سه‌شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۸
۰ نفر

مهدی یساولی - خبرنگار: واکاوی جامعه و زندگی اجتماعی ایرانیان در تاریخ، ما را با یک پدیده شگفت‌انگیز در ساختار و قشربندی‌های اجتماعی روبه‌رو می‌کند؛

گدایی

 یک سازمان پیچیده و پیوسته در تاریخ ایران که به‌گونه‌ای نامحسوس توانسته است خود را از رخدادهای بی‌شمار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در هر دوره دور نگه‌ دارد و پیوستگی‌اش را حفظ کند و به این ‌ترتیب، یکی از «همیشه حاضران تاریخ ایران» در دوره‌های گوناگون باشد؛ سازمان گدایان! آنگونه که از داده‌های تاریخ اجتماعی ایران در بررسی پدیده گدایی و دگرگونی‌های آن در‌ گذار روزگار برمی‌آید در این زمینه با یک سازمان منسجم اما نه از جنس تشکیلاتی با مدیریت مشخص، روبه‌رو هستیم؛ سازمانی که به شیوه‌ای شگفت‌‌انگیز توانسته است در بستر تاریخی جامعه ایران پیوستگی یابد و نه‌تنها در هنگامه‌های پرآشوب این سرزمین پایدار بماند که از نابسامانی‌، مصیبت‌‌ها، جنگ‌‌ها و حتی بلاهای طبیعی در مسیر زیست و مانایی خود بیشترین بهره را ببرد.

  • بسترهای پدیدآورنده گدایی

مطابق انگاره گیلمور- جامعه‌شناس معاصر- گدایی یک فعالیت سازمان‌یافته است که در آن، فرد، گدایی را به ‌کار‌کردن برتری می‌دهد. می‌توان این انگاره را بر پایه داده‌های تاریخ اجتماعی ایران سنجید. پاره‌ای منابع تاریخی به قلم تاریخ‌نگاران و خاطره‌‌نگاران ایرانی در کنار سفرنامه‌ها و گزارش‌های خاورشناسان، روایت‌هایی جذاب و گسترده از این پدیده ساختارمند در تاریخ ایران از گذشته تا زمانه معاصر پیش روی می‌گذارند.

سازمان‌یافتگی گدایی در روزگار معاصر، احتمال وجود چنین سازمان و تشکیلات گسترده‌ای را در گذشته مطرح می‌سازد. پژوهشگران با بررسی بسترهای شکل‌گیری و پیوستگی پدیده گدایی در تاریخ به دلایلی چون نبود اشتغال و کار، فقر، از کارافتادگی و پیری، رخوت و سستی، اعتیاد، معلولیت و بیماری، فروپاشی خانواده، جنگ‌ها، لشگرکشی‌ها و غارت‌های پیاپی، مهاجرت، نابسامانی‌های اقتصادی و شکاف ژرف طبقاتی، برای این پدیده می‌رسند.

بخشی از تصویر گدایان در تاریخ ایران، در واقع تصویر کلی کشوری فقیر در همه دوره‌های گذشته بوده است. فراوانی گدایان در ایران، به‌ویژه از پس جنگ‌ها و ویرانی‌ها، پیوند این پدیده و مسئله تاریخی را با فقر و نداری، همچنین با آشوب‌های سیاسی و نظامی و درهم‌ریختگی‌های اجتماعی و فرهنگی به‌نمایش می‌گذارد.

  • سرزمین شاه و گدا

گدایی هرچند در بسیاری سرزمین‌ها و جامعه‌ها وجود داشته اما بر پایه ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر هر جامعه، گستردگی، گوناگونی و جنبه‌های ویژه داشته است. در منابع تاریخی درباره جزئیات درونی سازمان و طبقه گدایان جزئیاتی موجود نیست اما از دریچه روایت‌هایی که در این منابع درباره فراوانی گدایان در تاریخ ثبت شده و اشاراتی که به بسترهای شکل‌گیری و گسترش آن وجود دارد می‌توان دریافت با یک «پدیده سازمان‌یافته» روبه‌رو هستیم که با گذر از گستره کنش فردی در منظومه و چارچوب کنش‌های جمعی برپایه تشکیلاتی پنهان از دید راویان و تاریخ‌نگاران، زیستی دیرینه در تاریخ داشته‌اند.

