آسيبشناسي كودكآزاري، آموزش به كودكان و بزرگسالان و بحث درباره وظايف نهادهاي دولتي از جمله مباحثي است كه ميشود به آنها جديتر پرداخت.
- گفتمان نارس كودكي در ايران
وقتي به گذشته برميگرديم عمدتا با نظامهاي اجتماعياي مواجه هستيم كه ويژگي اصلي آنها پدرسالاري يا به تعبير برخي ديگر از جامعهشناسان مردسالاري است. در اين نظام اجتماعي جنسيت مهمتر از سن است. درواقع همين كه شما مذكر باشيد، واجد ارزش هستيد، ديگر سن چندان اهميتي ندارد. كودكي بهعنوان يكي از مراحل زندگي افراد، پديدهاي متعلق به دنياي مدرن است. دنيايي كه در آن علاوه بر جنس، بهتدريج سن هم اهميت مييابد؛ در واقع هر چه جوامع جلوتر ميآيند با وقوع تغييرات و تحولات اجتماعي و گسترش شناختهاي علمي، مراحل مختلف طول عمر كوچكتر ميشود؛ مثلا اين مراحل به كودكي، نوجواني، جواني، ميانسالي و كهنسالي تقسيم ميشود. حتي با گسترش شناختهاي علمي، هركدام از مراحل يادشده هم مدام كوچكتر ميشوند.
در واقع جهان مدرن تلاش ميكند تا همه «سالاريها» را حل كند؛ مثلا مردسالاري را تعديل ميكند و نابرابري بهخاطر «سنسالاري» را كاهش دهد. هر جنس و هر سن حقوق خودش را دارد. اينكه كودكي، پديدهاي متعلق به دنياي مدرن است به اين معني است كه توجه به دنياي كودكي بهعنوان يك دوره مستقل و متفاوت از ساير دوران زندگي افراد، با تحولات اجتماعي ظهور يافته است؛ مثلا در دوران پيشامدرن، كودكان در هنر، ادبيات، حقوق و معماري و... حضور نداشتند. براي مثال نوشتن اوليور توييست توسط چارلز ديكنز يا آليس در سرزمين عجايب توسط لوييس كارول براي مثال از اتفاقاتي است كه بيانگر شكلگيري توجه به كودكان در ادبيات است يا اعتراضاتي كه در انگليس در اوايل انقلاب صنعتي بهكار كودكان ميشود بيانگر اينگونه توجهات است؛ در معماري، ساختن اتاق براي كودكان در خانهها و تعريف عرصهاي خصوصي براي آنها بيانگر به رسميت شناختن كودكي است كه البته روند همه اينها تدريجي بوده است. در خانههاي قديمي ما اتاق كودك نداريم.
بحث اين است كه در ايران گفتمان كودكي نصفه و نيمه و نارس است. شما گفتمان زنان را درنظر بگيريد؛ گفتماني وجود دارد و در همه عرصهها مسائل زنان را رصد ميكند و واكنش نشان ميدهد. اين گفتمان قوي است؛ در عرصه بازنشستگي زنان، در عرصه زنان سرپرست خانوار، در عرصه طلاق، در عرصه حضور زنان در فضاهاي عمومي، در تفكيك جنسيتي، در عرصه سهميهبندي دانشگاه و در همهجا اين گفتمان حضوري جدي دارد. اما در زمينه كودكان ما جريان اجتماعي پررنگي نداريم. متأسفم اين را ميگويم كه تا آزاري صورت نگيرد تحركي ايجاد نميشود. در واقع واكنش وجود دارد نه گفتمان. ما چند سازمان غيردولتي داريم كه در زمينه حقوق كودكان بهمعناي كلي آن فعالند؟ بيشتر آنها در زمينه كودكان كار فعاليت ميكنند. جالب آنكه چون ما شاهد تولد نارس پديده كودكي در ايران هستيم بعضي از همين فعالان اجتماعي توجهي به كودكان در روستاها ندارند.
