دکتر ناصرالدین پروین، پژوهشگر تاریخ مطبوعات ایران، سالها دوست و همنشین محمدعلی جمالزاده بوده است. او در این کتاب برداشتهای خود را از شخصیت و افکار نویسندة پیشکسوت ادبیات معاصر ایران بدون پردهپوشی به قلم آورده است. هم از سلوک انسانی و خوبیهایش سخن گفته و هم تناقضهای بسیار او را در اندیشه و گفتار (بهویژه در مورد تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران و نیز ایرانیان) آشکار ساخته است.
کتاب دارای سه بخش است:
- بخش یکم خاطرههای دکتر ناصرالدین پروین از محمدعلی جمالزاده است و در آن هرچه از او دیده و شنیده و دریافته، نوشتهاست؛ بیهیچ ممیزی و ستایش و نکوهش بیجایی.
- بخش دوم شامل برداشتهای مؤلف از روزنامهنگاری جمالزاده است و مقالة مفصل «جمالزادة روزنامهنگار» و «جمالزاده مبتکر طرح مسئلة شطرنج در مطبوعات فارسی».
- بخش سوم نیز به شماری از سندهایی اختصاص یافته که جمالزاده خود به مؤلف سپرده است.
از آن روز [اولین دیدار] تا رحیلش از این رباط فانی، با او کشاکش داشتم. هم مهر و محبتمان بیشتر میشد و هم نقار و اختلافمان! ... حالا که فکر میکنم میبینم پُربدک نشد که با این پیرمرد پطر از تضاد و ناهمگونی، این مرد مهربان و دست و دلباز، این بسیارگوی پنهاناندیش ... آشنا شدم و دهها ساعت با او سرکرد. راستش خیلی وقتها که گذارم به خیابان فلوریسان میافتد، خیلی وقتها که چشمم به چیزهایی میافتد که یادگارهای دیدار من با اوست، دلم تنگ میشود. بسیار هم.
در صفحههای دیگر، شماری از نظرهای منفی من نسبت به جمالزاده را خواهید خواند و خواهید گفت که آن نظرها با این دلتنگی نمیخواند. حق هم دارید. چه کنم که من هم مثل شماری از ابنای بشر، نمیتوانم دلم را به نیمی از حقیقت خوش کنم...
کوتاه سخن آنکه سر راه جمالزاده قرار گرفتم و پر از تضاد دیدمش... وانگهی، جمالزاده خودش به من اجازه داده است...»