پاره‌ای منابع تاریخی نماهایی روشن از پدیده گدایی و گدایان در تاریخ غرب و شرق جهان از روزگار باستان تا امروز ارائه داده‌اند. ایران نیز از دیرباز با پدیده گدایی و بسترهای پدیدآورنده ساختار و سازمان آن دست به گریبان بوده است. مرتضی راوندی- نگارنده کتاب پربرگ «تاریخ اجتماعی ایران»- از زبان زرتشت در یکی از بخش‌های وندیداد در زشت‌شماری تنبلی و تن‌آسایی چنین روایت می‌کند: «کسی که روی زمین کشاورزی نمی‌کند در میان گدایان ولگرد [...] خم خواهد شد».

گدایان حضوری همیشگی، پیوسته و پررنگ در دوره‌های گوناگون تاریخ ایران داشته‌اند. امام محمد غزالی- اندیشمند ایرانی سده پنجم هجری- در کتاب «کیمیای سعادت» در روایت چگونگی دستیابی به مال دنیا برای «تامین غذا، جامه و مسکن» به نکته‌ای اشاره می‌کند که وجود گدایان و رواج پدیده گدایی در آن روزگار را به شکلی غیرمستقیم نشان می‌دهد؛ «مال باید از طریق حلال به‌دست‌ آید نه از طریق حرام و شبهه و رشوت و گدایی».

مَقدسی- جغرافی‌دان سرشناس مسلمان سده چهارم هجری- شاید از نخستین اندیشمندان تاریخ ایران باشد که به روشنی از «صنف گدایان» یاد کرده است. مرتضی راوندی از قلم او با اشاره به آشفتگی شهرهای ایران در آن روزگار می‌نویسد: «در شهرها، عناصر ولگرد و روستاییان همه‌چیز ازدست‌داده که در فقر و فاقه روز گذرانیده و با درآمدهای اتفاقی زندگی می‌کردند بسیار بودند. صنف گدایان (ساسیان) نیز وجود داشت».

  • این اعضای عاطل اجتماع

زمانی که در گذری بر «تاریخ گدایی و گدایان» در ایران به سده‌های متاخر می‌رسیم با منابع تاریخی بیشتری در این‌باره روبه‌رو می‌شویم. عبدالله مستوفی- نگارنده کتاب «شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه»- یاری‌رسانی به «سائل و محروم» را یکی از «رسوم قدیم» ایرانیان در آیین‌‌هایی چون عروسی برمی‌شمرد که در دوره زندگی او تنها به «مردمان باتمکن» منحصر شده بوده. از این روایت می‌توان دریافت که در گذشته گدایی پدیده‌ای پذیرفته‌شده در ایران به‌شمار می‌آمده است.

مستوفی البته جایی دیگر به‌گونه‌ای غیرمستقیم، گدایی را پیامد بیکاری می‌شمرد و برای درستی این دیدگاه، مردمان شهری در فرانسه را گواه می‌آورد. این تاریخ‌نگار با اشاره به جمعیت 30هزار نفری شهر کاله در فرانسه که «هریک کاری دارند و به‌کار خود مشغولند» می‌نویسد: «در این شهر یک‌نفر گدا ندیدم، همه کاسب و زارع و حمال و مزدور بودند». او هنگام روایت قیام مزدک در دوره ساسانی، از وعده قباد پادشاه به «گدایان و مستمندان» سخن می‌راند که آنان را در «برابر کاخ شاهی گردآورد و به ایشان وعده داد که آنچه برایشان لازم باشد فراهم آورد».

رابرت کرانت واتسن- وابسته سفارت انگلیس در دربار ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار- در کتاب «تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال1858» از «گروه عظیم گدایان» در ایران عصر قاجار یاد می‌کند و بر این باور است که «بیشتر گدایان ایران افراد بااستعدادی هستند که تنها چیزی که ندارند اراده کافی برای فراهم کردن نان برای خودشان است».

او می‌نویسد: «عده افرادی که نان روزانه خود را از اعانه دیگران فراهم می‌سازند در ایران خیلی زیاد است». بیشترین گدایان ایرانی به باور وی، درویشان یا فقیرانی‌ هستند که به کمک‌ها چشم دوخته‌اند. واتسن برای «این اعضای عاطل اجتماع»، به‌ویژه درویشان، سازمان و طبقه‌ای منسجم و یکپارچه برمی‌شمرد و می‌نویسد: «صدها از این دراویش خوش‌احوال در سراسر ایران پراکنده‌اند و بسیاری از آنها در تهران با کار پردرآمد خود می‌توانند در خانه‌های آبرومند سکونت گزینند و از عالی‌ترین خوراک‌ها تناول کنند». او سپس به فراوانی چشمگیر گدایان در همه شهرهای ایران اشاره می‌کند و مدعی می‌شود شمار آنان در پایتخت به اندازه‌ای زیادشده بود که «در سال1863میلادی (1280ه. ق.) تمام فقرا از گدایی در شهر ممنوع شدند».

