و با آویزان شدن از دست وپای مردم ومسافران وسماجت درخواست پول وخوراکی میکنند.
مثل گذشته نه گوشهي خيابان كز ميكنند تا شما سكه يا پولي را جلوي پايشان بيندازيد و نه ديگر دستشان را به سويتان دراز ميكنند تا پول گدايي كنند.
حتي ديگر با ترحم و ملتمسانه به شما نميگويند «به من عاجز كمك كنيد. مريض دارم. يا اينكه درماندهام و گرسنهام.» آنها شگردشان طنازي است.
سن و سال زيادي ندارند اما خوب ميدانند چطور دل مردم را به دست آورده، از آنها پول بگيرند و به جيب بزنند.
در نگاه اول دخترهايي معصوم به نظر ميرسند كه قرباني جاهطلبي خانوادهها و سرپرستشان شدهاند اما وقتي شوكه ميشويد كه پس از پايان كارشان، لباسهاي دخترانه را از تنشان درميآورند و اين بار با لباسها و قدمهايي پسرانه به محل اقامتشان باز ميگردند.
پسران پاكستاني دخترنما، اين روزها حسابي خبرساز شدهاند و چندي پيش انتشار كليپي از آنها، مردم شهر را شوكه كرد.
اين كليپ نشان ميداد كه چطور پسران نوجوان با پوشيدن لباسهاي دخترانه به خيابانها ميروند و دست به گدايي و حتي دزدي از رانندهها ميزنند.
پس از آن بود كه مأموران پليس شهر دماوند به دستور دادستان اين شهر، دست به كار شدند تا با دستگيري آنها، به تكديگريهاي اين باند پايان دهند. باندي كه پاتوق اصليشان چهارراه گيلاوند در شهر دماوند است.
اما سوال اين است كه اين گداهاي پاكستاني دخترنما در شهر دماوند چه ميكنند؟حالا چند روزي ميشود كه آرامش به خيابانهاي شهرستان دماوند بازگشته و ديگر در چهارراه اصلي اين شهر هيچ گدايي را نميبينيد كه به سمت شما بيايد، از ماشين يا جيبتان آويزان شود و با سماجت زياد از شما درخواست پول كند.
همين چند روز پيش بود كه مأموران پليس با دستور دادستان وارد عمل شدند و با حضور در خيابانهاي شهر موفق شدند بعضي از گداهاي دخترنما را دستگير كنند.
بقيه هم كه ميديدند هوا پس است، پا به فرار گذاشتند و حالا از ترس دستگيري به ندرت در خيابانهاي شهر آفتابي ميشوند.
در مسير رفتن به شمال يا روستاهاي ييلاقي اطراف تهران اگر از دماوند عبور كرده باشيد، حتما چشمتان به دختربچههايي كه در چهارراه گيلاوند به سراغ ماشينها ميروند و گدايي ميكنند افتاده است.
نه تنها اين چهارراه كه مسيرهاي پرتردد و مسافرروي شهر دماوند، رودهن و بومهن پر شده بود از دختربچههاي گدا كه پاكستاني بودند و فارسي را دست و پاشكسته حرف ميزدند.
آنها در ظاهر دخترهاي كم سن و سال و معصومي بودند كه نياز به كمك داشتند اما چهرهي واقعيشان زماني لو رفت كه فيلمي از آنها در فضاي مجازي منتشر شد.
اين فيلم نشان ميداد كه اين دختربچهها در اصل پسرهاي زير 15 سال هستند كه به خاطر نداشتن چهرهي مردانه، خودشان را دختر جا زده و با پوشيدن لباسهاي دخترانه، مردم را فريب ميدادند و از آنها گدايي ميكردند.
انتشار اين فيلم باعث شد تا به دستور حسن ابراهيميبسابي دادستان عمومي و انقلاب شهرستان دماوند، اين گداها شناسايي و دستگير شوند.
پس از آن اكيپي از مأموران پليس تحقيقات ميداني براي دستگيري گداها را كه به صورت پراكنده در حواشي شهرستان دماوند زندگي ميكردند، آغاز كردند اما در روز عمليات خيلي از آنها كه بو برده بودند پليس به دنبالشان است از محل متواري شدند و مأموران در نهايت سه نفر از متكديان را دستگير كردند.
