سرانجام روز گذشته رضا رسولی از تصویب خرید خانه پدری ابتهاج در شورای شهر رشت خبر داد. طرح دوفوریتی خرید خانه زادگاه سایه و استاد گلچین گیلانی در محله استاد سرا و تبدیل آن به بنیاد شعر و غزل سایه که با امضای 6 نفر از اعضای شورای شهر رشت ارائه شده بود، با رأی قاطع اعضای شورای شهر رشت بهتصویب رسید. خانه پدری هوشنگ ابتهاج در محله استادسرای رشت قرار دارد.
چند روزی است که از 90سالگی امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) میگذرد. میزان استقبال علاقهمندان ادبیات از روز میلاد شاعر محبوب معاصر بسیار زیاد بوده است؛ آنقدر که گزاف نیست اگر بگوییم جشن 90سالگی سایه تبدیل به یک جشن ملی برای اهالی ادبیات و علاقهمندان شعر فارسی شده است.
کمتر شاعری میان معاصران از چنین اقبالی برخوردار بوده است. میلاد عظیمی از پژوهشگران تازهنفس ادبیات در سالهای اخیر است. جستوجوهای او میان اسناد و نامهها و کتابها و نسخهها و مجلههای قدیمی و ارائه آنها در قالب یادداشتها و تأملاتی درباره شخصیتها و موضوعات مختلف ادبیات کلاسیک و معاصر او را به یکی از گنجینههای تاریخ شفاهی ادبیات تبدیل کرده است.
میلاد عظیمی چندسال قبل، از این اقبال برخوردار بود که حاصل چند سال مصاحبت و گفتوگویش با سایه را در کتاب «پیر پرنیاناندیش» منتشر کند؛ کتابی که با اقبال بسیار مخاطبان مواجه شد. در روزهای جشن 90سالگی سایه با او درباره شاعر بزرگ معاصر ایران و کتاب پیرپرنیاناندیش گفتوگو کردهایم.
- در چند روزی که از 90سالگی سایه میگذرد آدمهای بسیاری در کانالها و صفحههای شخصی خود تولد آقای ابتهاج را گرامیداشتهاند. فکر میکنید چه دلایلی را برای این همه محبوبیت میتوان برشمرد؟
شعر سایه همیشه با اقبال مواجه بوده است و این اقبال واقعاً محدود به سالهای اخیر نیست. شاید در این سالها، رسانههای تازه و شبکههای اجتماعی سبب شدهاند که اقبال به شعر سایه بیشتر به چشم بیاید یا آدمهای بیشتری فرصت داشته باشند با شعر سایه آشنا شوند و تولد او را گرامی بدارند. دلایل بسیاری را برای محبوبیت سایه میتوان برشمرد.
سایه از همه ظرفیتهای شعر کلاسیک فارسی استفاده کرده است. شعرش عاطفهای بسیار قوی دارد. شعرش تأویلپذیر است و مخاطبانی از طیفهای مختلف میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. زبان شعرش، زبان سادهای است و برای همه مفهوم و جذاب است؛ هم برای عموم مخاطبان و هم برای مخاطبان خاص و نخبه شعر فارسی. علاوه بر این، سایه در چند دهه گذشته همواره در بزنگاههای تاریخی حاضر بوده و همواره طرف مردم بوده است.
شعر سایه از چیزهایی صحبت میکند که مردم به آن نیاز دارند. شعرش منادی عشق، انسان، کرامت انسانی، مهربانی و وفاداری است. بسیاری از مردم در طول این سالها به شعرش پناه بردهاند و شعر او به نیازهای مردم پاسخ داده است. شعر سایه صادقانه است.
او توانسته است در همه این سالها شعری بینقاب و بیدروغ عرضه کند. شعر او، شعری برخاسته از رنج انسان و دردهای جامعه است. او از دردهای انسان گفته اما در عین حال همواره امید داده است. شعر او زبان دردها و امیدها و یأسها و شکستها و حسرتهای بخش بزرگی از مردم است.
- قطعا شخصیت سایه نیز در اقبال به شعرش بیتأثیر نبوده است.
