به گزارش همشهري آنلاين به نقل از گاردين، پنهلوپه هانافورد آوريل 1939 در بورنموث به دنيا آمد و تنها فرزند خانواده بود. در 1962 در سمت منشي به روزنامه ديلي ميرر رفت و دستيار يكي از مشهورترين ستوننويسان آن به نام مارجوري پراپس شد. پراپس كه از تواناييهاي روزنامهنگاري پني آگاه بود، بخشي از كارهايش را به او سپرد و اين آغاز فعاليتهاي رسانهاي روزنامهنگار جوان در 23 سالگي به ويژه در بخش مُد بود.
پني كه دو سال پيش از ورود به بازار كار با پل رابرت وينچنزي ازدواج كرده بود، چهار دختر به دنيا آورد و در 1989 يعني در 50 سالگي نخستين رمان خود «گناهان قديمي» را نوشت. او در مجموع 17 رمان و دو مجموعه داستان كوتاه در كارنامه داشت و كار نوشتن هجدهمين كتاب خود را هم آغاز كرده بود. خانم وينچنزي در مراسم رونمايي از آخرين كتاب خود «پرسش از اعتماد» گفته بود: «اگر اين كتابم فروش نرود، ديگر نمينويسم. در غير اين صورت، نه. من هنوز نوشتن را دوست دارم.»
موضوعهايي كه وينچنزي در داستانها و كتابهايش به آنها ميپرداخت بسيار گسترده و متنوع بود؛ از امپراتوري انتشارات خاندان ليتن در «غنايم زمان» تا بحران در بازار بيمه لويد در «يك رسوايي كامل». او پيش از آنكه تمام وقت خود را صرف نوشتن كتابهاي داستان كند، در روزنامههايي چون تايمز، ميرر و ديلي ميل فعاليت ميكرد و گزارش مينوشت. پني وينچنزي روز 11 سپتامبر 2011 روايتي از زندگي خود را در قالب «روزي روزگاري يك زندگي» براي گاردين تحرير كرده بود.