  • شاهزاده قاجاری: ناگهان گداها یورش آوردند

وجود و گسترش پدیده گدایی و شکل‌گیری طبقه سازمان‌یافته گدایان در تاریخ سرزمین‌هایی همچون ایران در دوره‌های گوناگون، نمایانگر وضعیت اقتصادی و رفاهی در روزگار گذشته بوده است. قهرمان میرزا عین‌السلطنه- شاهزاده قاجاری -در کتاب پربرگ «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» بارها از حضور پررنگ و گسترده گدایان در شهر و جاده‌های ایران عصر قاجار یاد کرده است: «4ساعت به‌غروب مانده از منزل به بازار رفتم... .گدا در بازار بسیار بود.

مهلت حرف زدن به شخص نمی‌دادند. از 4سمت احاطه کرده بودند و دامان سرداری را می‌کشیدند و قسم‌های مغلظه می‌دادند». او جایی دیگر می‌نویسد: «در ختم مسجد شاه سر ناهار گداها معرکه کرده بودند. تمام ناهار و ظروف را به غارت برده بودند».

عین‌السلطنه در جای دیگری هم به گداهای زیادی اشاره می‌کند که به‌سختی توانسته است از دست آنها رهایی یابد. پیدایش و گسترش بیماری‌های همه‌گیر و واگیر، همچنین قحطی و خشکسالی از دیگر علل فراوانی گدایان در گذشته به‌شمار می‌آمده است. همه‌گیری این بیماری‌ها که پیامد ناامنی، جنگ، هجوم بیگانگان، آشوب‌های درونی و بی‌تدبیری‌های سیاسی و حکومتی، همچنین بی‌توجهی به بهداشت همگانی بود گاه تأثیری گسترده در گسترش طبقه گدایان می‌گذاشت. عین‌السلطنه با اشاره به شیوع همیشگی وبا و حصبه در جامعه ایران عصر قاجار می‌نویسد: «اغلب خانواده‌ها به‌قدری پول دوا و حق‌القدم طبیب داده‌اند که دیگر نان شب و یک تکه اسباب ندارند. فنای محض شده‌اند و باید گدایی بکنند».

  • ایران عصر قاجار، سراسر گدایی و شوربختی

آشوب‌ها و تکان‌های سیاسی، همچنین شرایط ناخوشایند اجتماعی و اقتصادی در پاره‌ای از دوره‌های تاریخ ایران، تأثیری بسیار در گسترش گدایان و پیوستگی سازمان گدایی در تاریخ این سرزمین داشته است. ایران عصر قاجار در این زمینه، وضعیتی ویژه داشته است تا آنجا که میرزاآقاخان کرمانی با اشاره به «وضع آشفته حکومت ایران» می‌نویسد: «در تمام ممالک ایران چیزی که خیلی تولید می‌شود فقط گداست».

عین‌السلطنه نیز به ریخت‌وپاش‌های شاه و درباریان و آشفتگی‌های اقتصادی کشور و پیامدهای آنها چنین اشاره می‌‌کند: «هیهات هیهات. این مخارج بی‌حاصل، بی‌معنی و این بانک، دولت ایران را فقیر و گدا خواهد کرد». تأثیر جنگ‌ها و غارت‌ها در گسترش پدیده گدایی در ایران را در نوشته‌‌های سرپرسی سایکس- نظامی انگلیسی در دوره قاجار- به‌روشنی می‌توان دید. راوندی، دیدگاه او را درباره وضعیت مردم کرمان پس از قتل‌ها و غارت‌های آغامحمدخان قاجار چنین بازمی‌تاباند: «کرمان از آن روز دیگر بهبودی نیافت. امروز بیش از هر شهر ایران در آنجا گدا وجود دارد و از فقر رنج می‌برند».

دروازه‌ها و جاده‌های ورودی و خروجی شهرها و آرامگاه‌ها و مکان‌های مذهبی و تاریخی، حتی تاسیسات همگانی همچون حمام در دوره‌های گوناگون تاریخ ایران از گستره‌های مهم حضور چشمگیر و سازمان‌یافته گدایان به شمار می‌آمده‌اند. قهرمان‌میرزا در «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» در توصیف چگونگی ورود به شهر قم می‌نویسد: «یک ساعت و نیم به غروب مانده به دروازه شهر رسیدیم[...] گداها دوره کردند».