بله، چنانکه گفتم رفتار سایه با مردم صادقانه بوده است. او در شعرش دروغ نمیگوید. حقیقتی در این آدم است که سبب میشود مردم شعرش را بخوانند وگرنه شاعران بسیاری بودهاند که حرفهای حسابی زدهاند اما مردم در شعر سایه صداقتی میبینند که سبب میشود با او بیشتر از دیگر شاعران ارتباط برقرار کنند.
سایه انسان نجیب و شریف و والامنشی است. نه از جامعهطلب دارد، نه به کسی دشنام میدهد. سایه چه در ایران باشد و چه در آلمان، کار خودش را کرده و میکند و به کسی کار نداشته و ندارد. در همه این سالها شعر گفته و شعار نداده است. شاید به قول شما در سالهای اخیر استقبال از تولد سایه بیشتر شده باشد اما بهنظر من هر چه زمان بیشتر میگذرد استقبال از شعر سایه بیشتر خواهد شد و مخاطبان بیشتری قدر و منزلت شعر او را درک میکنند. تا زمانی که زبان فارسی باشد و خواهان داشته باشد، شعر سایه نیز خواهان دارد.
- سایه 70 سال است که شعر میگوید و در دورههای مختلف قالبهای گوناگون شعری را آزموده است. بهنظر شما درخشانترین دوره شاعری سایه چه دورهای بوده و او در چه قالبی موفقتر بوده است؟
سایه در نهایت شاعر غزل است و غزلسراست. اما این به این معنی نیست که مثلا در کارهای نیمایی او شاهکار نبوده یا در شعرهای دیگری که سروده و در همه این سالها دهان به دهان گشته است، شاهکار وجود نداشته است. چه شعرهای نیمایی مثل «ارغوان»، چه مثنوی «بانگ نی» و چه تصنیفهایی که سروده است مثل «تو ای پری کجایی» و «ایرانای سرای امید» و.... همه این آثار شاهکارهای سایه است.
اما او با این همه در نهایت شاعر غزل است و در همه دورههای مختلف شعری غزلهای درخشان گفته است؛ چه در روزگار جوانی، چه در سالهای انقلاب و سالهایی که تحولات عظیمی در جهان رخ داد. در سالهای اخیر هم شعرهای خوب سروده است.
- کمی هم درباره پیر پرنیاناندیش حرف بزنیم؛ کتابی که در این سالها با استقبال فراوان مواجه شد.
بله، خوشبختانه بهدلیل علاقه مردم به سایه، استقبال زیادی از کتاب شد. پیر پرنیاناندیش کتاب قطوری است و قیمتش هم ارزان نیست اما چاپ یازدهم کتاب در حال تمام شدن است و ناشر درصدد نشر چاپ دوازدهم آن است.
- در طول سالهای اخیر بحثهای زیادی درباره حرفهای سایه در پیر پرنیاناندیش درگرفته است، بهویژه درباره دیدگاههای او درباره شاعران معاصر؛ حرفهای که شاید اظهارنظرهایی شخصی و مربوط به خلوت شاعر باشد نه اظهارنظری رسمی. آیا بهتر نبود که این حرفها در کتاب نمیآمد؟
به هر حال سایه در این کتاب درباره شاعران و هنرمندان معاصر ابراز نظر کرده است و همین ابراز نظر صریح از شاعری که عادت به خاموشی داشته تعجببرانگیز و جنجالی شده است. واکنشهای زیادی نیز همین شخصیتها و دوستدارانشان به کتاب داشتهاند. البته حقشان هم بوده است که واکنش نشان بدهند.
به هر حال برخی از شاعران و منتقدانی که 50سال است در ادبیات معاصر حضور دارند و در طول این سالها بارها درباره سایه و شعر او حرف زدهاند که بعضا بسیار تند بوده است، یکبار هم پاسخ سایه را شنیدند. حالا سایه پس از این همه سال برای نخستین بار با مردم درباره بعضی از این آدمها حرف زده است.
