تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۵:۱۱

شعر طنز > عبدالرضا صمدی: باز هم گیر داده است بابا که چرا کم کتاب می‌خوانی

تازه يک صفحه‌ي کتابت را

موقع شام و خواب مي‌خواني

 

مي‌زند با صداي خسته‌اش فرياد

اي پسر آبروي کشور رفت

گفت بايد کتاب‌خوان باشند

مردم سرزمين گاز و نفت

 

يک کتاب قطور دستم داد

گفت آن را بخوان همين فردا

سهم ما از کتاب‌خواني را

ببري در جهان کمي بالا

 

مي‌کند سعي تا بگيرم زود

 به کتاب و کتاب‌خواني خو

گر بخوانم کتاب، خواهم شد

کارمند وزارت نيرو

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تصويرگري: آلاله نيرومند