ازراست به چپ
اردشیر مصلح- جلیل اکبریصحت
مجید توکلی -هادی نیلی پوریاامیرزاده
عیسی محمدی- علی زارع
رومیصا رهبر- الهام اسمعیلی
مریم رشدی - فرنوش صفویفر
زهرا سپیدنامه -فائزه جمالی عالم مهناز بزرگیان -نرگس عزیزی
اکرم احمدی - مهتاب خسروشاهی فرزانه فولادبند- نعیمه دوستدار
آذر اسدی-مهشید چایچی
انوشه میرمرعشی -مرجان فولادوند
فاطمه قنواتی
(و محمد مهدی زابلی
که پشت دوربین است!)
تلفن کردند و گفتند برای جلسه که میآیید، طرح مکتوبتان را هم برای سالگرد مجله بیاورید.
روز جلسه، همه خیلی جدی کاغذهای سفیدشان را گذاشتند و کلی پیشنهاد دادند؛ یکی گفت: «یک جشن بزرگ بگیریم و همه را دعوت کنیم؛ خوانندگان مجله و آدمهایی که با آنها مصاحبه کردهایم؛ یک جشن بزرگ، توی یک سالن بزرگ».
یکی دیگر گفت: «به خوانندگان، مجله هدیه بدهیم؛ یک سیدی که مطالب یک سال قبل را داشته باشد».
بعضیها پیشنهاد دادند «بهترین مطالب یک سال قبل را چاپ کنیم و عکسهایی را که خوانندهها ندیدهاند، به آنها هدیه بدهیم».
بعد با هیجان شروع کردند به برنامهریزی برای جشن بزرگ؛ که چه کسانی بیایند و چطوری پذیرایی کنیم و کجا مراسم را برگزار کنیم؛ اما داستان ما شبیه داستان خانه مادربزرگه شد که دلش میخواست توی خانه اندازه غربیلاش، همه را جا بدهد.
واقعا هم عجب چیزی میشد اگر میتوانستیم همه کارهایی را که دلمان میخواست، انجام دهیم. اما خب، همیشه آنجوری که آدم میخواهد، نمیشود. ما دوست داشتیم جشنی داشته باشیم به بزرگی همه ایران و با حضور همه شما که مجله را میخوانید و قلب تپنده صفحات آن هستید اما دستمان کوتاه بود و فقط توانستیم این 16 صفحه را برایتان آماده کنیم.
خودمان هم یک جشن کوچک گرفتیم که در آن شمع یک سالگی مجله را فوت کردیم و به مناسبت شب یلدا، فال حافظ گرفتیم؛
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم در لباس فقر کار اهل دولت میکنم