او پس از سفر به قم و هنگام ورود و گشت‌وگذار در کاشان از فراوانی گدایان در این شهر روایت می‌کند؛ «حمام رفتیم، بزرگ بود اما کثیف و کم‌آب. [...] بیرون آمده سید و گدای بسیار جلوی حمام را گرفته بود. صلوات می‌فرستادند. [...] در مسجد نماز کرده گداها جمع شدند. از قم بیشتر اینجا گدا دارد. [...] آن‌قدر زن و مرد ایستاده بود [ند] و تکدی می‌کردند که حد نداشت.» این تاریخ‌نگار، قزوین دوره قاجار را نیز «منبع گدا» می‌شناساند، سپس از «فقر عمومی» در ایران میانه‌های عصر قاجار یاد می‌کند که در پی آن مردم «اغلبی [بیشتر] فقیر و گدا شده‌اند».

  • صدراعظم گداساز!

واکاوی «تاریخ گدایی و گدایان در ایران» در دوره قاجار با چند نام پرآوازه و رخداد تاریخی پیوند می‌خورد. میرزا علی‌اصغرخان اتابک (امین‌السلطان)- صدراعظم سرشناس ناصرالدین‌شاه - یکی از آن نام‌های پرآوازه است. عبدالله مستوفی روایت‌هایی درباره گداپروری امین‌السلطان آورده است. او نخست از زبان میرزارضا کلهر- خوشنویس سرشناس دوره قاجار- چنین روایت می‌کند: «خیلی از پول دادن بلاعوض امین‌السلطان به‌ این و آن نقادی کرده، می‌گفت قربان! این مرد همه اهل این کشور را گدا کرد».

مستوفی سپس گدایان تهرانی را زینت‌دهندگان معبر صدراعظم پرآوازه قاجار نام می‌نهد؛ «صدراعظم [...] در کالسکه [...] چند مشتی شاهی سفید و پنج‌شاهی و ده‌شاهی در جیب می‌ریخت و به هر فقیری می‌رسید از این پول‌های کوچک چندتایی به ‌سمت او پرتاب می‌کرد. کالسکه صدراعظم که در منزلش می‌ایستاد گداها معبر او را زینت می‌دادند.» امین‌السلطان گویا آوازه‌ای بزرگ در این کار داشته است.

مرتضی راوندی نیز در این باره بر این باور است با آنکه «پاره‌ای از رجال دولت هم در مقام خودنمایی چون از خانه بیرون می‌آیند مشتی پول سفید و سیاه به زمین پاشیده» تا به فقیران و گدایان دهند اما «مخصوصا در دوره صدارت میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان بیش ‌از پیش موجبات ترویج گدایی فراهم گشته است». این شیوه رفتار رجال با گدایان گویا سنتی رایج در آن روزگار به‌شمار می‌آمده است؛

کنش و واکنشی که نه‌تنها بیانگر وضعیت کلی اقتصادی و اجتماعی جامعه بوده که آگاهی کارگزاران حکومتی از آن وضعیت به‌ویژه گستردگی گدایان و گونه‌ای بی‌تفاوتی نسبت به آن را می‌رسانده است. روایتی از قهرمان میرزا‌عین‌السلطنه در کتاب «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» این وضعیت را گواهی می‌دهد؛ «امروز می‌بایست از طهران حرکت کنیم. [...] همه مشایعت تا سبزه‌میدان تشریف آوردند. گداها هجوم‌آور شدند و به واسطه ازدحام مشایعین گمان می‌کردند من حاکم یک ولایتی هستم و باید به آنها خیلی پول بدهم.

مختصر طوری هجوم آوردند که مرا حاج عزالممالک و شعاع‌الدین میرزا بلند کرده از پنجره کالسکه توی کالسکه انداختند.» او تهران را در سال‌های پایانی حکومت قاجار، شهری پوشیده از فقیر و گدا وصف می‌کند؛ «همه‌جور فقیر در کوچه و بازار و خیابان‌ها مشغول تکدی است. مرد که با فامیل خود از زن و پسر و دختر 10ساله تا شیرخواره در خیابان‌ها و بازار نشسته و تکدی می‌کند».

کد خبر 406178

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha