میشل سلیمان رئیس ستاد کل ارتش لبنان خود را برای ریاست جمهوری این کشور آمده میکند.
به همین دلیل چند هفتهای است که رایزنی درباره جانشین سلیمان در ارتش آغاز شده و الحاج مطرحترین گزینه برای این سمت بود. با کشته شدن سرتیپ الحاج اکنون شرایط نامطمئن و آشفته لبنان، آشفتهتر شده است.
در انفجار روز چهارشنبه در منطقه بعبدا که از مناطق ثروتمندنشین حومه بیروت است، علاوه بر این فرمانده نظامی 2 تن دیگر کشته شدند.
کاخ بعبدا که از بعد از پایان دوران ریاست جمهوری امیل لحود در 23 ماه نوامبر خالی بوده، در کنار یک تپه واقع شده است. در نزدیکی این کاخ محل استقرار وزیر دفاع و فرمانده ارتش واقع است. این منطقه هم یک منطقه نمادین در لبنان است و هم باید یکی از امنترین مکانها در کشور باشد.
انفجار روز چهارشنبه اولین نوع از این حملات به ارتش بود. انفجارهای زنجیرهای و ترورهایی که در 3 سال گذشته کشور لبنان را فرا گرفته تا کنون به مرگ 8 شخصیت مهم و سیاسی حامی جنبش حاکم 14 مارس که علیه سوریه هم هست، منجر شده است.
اکنون معلوم نیست الحاج به این گروه نزدیک بوده یا نه. از سوی دیگر ارتش لبنان تا کنون به هیچ کدام از گروههای درگیر در عرصه سیاست نزدیک نشده است. اکثر نیروهای ارتش لبنان ارتش را تنها نهاد ملی غیر قومی خود میدانند.
تحلیلگران میگویند که الحاج 55 ساله روابط خوبی با سوریه داشته و ارتباطاتی هم با میشل عون رهبر مسیحیان مخالف داشته است. او هم مانند سلیمان از مسیحیان مارونی بوده است.
کمتر کسی میتواند درباره عاملان این حمله یا انگیزه آنها حدسی بزند. این انفجار بزرگ، الحاج را 15 متر پرتاب و گودالی عمیق در محل انفجار ایجاد کرد. مواد منفجره این حمله در ماشینی کار گذاشته شده بود که بر سر راه او هنگام ترک خانه و رفتن به محل کار قرار داشت.
الحاج یکی از 2 فرمانده مهم ارتش بود که برای جانشینی سلیمان در نظر گرفته شده بودند. طرفهای مخالف هم بر سر انتخاب او برای فرماندهی ارتش توافق کرده بودند.
پارلمان لبنان قرار است 17 دسامبر ( امروز) تشکیل جلسه دهد تا انتخاباتی را که از پایان ماه سپتامبر تا کنون 8 بار است به تاخیر افتاده برگزار کند و به نتیجه برساند.
اکنون بر سر نخست وزیری، پستهای کابینه و وزرای کابینه دولت آینده، بحثهای شدید و داغی در جریان است. مخالفان متشکل از حزبالله، میشل عون و احزاب متحد خواستار سهم بیشتر در دولت آینده هستند.
چگونگی تغییر قانون اساسی برای فراهم کردن زمینه ریاست جمهوری فرمانده بلندپایه ارتش یعنی میشل سلیمان و تغییر رویکرد مخالفان که دولت را نامشروع میشمارند، دیگر مشکلاتی است که در این فضای آشفته باید حل شود.
اما در میان همه این بحثها، شخصیتی که باید فرماندهی ارتش را در آینده به عهده بگیرد از موضوعات مهم است. الحاج کسی بود که جنبش 14 مارس -که از طرفداران غرب تشکیل شده - و مخالفان بر سر او به توافق نسبی رسیده بودند.
اکنون با مرگ او این توافق نسبی که معدود اتفاق امیدوارکننده ماههای اخیر در لبنان بود، از میان رفته است. تحلیلگران میگویند، این به آن معنی نیست که مرگ الحاج کار یکی از جناحهای دو طرف است.
