دورهای که مدیریت شهری در بالاترین سطح خود متاثر از حضور شخص شهردار در انتخابات و پس از آن متاثر از تبعات انتخابنشدن بود.پس از این یک سال، چه نجفی به عنوان شهرداری تهران انتخاب میشد چه هر کس دیگر، با شهری مواجه میشد که کارهای بسیاری برای انجام دادن دارد و پیش از هر کار باید پایتخت را از شر بدهیهای فراوان نجات می داد. چنین بود که بسیاری حدس میزدند آقای نجفی بعد از سه، چهارماه متوجه عمق مشکلات خواهد شد و شهرداری را رها خواهد کرد.
اما آنچه رخ داد خلاف این بود. آقای نجفی با آگاهی از مشکلات وارد کار شد، از همان اول اعلام کرد پس از طی یک دوره ششماهه برنامهریزی کار مدیریت شهری آغاز خواهد شد و توانست در این مدت علاوه بر برنامهریزی همهجانبه برای امور شهری، ترتیبی بدهد که نهتنها درآمدهای شش ماهه دوم شهرداری در بالاترین سطح تحقق یابد بلکه حجم قابل توجهی از دیون شهرداری (بنا به اعلام شخص شهردار حدود شش هزار میلیارد تومان) نیز پرداخت شود. همه اینها نشان میدهد که او به شهرداری به چشم مشغولیتی موقت نگاه نمیکرده و از اوضاع و جزئیات مشکلات شهر نیز بیخبر نبوده و توانسته است شهرداری را از بحران خارج کند.
شخصاً ترجیح میدهم در این مورد که انگیزه آقای نجفی از استعفا چیست بیش از اینکه گمانهزنی کنم صداقت و شجاعت او را ملاک قرار دهم و به گفته صریح او توجه کنم که بروز مشکلات پزشکی جدید است. در عین حال، چنان که پیشتر نیز اشاره کردم بهنظر میرسد نوع برخوردها با ایشان نیز گاه موجب دلسردی او شده است. کما اینکه در مورد خاص جشن برج میلاد تناسبی میان خطا و برخورد نیست و گمان میکنم این تنها راه برخورد با آنچه رخ داد، نبوده است.
طبیعتاً قابل درک است شرایط عصبی کسی که در حال مداوا و درمان است نیز بر روند درمان او اثر میگذارد و در چنین موردی برخوردهایی مانند آنچه گفته شد شرایط درمان را دشوارتر میکند. بنابراین، در عین اعتماد کامل به گفته آقای نجفی که عامل اصلی استعفایش را بیماری خوانده است، میتوانیم تصور کنیم شاید در شرایطی بهتر او کناره نمیگرفت.
جا دارد اینجا به روابط شورا و شهردار نیز اشاره کنیم. روابط شورای شهر با شهردار از نوع روابطی بوده که به آن روابط کاری جدی، مسئولانه و مبتنی بر حسن نیت میگوییم. هم شورا و هم شهردار در انجام وظایف خود دقیق و جدی بودهاند و اختلاف نظرهای اندکی را که پیش آمده بر مبنای تعامل و تلاش برای احقاق حقوق شهروندان حل کردهاند نه بر مبنای جدل و کشمکش.
در مواجهه با این استعفا، نظر اعضای شورا این بود که موافق از دست دادن مدیریتی چنین توانا و مسئول نباشند، اما از سویی دیگر اگر آقای نجفی تأکید میکند که قادر به ادامه این مسئولیت نخواهد بود. برداشت عمومی ما این است که حدی از این پافشاری ایشان ناشی از خضوع و مسئولیتشناسی است.
در عین حال، توجه به این نکته نیز بسیار مهم است که مدیریت شهری دو وجه مختلف دارد، یک وجه آشکار در رسانهها بازتاب پیدا میکند. اما وجه پنهان و بسیار مؤثر مدیریت شهری مدیریت مبتنی بر برنامه است. این اتفاقا نقطه قوت نجفی است. او به مدد حضور شش ساله در شورای شهر کم و بیش جزئیات شهر تهران را میشناسد و برای کارهایش برنامههایی مبتنی بر دانش و اطلاعات، مؤثر و مفید تدوین کرده است. علاوه بر این، او چندان اهل پرگویی نیست و وقتی پرگویی نکند پراکندهگویی نیز نمیکند و به جای از هر دری سخنی گفتن مدیرانه میاندیشد و در این اندیشه از ظرافتهایی مثل تامل در فرهنگ و تاریخ شهر نیز غافل نیست.
این ذهن برنامهریز و منسجم حسن دیگری دارد که من ندیدهام تاکنون کسی خلاف آن گفته باشد به گمان من بسیار مهم است و آن پاکدستی آقای نجفی است، که هیچکس نتوانست خردهای مالی بر او بگیرد. در عوض، او بر مبنای مطالعه و تحقیق و نه کشمکشهای سیاسی رایج، 12پرونده از مجموعه سوابق شهرداری را به قوه قضاییه بهعنوان مرجع صالح ارجاع داد و امیدوار است رسیدگی به این پروندهها - از جنبه حقوق عمومی و راهگشایی در بهبود اوضاع اداره شهر - هر چه سریعتر در دستور کار قرار گیرد.
گذشته از تمام این جزئیات، پیشنهاد من در جلسه رسمی شورای شهر تهران این بود که شورا کارگروه ویژهای برای بررسی و ارزیابی شرایط جدید تشکیل دهد به این معنا که راهحلهایی برای برخی ناهماهنگیهای احتمالی میان شهرداری و برخی دستگاههای دیگر پیدا کند و اگر احیانا آقای نجفی همچنان بر استعفا اصرار بورزد این کمیته میتواند موضوع را بررسی کند و باعث روشنتر شدن شرایط برای شهروندان و اعضای شورای شهر و تصمیمگیری نهایی باشد.
تشکیل این کارگروه کمک میکند برخوردی تخصصی و در آرامش و در وقت کافی و با بررسی تمام جوانب و راهحلهای ممکن با موضوع استعفا صورت گیرد، چرا که علاوه بر وجوه انسانی موضوع، مسئولیت در قبال حقوق شهروندان نیز اقتضا میکند ما در مقام نمایندگان مردم، از استمرار مدیریت موفق و برنامهریز تا حد امکان دفاع کنیم.