- 37 ميليون تومان در خانهي گداها
پس از دستگيري سه گداي دخترنما، پليس موفق شد محلي را كه آنها در آنجا زندگي ميكردند شناسايي كند.
بقيهي بچهها با ديدن پليس و اطلاع از دستگيري اين سه پسر، به سرعت از شهر گريخته و ديگر به آن خانه مراجعه نكرده بودند، به همين دليل فرصت پيدا نكرده بودند پولهايي را كه در آنجا مخفي كرده بودند با خود ببرند.
مأموران پليس با شناسايي خانهي مورد نظر اقدام به بازرسي آنجا كردند و همان روز 37 ميليون تومان پول نقد مچاله شده كه به نظر ميرسيد بچهها از مردم گدايي كرده بودند و 20 گوشي همراه سرقتي از محل زندگيشان، كشف شد.
بررسيها نشان ميداد كه آنها علاوه بر تكديگري، دست به سرقت هم ميزدند و بيشتر گوشي تلفن همراه طعمههايشان را ميدزديدند.
دادستان شهرستان دماوند در گفتوگوي اختصاصي با سرنخ ميگويد:«اين گداها به صورت پراكنده و در حواشي شهر زندگي ميكنند و مدام محل زندگيشان را تغيير ميدهند.
اغلب آنها اهل پاكستان هستند و افرادي كه سرپرستيشان را برعهده دارند يا پدر و مادر واقعيشان هستند يا بستگانشان. البته گاهي هم افراد غريبهاي هستند كه براي سوءاستفاده از اين بچهها سرپرستيشان را برعهده گرفتهاند.
تنشان لباس دخترانه ميكنند و با آموزش، به آنها ياد ميدهند كه چطور دل مردم را به دست آورده و آنها را سركيسه كنند.»
به گفتهي حسن ابراهيمي، مبلغ كشف شده در روز دستگيري سه نفر از اين بچهها نشان ميدهد كه اين پول و گوشيهاي سرقتي، حاصل كار همان روز آنها و دوستانشان بوده است.
چراكه اين بچهها پس از پايان روز هرچه به دست آوردهاند را تحويل سرپرستانشان ميدادند. اما در روز دستگيري، هنوز اين كار را نكرده بودند و پولها را در خانهي مورد نظر نگه داشته بودند كه همهي اين پولها كشف شد.
اين نشان ميداد كه آنها طي يك يا دو روز موفق به جمعآوري اين مبلغ پول از مردم شده و حتي گوشيهايشان را هم به سرقت برده بودند.
- گدايي به وقت بهار و تابستان
اما اين گداهاي پاكستاني چطور از شهرستان دماوند سردرآوردهاند و هدفشان چيست؟ دادستان شهرستان دماوند ميگويد:«اغلب اين كودكان متكدي سنشان زير 15 سال و پسر هستند.
معمولا سرپرست مشخصي ندارند و با تحقيقات ميداني كه مأموران ما انجام دادند معلوم شد كه افرادي ناشناس كه ايراني هستند، به آنها جا و غذا ميدهند و در عوض از اين بچهها ميخواهند كه برايشان گدايي كنند و پول به دست بياورند.
اين افراد، بچهها را حتي كرايه كرده و در ابتدا به آنها آموزش ميدهند كه چطور در لباس دخترانه، مردم را فريب بدهند و از آنها پول بگيرند.»
به گفتهي دادستان اين بچهها با شروع فصل بهار و تابستان به صورت سازماندهي شده وارد كشور ميشوند تا براي گدايي از مردم يا سرقت گوشيهاي همراه آنها آموزش ببينند.
«اين بچهها معمولا به شهرهاي شلوغ ، پرتردد و توريستي منتقل ميشوند اما اينكه چرا به دماوند آمدهاند به اين خاطر است كه چهارراه گيلاوند، گلوگاه شهر و محل عبور و مرور رانندهها، مسافران و مردم از تهران به شهرهاي شمالي كشور يا خلاف آن است.
از طرفي اين چهارراه ترافيك زيادي دارد و همين فرصت خوبي است تا اين گداها به سمت سرنشينان ماشينها بروند و با سماجت و طنازي از آنها پول بگيرند.