شما در اطراف جادهها به چوپانان دقت كنيد. عمدتا كودكان هستند كه چوپاني ميكنند. بخشي از كار كشاورزي بر عهده كودكان است. كم نيستند روستاهايي كه در آنها كودكان، كودكي نميكنند. درست است كه جريان كلي كشور ما به سمتي است كه در آن كودكان و كودكي دارد به رسميت شناخته ميشود اما هنوز خردهفرهنگها و مناطقي داريم كه آن جريان كلي اجتماعي به آنها سرايت نكرده است. هنوز در كشور جزيرههايي داريم كه گويي اصلا تحت نفوذ آن جريان كلي به رسميت شناختن كودكي و دنياي كودكي نيستند؛ مثلا خيلي از والديني كه با كودكانشان به تماشاي صحنه اعدام ميروند قطعا براي كودكانشان اتاق مستقل هم دارند، براي آنها جشن تولد هم ميگيرند اما نميدانند كه نبايد با كودك به تماشاي اعدام رفت.
فردين عليخواه
- 123، حامي كودكان آزارديده
كودك آزاري پديدهاي شايع دركشورهاي مختلف دنياست. منظور از كودكآزاري عبارت است از؛ استفاده عمدي از قدرت، زور، تهديد يا نيروي جسماني عليه كودك توسط يك فرد يا يك گروه كه به سلامت، حيات، رشد و عزت نفس كودك لطمه زند و يا اينكه احتمال صدمات بعدي را افزايش دهد.تاكنون كودكآزاري به شيوههاي مختلف دستهبندي شده است كه ميتوان اين پديده را به طور كامل و جامع به چند دسته جسمي، جنسي و هيجاني يا عاطفي تقسيم كرد. قابل توجه است كودكاني كه قربانيان اين پديده هستند بهدليل آسيبپذيريهاي اين دوره رشد، گاه پيامدهاي جبرانناپذيري را تحمل ميكنند.
به همين منظور براي كاهش اين تبعات در كشورهاي مختلف برنامههاي شناسايي و پيشگيري مختلفي در سطح ملي اجرا ميشود كه يكي از اين برنامهها برقراركردن خطوط كمك تلفني و مداخله از طريق تيمهاي سيار است. در كشور ما نيز براي مداخله فوري در اين شرايط خط 123و اورژانس اجتماعي در هر استان راهاندازي شده است. اين مركز داراي يك خط تلفن كمك سهرقمي (123) است كه بهصورت شبانهروزي آماده دريافت گزارشهاي مربوط به كودك آزاري، ارزيابي اوليه شرايط گزارش شده و مداخله فوري براي كمك به كودك درصورت نياز است.
لازم به ذكر است كه علاوه بر خدمات خط تلفن 123، خدماتي تحتعنوان خدمات سيار بهصورت فوري و سرپايي در محل گزارش شده از موارد كودكآزاري با استفاده از وسيله نقليه يا از طريق پايگاههاي خدمات اجتماعي كه در نقاط پر تراكم و مناطق آسيبزاي سطح شهر، مستقر هستند توسط كارشناسان آموزش ديده، ارائه ميشود. كارشناسان مشغول به خدمت در اين بخش ابتدا با دريافت گزارشهاي مربوط به كودكآزاري، به ارزيابي اطلاعات ميپردازند و سپس مداخلات تخصصي خود را كه شامل اقدامات روانشناختي، مددكاري اجتماعي و اقدامات قضايي است در سريعترين زمان براي تأمين ايمني كودك و پيشگيري از تشديد آسيب و كاهش صدمات وارده به كودك ارائه ميدهند. همچنين خط 123و اورژانس اجتماعي همواره آموزشهايي در سطح شهر و مكانهاي عمومي ازجمله مدارس، مساجد، فرهنگسراها و... درخصوص آگاهسازي آحاد مردم از پديده كودكآزاري و تبعات سخت آن و معرفي خدمات حمايتي اين مركز ارائه ميدهند تا مردم بتوانند درصورت نياز از خدمات تخصصي كارشناسان آموزش ديده در اين خصوص بهرهمند شوند.
زهرا اكبري
- برخي از بزرگسالان مصاديق كودك آزاري را نمي شناسند
كودكان بهعلت ويژگيهاي سني بسيار آسيبپذير هستند و نياز به حمايت و مراقبت ما دارند. اما گاهي بزرگسالان به دلايل مختلف بهجاي حمايت و مواظبت از كودكان، آنان را موردآزار قرار ميدهند. جالب اينجاست كه بدانيم تجارب كاري و البته آمارها نشان ميدهد والدين بيش از هر بزرگسال ديگر، كودكان را مورد آزار قرار ميدهند. شايد به اين دليل كه بسياري از افراد هنوز نيز مصاديق و انواع كودكآزاري را نميشناسند. برخي كودكآزاري را فقط به يك چشم كبود يا دستشكسته خلاصه ميكنند.