مسئله خاصی پیش نیامده است، بهخصوص که فرصت پاسخگویی فراهم بوده و دوستان مثل همیشه رسانههای بسیاری در اختیار داشتهاند و خیلیهایشان هم پاسخ سایه را دادهاند. چه اشکالی دارد که سایه هم یکبار در عمرش نظر خودش را درباره آنها بگوید.
- کتابهایی مثل پیر پرنیاناندیش فرصتی است که یکبار دست میدهد؛ فرصتی که برای شما بهعنوان نماینده اهالی ادبیات و علاقهمندان شعر سایه فراهم شد اما بعضی بر این باورند که از این فرصت بهدرستی استفاده نشده است و میشد که مباحث جدیتری مطرح شود.
من و همسرم نماینده اهالی ادبیات نبودهایم. نماینده هیچکسی نبودیم و نیستیم. به هر حال ما براساس شناختی که از سایه داشتیم و آنچه میدانستیم و درباره او تحقیق کرده بودیم، این سؤالات را مطرح کردیم. بارها توضیح دادیم که این گفتوگویی عادی و متعارف نبود. به گمانم فرصتی سوزانده نشده است. پیرپرنیاناندیش بخشی از گفتوگوهای ما در طول سالهای مصاحبت با سایه است؛ بخشهایی که با نظر سایه تصمیم به انتشار آن گرفتیم. در این سالها بحثهای مفصلی درباره حافظ با سایه انجام دادهایم که در کتاب جداگانهای منتشر خواهد شد.
بحثهایی درباره خیلی از مسائل تخصصی شعر فارسی و شعر سایه مطرح شد که آنها نیز در کتابی مستقل منتشر میشود. بسیاری از بحثهای سیاسی- اجتماعی نیز در کتاب حذف شده است و این را در مقدمه کتاب نوشتهام. حجم کتاب هم محدود بود. قرار هم نبود که هرچه سایه میداند به ما بگوید و در کتاب بیاید. به هر حال ما تا جایی که توانستیم، این کار را پیش بردیم. اعتقاد هم نداریم کارمان بیاشکال است.
بیهیچ تردیدی کتاب ما هم مثل هر کار انسانی دیگری، میتوانست بهتر از این باشد اما با توجه به موانع و دشواریهای طاقتسوز کار، وقتی بازخوردها را میبینیم احساس رضایت میکنیم. مردم این کتاب را دوست داشتند و خریدند و خواندند و هنوز میخوانند و دربارهاش حرف میزنند. مردم سایه را دوست دارند. ما خوشحالیم که واسطه انس و آشنایی و التذاذ بیشتر مردم با سایه شدیم. حظی که از همصحبتی با سایه بردیم را عام کردیم. این کتاب در مقولات و مباحثی مرجع پژوهشگران شده است. شاید وقتی 3 کتاب دیگری که درباره سایه داریم تدوین میکنیم، منتشر شود، دوستداران سایه راضیتر و شادمانتر شوند.
- خانه پدری ابتهاج به بنیاد سایه تبدیل میشود
مدتها بود که اهالی فرهنگ و هنر در گیلان نگران آسیب رسیدن به خانه پدری امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر بزرگ ایران بودند. سرانجام روز گذشته رضا رسولی از تصویب خرید خانه پدری ابتهاج در شورای شهر رشت خبر داد. طرح دوفوریتی خرید خانه زادگاه سایه و استاد گلچین گیلانی در محله استاد سرا و تبدیل آن به بنیاد شعر و غزل سایه که با امضای 6 نفر از اعضای شورای شهر رشت ارائه شده بود، با رأی قاطع اعضای شورای شهر رشت بهتصویب رسید.
خانه پدری هوشنگ ابتهاج در محله استادسرای رشت قرار دارد. استادسرا از محلههای قدیمی رشت است که قدمت آن به دوره قاجار میرسد. خانه میرزاکوچکخان نیز در این محله قرار دارد و در سالهای اخیر یکی از مقاصد گردشگری رشت شده است. پیش از این خانه ابتهاج در تهران به نام خانه ارغوان ثبت شده بود. ابتهاج شعر نیمایی بلند ارغوان را برای درخت ارغوانی که در این خانه قرار دارد سروده است.