معمولا با شگردهايي كه آنها پياده ميكنند، مردم به اين بچهها كمك مالي ميكنند اما اگر آنها قصد دادن پول نداشته باشند آن وقت است كه اين بچهها سعي ميكنند با سماجت، طعمهي خود را مجبور به دادن پول كنند.
فرد موردنظر نيز براي خلاصي از دست آنها، به اين بچهها پول ميدهد و آنها به هدفشان ميرسند.» اما اين تنها فعاليت باند حرفهاي گداهاي دخترنما نيست.
خيلي از آنها آموزش ديدهاند كه با سرگرم كردن مردم و فريب آنها، گوشيهايشان را به سرقت ببرند.
آنها در كوچه و خيابان يا در فروشگاهها مزاحم مردم شده و چندنفري دور طعمهشان را شلوغ ميكنند و در اين بين يكي از بچهها در نهايت گوشي يا كيف پول آن فرد را به سرقت ميبرد.
- از كفزني تا عشوهگري
دادستان شهرستان دماوند ميگويد:«اين بچهها شگردهاي متفاوتي براي دزدي يا سركيسه كردن مردم دارند. بعضي از آنها شگردشان كفزني است و بعضي هم با پوشش دخترانه از مردم گدايي و سرقت ميكنند.
در اين بين عدهاي هم هستند كه آنقدر آويزان افراد ميشوند كه آنها را مجبور به خريد غذا و لباس يا دادن پول ميكنند.»
حسن ابراهيمي كه بارها اين كودكان را در كوچه و خيابانهاي دماوند ديده و حتي با سماجت آنها روبهرو شده ميگويد: «اين بچهها سالها بود كه در چهارراه گيلاوند براي مردم دردسر درست كرده بودند و از وقتي كه من در اين شهر به عنوان دادستان مشغول به كار شدم دستور دستگيري آنها را دادم.
با پيگيري مأموران پليس و تحقيقات ميداني آنها مشخص شد كه اين بچهها در قالب باندي 38 نفره فعاليت دارند.
38پسربچه كه به صورت كاملا سازمانيافته لباس دخترانه به تن ميكردند و براي گدايي و سرقت راهي خيابانها ميشدند. چندي پيش سه نفر از آنها در مخفيگاهشان در حاشيهي شهر دماوند دستگير شدند و مابقي متواري شدند.
متاسفانه اين بچهها با آموزشهايي كه ديدهاند، به اين راحتي اعضاي گروهشان و سردستهي باندشان را لو نميدهند. دست و پا شكسته و در حد چندكلمه قادر به صحبت كردن به زبان فارسي هستند و فقط ميگويند هدفشان گدايي بوده است.
تحقيقات ميداني مأموران ما نشان ميدهد كه همگي آنها به صورت غيرقانوني وارد كشور شده و مجوزي براي حضور در ايران ندارند.
آنها پس از ورود به كشور به شهرهاي پرتردد و توريستي منتقل شده تا كارشان را شروع كنند و براي سرپرستانشان پول جمعآوري كنند.»
به گفتهي دادستان و طبق تحقيقات كارشناسان بهداشت و درمان، خيلي از اتباع بيگانه كه وارد كشور ميشوند ممكن است به بيماريهاي مسري و عفوني مبتلا باشند.
«اين بچهها ممكن است به بيماريهاي هپاتيت، ايدز و... مبتلا باشند و مردم بيتوجه به اين موضوع اقدام به كمك كردن به آنها ميكنند.
با اين كار هم آنها را بدعادت كرده و هم ممكن است به صورت ناخواسته پولي كه از مردم ميگيرند آلوده به بيماريشان شده و دوباره اين پول آلوده به چرخهي اقتصادي جامعه بازميگردد.
حالا تصورش را بكنيد فردي با اين پول آلوده، بيمار شود.» در حال حاضر تحقيقات براي دستگيري ديگر كودكان گدا و همراهانشان ادامه دارد.
«دستورات لازم براي ريشهيابي اين موضوع در دستور كارمان قرار گرفته و در تلاش هستيم تا منشا اين كار و افرادي كه اين بچهها را سازماندهي ميكنند پيدا كنيم.
همچنين تلاش مأموران پليس شهرستان دماوند براي شناسايي و دستگيري كودكان متكدي ديگر و خانوادههايشان و طردشان از كشور ادامه دارد.»
منبع: همشهري سرنخ