در تعريف مناسبي از اين پديده ميتوان گفت: «كودكآزاري عبارت است از هرگونه صدمه و آزار جسمي، رواني يا اخلاقي كودكان يا نوجوانان كه برخلاف قانون بوده و سلامت جسماني يا رواني ايشان را بهخطر اندازد». كودكآزاري انواع مختلفي دارد؛ كودك آزاري جسمي، كودكآزاري رواني، كودكآزاري جنسي و كودكآزاري ناشي از غفلت.كودكآزاري جسمي آسيبي است كه به جسم كودك وارد ميشود؛ همچون ضربهزدن، داغكردن، آسيب رساندن به سر، شكستگي، آسيبهاي دروني، مجروحكردن يا هر شيوه ديگري از آسيب جسماني. كودكآزاري رواني يا بدرفتاري عاطفي، آسيبي اساسي و قابل توجه است كه كاركردهاي روانشناختي، رفتاري و رشدي كودك را بهشدت تحتتأثير قرارميدهد.
مصاديق بدرفتاري عاطفي عبارتند از: رفتار و نگرشهاي منفي مداوم، بهصورت كلامي و غيركلامي مانند سرزنش يا تحقير مداوم، مقررات و كنترل شديد مانند ترساندن از جدايي يا تنبيه سخت بدني، تقويت وابستگي كودك بدون احساس امنيت، انتظارها و برخوردهاي نامتناسب با سن و دور بودن از كانون عاطفه. كودكآزاري جنسي نيز عبارت است از تماس يا تعامل ميان كودك و فرد بزرگسال هنگامي كه از كودك براي تحريك جنسي شخص مرتكب يا فرد ديگري استفاده شود. كودك آزاري جنسي دامنه وسيعي را دربرميگيرد. در نهايت آخرين نوع كودك آزاري به نام غفلت و مسامحه مشهور است. غفلت از كودك بهمعناي حذف يا ناديدهگرفتن كودك است كه اين امر ممكن است با آزار بدني همراه باشد يا نباشد. غفلت به منزله الگوي پايدار است كه بيانگر رابطه متقابل اندك والدين و كودك، حذف و برآورده نكردن نيازهاي اوليه از لحاظ جسماني يا هيجاني، ازجمله در زمينه تغذيه، سلامت، پوشاك، نظافت، تربيت، مراقبت پزشكي، حمايت و ابراز عشق و علاقه است.
مصاديق غفلت عبارتند از: غفلت جسمي مانند ترك و به حال خود رها كردن و رسيدگينكردن به وضعيت تغذيه كودك؛ غفلت هيجاني مانند محبت نكردن كافي به كودك، بدرفتاري شديد مزمن با همسر در حضور كودك؛ غفلت آموزشي مانند رسيدگينكردن به وضعيت تحصيلي كودك، بيتوجهي به ترك تحصيل يا فرار از مدرسه؛ غفلت پزشكي مانند مراقبتنكردن از كودك در برابر مسائل بهداشتي است. بهطور كلي، مطالعات متعدد آثار اوليه و درازمدت كودكآزاري را در قربانيان نشان داده است؛ مانند تأخير در رشد مراحل زندگي، افت عملكردهاي هوشي و شناختي، بازگشت به دوران قبلي و اوليه رشد (مانند شبادراري و انگشتمكيدن)، امتناع از مدرسه رفتن و افت تحصيلي، اختلالات اضطرابي (مانند اضطراب فراگير)، افسردگي و... .
بزرگترين عامل كودكآزاريها، عدممهارت والدين در حوزه فرزندپروري و در واقع ناتواني والدين در برابر كنترل صحيح رفتار كودك است. برخي از والدين، نزديكترين راه براي اصلاح رفتارهاي كودك خود را تنبيه بدني ميبينند كه با تكرار از سوي والدين، كودك كمكم بهآن عادت ميكند، در اين شرايط برخي والدين ناشيانه به سختتركردن تنبيه بدني و رواني روميآورند و تا آنجا پيش ميروند كه با لجبازي، صدمات جبرانناپذيري به كودك وارد ميآورند. گاه نيز والدين يا افراد ديگر كه به كودكان آزار ميرسانند، نميدانند كه رفتار آنها، كودكآزاري است.
محمد تركمان