ميگويد از همان شروع فيلمبرداري نگران اين بوده كه «هِنوك تادِلِه»، بازيگر نوجوان فيلمش پس از فيلمبرداري چه سرنوشتي پيدا ميكند و حالا خيلي خوشحال است كه فيلم «افق زيبا» باعث شده او آيندهي روشني داشته باشد.
«اِستفان جِگِر»،«اِستفان جِگِر»، نويسنده، كارگردان و تهيهكنندهي سوئيسي، تحصيلاتش را در رشتهي فيلمنامهنويسي و کارگرداني در سال 1997 ميلادي در آکادمي فيلم ايالت «بادِنورتمبرگ» در شهر «لودويگزبرگ» به پايان رساند و از سال 2002 ميلادي در دانشگاههاي مختلفي مشغول تدريس است. سال 2011 ميلادي، به دعوت سفارت سوئيس و مؤسسهي گوته مشغول تدريس در آکادمي فيلم «بلونايل» در کشور اتيوپي شد. در همين زمان بود که ايدهي ساخت فيلم افق زيبا به ذهنش رسيد. فيلمنامه با کمک هنرجويان آکادمي نوشته شد و فيلم با همکاري هنرجويان و بازيگران غيرحرفهاي در طول دوماه ساخته شد.
با بودجهي كم و عوامل عموماً غيرحرفهاي فيلم، نتيجهي كار فيلمي قانعکننده، جذاب و شگفتانگيز از کار درآمده که تا حالا در بيش از 80 جشنواره در سطح جهان به نمايش درآمده و جوايز زيادي هم کسب کرده است. از جمله جايزهي بهترين فيلم از نگاه داوران کودک و نوجوان جشنوارهي فيلم کودکان کيوتو (ژاپن) و جشنوارهي فيلم کودکان مکزيک.
افق زيبا، داستان آدماسو، پسري 12ساله است که از بچههاي خياباني شهر آديسآبابا در اتيوپي است. او آرزو دارد روزي مانند الگوي زندگياش، «ليونل مسي»، ستارهي فوتبال شود. وقتي «فرانتس آرنولد»، يکي از افراد بانفوذ و ردهبالاي سوييسي در دنياي فوتبال وارد شهرشان ميشود، آدماسو فکر ميکند نشاندادن مهارت توپزنياش به آرنولد ميتواند دريچهي ورود او به دنياي فوتبال باشد. ولي وقتي در اين کار موفق نميشود، تصميم ميگيرد با ترتيبدادن يک آدمربايي تقلبي، نقش قهرمان را بازي کند و آرنولد را نجات دهد و از اين طريق به دل او نفوذ كند. اما اتفاقها آنطوري پيش نميروند که او نقشهاش را کشيده است.
حالا افق زيبا، در سي و ششمين جشنوارهي جهاني فيلم فجر، ميهمان بخش «زنگ هفتم» و كودكان و نوجوانان ايران است. به همين مناسبت، ترجمهي گفتوگويي ويژه با استفان جگر، كارگردان اين فيلم را برايتان ميآوريم.
***
- از تجربهي ساخت فيلم افق زيبا برايمان بگوييد.
ساخت اين فيلم در کشور اتيوپي تجربهي خيلي خاصي بود. چون ما با کودکان و نوجوانان خيابانيِ واقعي كار ميكرديم؛ همانها که در خيابانها ميديديم.
هنوك تادله، بازيگر اصليمان يکي از والدينش را از دست داده بود. من و تيم سازنده از همان ابتدا به اين فکر ميکرديم که بعد از فيلمبرداري و پايان فيلم چه اتفاقي براي او خواهد افتاد. خوشبختانه حالا او از خيابانها بيرون آمده و در يک مؤسسهي خيريهي سوئيسي زندگي ميکند که به بچهها امکان بازگشت به مدرسه و ادامهي تحصيل را ميدهد و آيندهي روشني در انتظار هنوک است.
- به نظر ميرسد با كودكان و نوجوانان خيلي راحت هستيد و آنها را خيلي دوست داريد.
بله، من خودم دو فرزند دارم؛ يک دختر و يک پسر. از زماني كه اولين فيلم بلندم را ساختم، دلم ميخواست با کودکان و نوجوانان کار کنم، ولي تا حالا اين امکان پيش نيامده بود. افق زيبا اولين فيلم بلندي است که براي خانوادهها و خصوصاً براي بچهها ساختهام.
- در طول کار با چه سختيهايي مواجه شديد؟
منظورتان سختيهاي فيلمسازي در اتيوپي است يا بهطوري کلي مشکلات فيلمسازي؟
- بله، منظورم چالشهاي فيلم تازهتان در اتيوپي است.
همانطور که گفتم ساخت افق زيبا در اتيوپي، تجربهي خيلي خاصي بود، چون کشور اتيوپي صنعت فيلمسازي بزرگي ندارد. فيلمهاي زيادي در اتيوپي ساخته ميشود، اما فيلمهاي بسيار جمعوجور و با عوامل کم. ولي ما در نظر داشتيم که عوامل زيادي داشته باشيم، چيزي نزديک به 30نفر. تعدادي هنرجوي اتيوپيايي داشتيم و تعدادي هم عوامل از اروپا به ما اضافه شدند و با هم اين فيلم را ساختيم.
مسلم است كه اگر بخواهيد کار بزرگي بسازيد يا اگر رؤيايي در سر داشته باشيد، به سرانجام رساندن و محققکردنش اصلاً كار آساني نيست. ولي خوشحالم كه در نهايت به نتيجهي فوقالعادهاي رسيديم. همه کمک کردند و تعداد زيادي بازيگر اتيوپيايي خيلي خوب داشتيم، مخصوصاً هنوک، همان پسر خياباني. بازياش واقعاً شگفتانگيز بود. خيلي خوشحالم که به نوبهي خودمان توانستيم برخي مشکلاتش را حل کنيم.
- دربارهي اينكه كودكان و نوجوانان هم ميتوانند در جشنوارهها فيلم تماشا كنند چه نظري داريد؟
به نظرم اينکه بچهها امکان حضور در جشنوارهها را دارند، شانس بسيار بزرگي است. اينکه امکان ديدن فيلمها و صحبت دربارهي آنها را داشته باشند خيلي خوب است. اين امکان ويژهاي است و بايد بهشان بگويم تا آنجا که ميتوانيد فيلمهاي بيشتري ببينيد و لذت ببريد!