به گزارش همشهری، روز پنجم بهمنماه سال 86نزدیکان مدیر یک آموزشگاه رانندگی در حسنآباد، وقتی نتوانستند با تلفن همراه او تماس بگیرند و از سویی هیچکس به تلفنهای آموزشگاه نیز پاسخ نمیداد دلواپس او شدند. برادر این مرد با این امید که بتواند از برادرش خبری بگیرد به آموزشگاه رانندگی رفت. در ورودی بسته بود و بهنظر میرسید کسی در آنجا حضور ندارد.
با این حال او از روی دیوار آموزشگاه بالا رفت و وارد ساختمان شد. او پلهها را بالا رفت و وارد دفتر مدیریت شد اما در آنجا صحنه هولناکی دید. برادرش غرق در خون روی زمین افتاده بود و کمی آن طرفتر یکی از مربیان آموزشگاه نیز جان باخته بود. با اینکه او از دیدن این صحنه شوکه شده بود اما خیلی زود ماجرا را به پلیس گزارش کرد و با حضور مأموران، تحقیقات در اینباره آغاز شد.
قربانیان بر اثر اصابت چندین گلوله جان باخته بودند و بهنظر میرسید جنایت در ساعتهای آخر کار آموزشگاه که هیچ هنرجویی در آنجا نبوده اتفاق افتاده است. ادامه تحقیقات حاکی از آن بود که این آموزشگاه از یک سال قبل دایر شده و 3نفر در آنجا سهم دارند و مقتول با شراکت 2نفر دیگر از دوستانش آنجا را راه انداخته است. وقتی مأموران به تحقیق از 2شریک مقتول پرداختند آنها گفتند از حادثهای که اتفاق افتاده بیاطلاع هستند.
در این میان کارآگاهان جنایی به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد مدیر آموزشگاه با یکی از شریکانش بر سر میزان سهم از آموزشگاه اختلاف داشته است. به جز این خانواده مقتول گفتند او هیچ مشکلی با هیچکس نداشته و آنها به کسی مشکوک نیستند. از این مرحله بود که شریک مدیر آموزشگاه تحت نظر گرفته شد و چند روز بعد بازداشت شد.
- پشت پرده جنایت
با اینکه تنها مظنون پرونده دست داشتن در جنایت را انکار میکرد اما در ادامه اعتراف کرد بهدلیل اختلافاتی که با شریکش داشته وی و یکی از مربیان را به قتل رسانده است. او گفت: من و 2نفر از دوستانم بعد از 2سال دوندگی توانستیم مجوز راهاندازی آموزشگاه رانندگی را بگیریم و این کار را راه بیندازیم. ماهها اول کار به خوبی پیش میرفت اما کمی که گذشت اختلافاتمان آغاز شد. مقتول میخواست حقم را در آنجا پایمال کند.
او میگفت من سهمی در آموزشگاه ندارم. من هم روز حادثه عصبانی شدم و او و یکی از مربیان را به قتل رساندم. وی درباره جزئیات جنایت گفت: از مدتی قبل ما یک کلت کمری در آموزشگاه نگهداری میکردیم. روز حادثه وقتی عصبانی شدم سراغ کلت رفتم. به جز خودمان 3نفر هیچکس در آنجا نبود. به اتاق شریکم رفتم و بعد از جر و بحث حدود 7گلوله شلیک کردم که 3گلوله به شریکم و بقیه به مربی اصابت کرد. بعد هم بدون اینکه کسی من را ببیند درها را قفل و از آنجا فرار کردم.
- بخشش در آخرین لحظه
این مرد مدتی بعد به اتهام 2فقره قتل عمدی در شعبه 74دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. او هیچ دفاعی برای جنایتی که مرتکب شده بود نداشت. در این شرایط و به خواست اولیای دم مقتولان، قضات دادگاه وی را به 2مرتبه قصاص محکوم کردند. در شرایطی که هیچیک از اولیای دم حاضر به بخشش قاتل نبودند این رأی در شعبه یازدهم دیوانعالی کشور تأیید شد.
تعیین وقت برای اجرای حکم کمی طولانی شد تا اینکه اواخر سال 95محکوم به قصاص همراه با 9محکوم دیگر برای اجرای حکم پای چوبه دار منتقل شدند. حکم 9محکوم دیگر یک به یک اجرا شد اما زمانی که نوبت به عامل جنایت در آموزشگاه رانندگی رسید اولیای دم یکی از مقتولان در آخرین لحظه او را بخشیدند. به این ترتیب قاتل بار دیگر به زندان بازگردانده شد و در انتظار تصمیم دادگاه ماند.
- در دادگاه
روز گذشته پس از گذشت 10سال از وقوع این جنایت، متهم بار دیگر به دادگاه منتقل شد تا به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود. در این جلسه متهم در دفاع از خودش گفت: میدانم که مرتکب اشتباه بزرگی شدهام و جان 2نفر را گرفتهام اما اولیای دم با بزرگواری من را بخشیدند. من تا پای چوبه دار هم رفتم اما اولیای دم یکی از مقتولان من را بخشیدند. وی ادامه داد: آنها گفتند با دریافت دیه رضایت میدهند و من هم دیه را پرداخت کردم.
اولیای دم دومین مقتول هم گفتهاند با دریافت 500میلیون تومان از قصاص صرفنظر میکنند. من هم با اینکه چنین پولی ندارم اما بهدنبال تهیه آن هستم تا نجات پیدا کنم. وی ادامه داد: زمانی که این اتفاق افتاد بعد از 10سال خدا به من فرزند داده بود. دخترم یک و نیمسال داشت که به زندان رفتم و در این 10سال روزها و شبهای سختی را گذراندهام.
در زندان درس خواندم و حالا ترم 7رشته حقوق هستم. امیدوارم بتوانم آزاد شوم اما این بار تصمیم گرفتهام که زندگی سالمی داشته باشم و دیگر دست به خطا نزنم. براساس این گزارش قرار است قضات دادگاه بهزودی در اینباره تصمیمگیری کنند.