تا عطر خرمالو مينشيند
بر شالهايشان
و پاييز
لبخند ميزند
از پشت چترهاي خيس
فريدا زينالي، 17ساله
خبرنگار افتخاري از تبريز
عكس: سارا نجفي، 15ساله، خبرنگار افتخاري از سروستان
- تكان
زمين لرزيد و
همهجا را لرزاند
ديوار را
خانهها را
قلبها را
تنها مادر نگذاشت
آب در دل کودک تکان بخورد...
افسانه پورآذر، 13ساله
خبرنگار افتخاري از بهارستان
- گندمزار
چشمانت
غروب گندمزار را
در دل آفتابسوختهام ميكارد
ريشه ميدهم غروب به غروب
زرد ميشوم دانه به دانه
فاطمه بهراميانافضل
17ساله از قم
- آمدن و رفتن
پاييز
چهرهي برگها را زرد ميکند
با آمدنش
تو با رفتنت
چهرهي من را
مهديس ذکايي
خبرنگار جوان از ساوه
- نگاه ديگر
اگر گرگ ني نميزد
خر و پف چوپان
گوسفندان را رم ميداد!
وجيهه جوادي، 16ساله
خبرنگار افتخاري از نجفآباد
- بيقانون
هرچه دورتر ميروي
بزرگتر ميشوي در خيالهايم
تو
هميشه
قوانين را نقض ميکني
زهرا نوراني
خبرنگار جوان از تهران
عكس: مهديس رحماني، 15ساله از تهران