جایگاه فرماندهی ارتش برای همه بازیگران حال و آینده لبنان، بسیار بااهمیت و حیاتی است. این اهمیت را هم بازیگران داخلی درمییابند هم بازیگران خارجی مانند سوریه، ایران، آمریکا و عربستان. بازیگران داخلی و خارجی، هر یک به دنبال آن هستند که ارتش را به سویی بکشانند.
عمر نشب، از کارشناسان جرم شناسی لبنان و نویسنده مطالب قضایی روزنامه مخالف الاخبار لبنان در این باره میگوید، نامزدی الحاج برای فرماندهی ارتش یکی از انگیزه عاملان این انفجار شدید بود.
الحاج از فرماندهان هدایت کننده نبرد
نهر البارد میان ارتش لبنان و گروههای شبه نظامی بود که طی آن بیش از 168 سرباز ارتش، 230 شبه نظامی و 47 غیرنظامی کشته شدند. با وجود محاصره اردوگاه مهاجران فلسطینی نهرالبارد توسط ارتش لبنان، نیروهای ارتش نتوانستند فرمانده شبه نظامیانی را در این اردوگاه میجنگید دستگیر کنند.
این فرمانده زنده مانده و اکنون ممکن است با جمعآوری عدهای شبه نظامی، این حمله به الحاج را برنامهریزی کرده باشد.
علاوه بر این 2 احتمال، نظریه و احتمال دیگری وجود دارد که میتواند انگیزه عاملان این حمله را نشان دهد. فرمانده الحاج در جنوب لبنان هماهنگ کننده منطقه جنوب بود و در این منطقه به نیروهای حزبالله کمک میکرد. اسرائیل انگیزه زیادی برای کشتن الحاج دارد.
در گذشته اسرائیلیها تلاش کرده بودند تا او را به قتل برسانند. اخبار این سوء قصدها پیش از این منتشر نشده اما اکنون بعد از مرگ الحاج، بعضی منابع موثق خبری در ارتش لبنان به خبرنگاران گفتهاند که در گذشته در رمیش، موطن الحاج در جنوب، سوء قصدی از سوی اسرائیلیها علیه او صورت گرفته است.
در روزهای پایانی جنگ داخلی سال 1975 تا 1990، ارتش لبنان به رهبری میشل عون به شدت با نیروهای راست گرا به رهبری سمیر جعجع درگیر شدند. هنوز میان او 2 اختلافات گذشته باقی است.
جعجع اکنون بخشی از جنبش 14 مارس است. اگر تاریخ معاصر لبنان دوباره تکرار شود، میتوان انگیزههای تازهای برای اینگونه حملات یافت.
درمیان عموم مردم لبنان کسی نمیتواند حدس بزند که عامل این حمله چه کسی میتواند باشد. در هیج کدام از سوء قصدهایی که بعد از کشته شدن رفیق حریری تا کنون روی داده کسی نمیتواند به صراحت بگوید عامل حملات کیست.
دادگاه بینالمللی مسئول تحقیق در این مورد و حل این معماها شده است. کشته شدن الحاج برای آینده لبنان پیامدهای سنگین زیادی دارد. حالا که فرمانده عالیرتبه ارتش کشته شده چه کسی میتواند امنیت لبنان را تضمین کند؟
این خطرناکترین کشتار در لبنان در ماههای اخیر بوده است. رهبران گروه های سیاسی در لبنان بلافاصله بعد از این انفجار به اظهار نظر درباره آن پرداختند. سعد حریری رهبر اکثریت پارلمانی جنبش 14 مارس هدف از این حمله را تلاش برای تخریب فضای انتخابات در لبنان و جلوگیری از انتخاب رئیس جمهور برای این کشور دانست.
اشاره غیرمستقیم او درباره عاملان این حمله، به سوریه بازمیگردد. حزب الله هم مرگ الحاج را به شدت محکوم کرد. میشل عون هم خواستار کنارهگیری وزیر کشور شد و گفت که چون انفجارهای بسیاری در زمان مسئولیت او به وقوع پیوسته او دیگر نمیتواند و نباید به کار خود ادامه دهد.
اما این انفجار میتواند یک نتیجه مثبت هم داشته باشد و آن اینکه همه طرفهای درگیر و مخالف در لبنان دریابند که اوضاع چقدر خطرناک و بحرانی است و به سرعت باید به توافق برسند.
Al Ahram
12 دسامبر