضعيت همين است.
اما در عين حال معتقدم اقليم ـ بد يا خوب ـ احساس خوبي براي كردها ايجاد كرده است؛ بنابراين فكر ميكنم افراد و گروهها تا حدي با هم رقابت خواهند كرد كه موقعيت اقليم را به خطر نيندازند.
- شما در آن روزها كه بحث رفراندوم در اقليم كردستان داغ بود، يادداشتي نوشتيد و در آن يادداشت از موضع ايران در قبال برگزاري رفراندوم در اقليم كردستان انتقاد كرديد و گفتيد موضع ايران نبايد همان موضع و رفتاري باشد كه تركيه دارد. ميتوانيد اين موضوع را توضيح دهيد؟
بله من معتقدم موضع ايران تا جايي كه اعلام كرد وحدت عراق بايد حفظ شود،كافي بود چرا كه كردها نبايد فكر كنند كه اسرائيل بايد پشتيبان و حامي آنها باشد.
ما ميگوييم وحدت و يكپارچگي عراق فعلا حفظ شود؛ خب درست، ما با كردها مشتركات تاريخي و فرهنگي جدي داريم؛ در واقع از يك فرهنگ و تمدن هستيم و اين موضوع بسيار اهميت دارد. ايران بايد خود را ملجأ كردها بداند نه اينكه موضعي شبيه به موضع تركيه يا عراق بگيرد. ما بايد در هرگونه موضعگيرياي در مورد اقليم، منافع حياتيمان را در درازمدت در نظر بگيريم.
تركها در ماجراي رفراندوم اقليم موضع گيري كردند، هياهو هم كردند و ناگهان سياست صبر و انتظار در پيش گرفتند. تركها همواره منافع خود را دقيق محاسبه ميكنند تركيه همواره به شمال عراق حتي موصل و بهخصوص نفت كركوك چشم داشته است. اين ادعا از قبل بوده و هنوز بالقوه وجود دارد و از طرف اردوغان شنيده ميشود. هر ترتيباتي در اقليم اتفاق بيفتد، تركيه خود را در نفت اين منطقه سهيم ميداند. من يقين دارم كه تركيه راه عبور نفت كركوك خواهد بود و تصميمگيري نهايي به نحوي خواهد بود كه راه ايران اصلا در اين طرح نباشد و ما البته نبايد با مواضع تند، روزنههاي نفوذ را هم كه تاريخ و فرهنگمان در اختيارمان ميگذارد؛ببنديم.
- باتوجه به اينكه هماكنون اقليم كردستان نسبت به بغداد در وضعيت دفاعي قرار گرفته است، آينده اقليم كردستان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ اقليم ميتواند از فشارهايي كه هماكنون گريبانگيرش شده است، رها شود؟
در سياست، هر رويداد منفي، آثار مثبت دارد و هر رويداد مثبت، حتما پيامدها و آثار منفي دارد. اين رويداد هم با اينكه هماكنون پيامدهاي منفي داشته اما در درازمدت آثار مثبتي براي اقليم خواهد داشت؛ بهويژه اگر عراق بخواهد فشارها به اقليم را افزايش دهد. كساني كه خرد سياسي دارند، وقتي رقيبشان ضعيف ميشود، سعي نميكنند بيشتر آن را بكوبند بلكه سعي ميكنند به او امتيازاتي هم بدهند تا از تحقيرش جلوگيري كنند. آنها كه آيندهنگري دارند، نبايد سعي كنند كه به اقليم تضعيفشده فشار بياورند زيرا اين آرمان يا هدف وجود دارد و سركوب يا فشار، آن را از بين نميبرد بلكه برعكس ميتواند آن را دوباره احيا كند. از همين رو من فكر ميكنم كه ايران هنوز هم فرصت دارد و ميتواند با ميانجيگري ميان دولت بغداد و اقليم كردستان، فضا را به نفع خودش برگرداند؛ به جاي اينكه بگذارد تركها اين كار را بكنند. ايران حتما بايد نقش ميانجيگرايانهاي داشته باشد كه انعكاس پيدا كند نه اينكه بدون اطلاع كسي و در خفا كار كند. علاوه بر اين، نگاه و رفتار ايران بايد طوري باشد كه به واسطه اشتراكات تاريخي و نژادي و فرهنگي، محل التجاي نهايي كردها باشد؛ همان كاري كه تركها در مورد تمامي اقوام اورالالتاي كرده و ميكنند. بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، تركيه كنفرانسهايي در حمايت و دفاع از اقوام اورالالتايي در آنكارا و آلماتي برگزار كرد و اعلام كرد كه در آنكارا به روي اين اقوام باز است و به اين ترتيب خود را ملجأ اين اقوام خواند. اميدوارم مقامات ايران در سفر اخير حيدرالعبادي به تهران، فراموش نكرده باشند كه تقاضاي ميانجيگري بين اقليم و عراق را مطرح كنند.
- ايران دقيقا چه اقداماتي براي حل بحران تلخي كه ميان اقليم و عراق به وجود آمده، ميتواند انجام دهد؟
ايران ميتواند نقش بسيار سازنده و التيامبخشي ايفا كند. ايران اينجا 2 كار ميتواند بكند؛ يكي اينكه بين اقليم و دولت عراق ميانجيگري كند و ديگر اينكه سعي كند بين گروههاي ذينفع در اقليم، آشتي و تفاهم برقرار كند. و اگر اين خطمشي را نگهدارد هم به نفع اقليم كار كرده است و هم به نفع آينده ايران.
در مورد اول، ايران ميتواند نقش مهمي در رفتار دولت عراق نسبت به اقليم داشته باشد و نگذارد كه دولت عراق دچار تصميمگيري افراطي نسبت به اقليم و كردها شود. ميتواند از دولت عراق درخواست كند كه در كركوك حقابهاي به كردها داده شود؛ زيرا تابوي جداييطلبي شكسته شده است و جدايي اقليم از عراق اگرچه دشوار اما ناممكن نيست. ساختار سياسي در اقليم بايد باقي بماند و ايران تمام تلاشاش را بكند كه اين ساختار از هم نپاشد.
- با توجه به استعفاي آقاي بارزاني، آينده اين خانواده را در اقليم چگونه ميبينيد؟
خانواده بارزاني در كردستان عراق سابقه مبارزاتي دارد و بهسادگي فراموش نميشود. بله، بارزاني اشتباه كرده اما الان بهتر است همه گروهها با همكاري هم سعي كنند شرايط اقليم را حفظ كنند و براي اين كار بهتر است با همكاري بارزاني اين كار را بكنند زيرا نفرات ديگري كه ميخواهند بيايند، از جايگاه و منزلت بالايي مانند بارزاني برخوردار نيستند.