دل آسمان به حضور او گرم است. حالتي رؤيايي در روشنايي امشب است. انگار از اين روشنايي صداي لالايي ميآيد.
- درخت روبهروي خانه بيشتر از هميشه در باد تكان نميخورد؟
درخت روبهروي خانه بيشتر از هميشه در باد تكان ميخورد. راستي كدام نسيم اينطور او را تكان ميدهد؟ انگار كه مادر پرندگان است، براي گنجشكها دست تكان ميدهد و دعا ميكند راه را پيدا كنند تا دوباره به شاخههايش بازگردند.
گنجشكها او را پيدا ميكنند. به خانه برميگردند. حالتي رؤيايي در تكانخوردنهاي درخت وجود دارد. انگار از اين تكانخوردن، صداي راز و نياز ميآيد.
- بيشتر از هر زمان ديگري بوي بهار، بوي آن شادابي منحصر بهفرد نميآيد؟
بيشتر از هر زمان ديگري بوي بهار، بوي آن شادابي منحصر بهفرد ميآيد. راستي در روزهاي نبودن او، چهطور هنوز عطر زندگي در فضا ميپيچد؟
انگار كه مادربودن خلقت عجيبي است. حتي در روزهايي كه نيست باز هم حس زندگي وجود دارد، حسي كه با او معني واقعياش را پيدا ميكند. بوي بهاري كه حالا در فضا پيچيده حالتي رؤيايي دارد. انگار از اين عطر، صداي مهرباني ميآيد.
- در آسمان لالايي ميخواند؛ در زمين راز و نياز ميكند و تمام فضا پر از عطر مهربانياش ميشود.
چهقدر زيبا تمام دنيا را در جهان خودش جاي داده است. حتي زماني كه نيست، هست. كسي را جز مادر ديدهاي كه در نبودنش هم باشد؟ در نبودنش هم براي بچههايش لالايي بخواند، با خدايش راز و نياز كند و جهان را به زندگي همواره، به بهار پيش رو، اميدوار كند؟
* * *
جهان مادري هجدهساله دارد كه با تمام مادرهاي ديگر فرق دارد. آخر او براي تمام مسلمانان، براي تمام آنهايي كه دوستش دارند، حتي براي نور و آب، براي باران و بهار مادري ميكند. راستي كه سخت است مادر تمام جهان باشي.
مادر هجدهساله، اندوهش را در دلش پنهان كرد و حس زندگي را كه هميشه از قلب خودش جوانه ميزند، به جهان بخشيد. همانطور كه مادر آسمان ميشود و شب را روشن ميكند، همانطور كه مادر پرندگان ميشود و بار گمگشتگي گنجشكها را به دوش ميكشد، تمام اندوه جهان را به قلبش سپرد تا جهان آسوده شود.
قلب مادر خسته است. بايد كمي استراحت كند.
امشب كمي بخواب. بگذار خستگي مادربودنت را از تن به در كني. فردا بار شيرين مادربودنت را دوباره برخواهي داشت، اما اينبار با روزهاي قبل كمي تفاوت خواهد داشت. قرار است به آسمان بازگردي، به جايي كه از آن آمده بودي. از فردا براي آسمان، براي ماه و آفتاب نيز مادري خواهي كرد.
ميداني؟ مادربودنت هيچوقت تمام نميشود. هرروزي كه از جهان ميگذرد، آدمهاي بيشتري به دنيا ميآيند كه تو را دوست خواهند داشت؛ هرروزي كه از جهان ميگذرد مادر آدمهاي بيشتري خواهي شد.
- هنوز از روشنايي ماه صداي لالايي ميآيد.
صداي لالايي مادر است. او هنوز بيدار است.
- دارد براي فرزندان كوچكش لالايي ميخواند؟
دارد براي فرزندان كوچكش لالايي ميخواند.