نیمهشب ششم فروردین سال91 در خانه مریم را زده بودند. از چشمی در نگاه کرده بود. همسایه واحد شماره9؛ همان کسی که مریم همیشه از دست مزاحمتهای گاهوبیگاهش به مدیر ساختمان شکایت میبرده و هر بار هم با نصیحت مدیر ساختمان روبهرو میشده که «خب، حتما خودتون هم یه مشکلی دارین! شما رعایت کنین منم با ایشون صحبت میکنم.»
وقتی جملات مدیر سابق ساختمان را به زبان میآورد ناخودآگاه سعی میکند لهجه و فرم صورت او را هم مجسم کند. آنشب همسایه واحد شماره9 برای انتقامجویی آمده بود. ایام تعطیلات نوروز بود و اکثر همسایهها نبودند؛ مریم اما مجبور بود بهدلیل شغلش (پرستاری در یکی از بیمارستانهای شرق تهران) آن ایام را به جای سفر نوروزی، در بیمارستان بماند؛ «مرد همسایه الکل مصرف کرده بود. حواسش دست خودش نبود. با قمه آمده بود سراغم اما خودش را به بیماری زده بود. پشت در با هیجان خواهش میکرد در را باز کنم. میگفت باید برایش سرم وصل کنم.»
مریم که در را باز کرده بود مرد خشمگین قمهبهدست و ناسزاگویان به او حمله کرده بود. سروصداهای مریم، خانم مصطفوی ـ زن کهنسال واحد شماره14ـ را از خواب پرانده بود و او به پلیس خبر داده بود و ماجرا ختم به خیر شده بود. از آن شب تا حالا مریم در خانه را از داخل قفل میکند و زنگ واحد را هم قطع کرده است؛ «اینطوری راحتترم. همسایهها هم اگه کاری داشته باشن میدونن که باید توی تلگرام بهم بگن یا اینکه بین ساعت 7 تا 8عصر بیان سراغم.»
مریم 35ساله است و مستقل از خانواده زندگی میکند. او در زمره افرادیاست که زندگی «انفرادی» را تجربه میکنند. از شرایط زندگیاش ناراضی نیست. او میگوید که هر سال فضای جامعه نسبت به کسانی که زندگی انفرادی دارند (نسبت به گذشته) مثبتتر میشود اما هنوز هم مشکلاتی وجود دارد؛ «مشکل همیشه هست. 8سال پیش اگه میخواستیم واحد مسکونی اجاره کنیم پوستمان کنده میشد اما حالا اینطور نیست.»
او از کیفیت زندگی شخصیاش رضایت دارد و درباره اینکه نگاهش به تشکیل زندگی مشترک چیست، میگوید: «اگه بگم دنبال تشکیل زندگی نیستم دروغ گفتهم؛ من بلد نیستم دروغ بگم. تا الان چند بار شرایط آشنایی با بعضی افراد پیش اومده ولی هیچکدوم به نتیجه نرسیده. ببخشید اما انگار خیلی از مردا از پذیرفتن تعهد زندگی ترس دارن».
او بهتازگی با یکی از همکارانش درباره ازدواج صحبت کرده و تا حالا گفتوگوهایشان مثبت بوده؛ «انگار ایندفعه شرایط جدیتر شده؛ دلیلش هم اینه که گزینه مورد نظر، معنای تعهد و مسئولیت مشترک رو میفهمه. (میخندد)»
«مریم» نام مستعار یکی از پرستاران بیمارستان رسالت در شرق تهران است. او بهصراحت میگوید که اگر شرایط تشکیل زندگی مشترک فراهم نشود نمیخواهد اجبارا تن به این رابطه بدهد و از همین رو سبک زندگی فعلیاش را ادامه خواهد داد و بابت آن نگرانی ندارد. «مریم» نام یک نفر نیست؛ «مریم» نام مستعار زنان و مردان پرشماریاست که اکنون به صورت مستقل زندگی میکنند و خانوادهای تکنفره محسوب میشوند.
- هشدار اول: مهرماه 1394
مهرماه سال94 پس از انتشار آمار سازمان ثبتاحوال کشور، از ظهور خانوادههای تکنفره در ایران بهعنوان پدیدهای جدید یاد شد و رسانهها درباره این پدیده گزارش نوشتند. همین گزارشها باعث شد که موضوع در شورایعالی انقلاب فرهنگی هم بررسی شود. در گزارشی که سازمان ثبتاحوال کشور در آبانماه همان سال به شورایعالی انقلاب فرهنگی ارسال کرد، تعداد جوانان مجرد کشور 11میلیون نفر و تعداد افرادی که به سن «تجرد قطعی» رسیدهاند، یک میلیون و 300هزار نفر اعلام شد.
مسئولان در آنزمان از بروز این پدیده اظهار نگرانی کردند و حتی در پی چارهجویی برای افزایش آمار ازدواج برآمدند. بنا بر این گزارش، کاهش آمار ازدواج، از عواملی مانند کاهش جمعیت جوان کشور بر اثر اعمال سیاستهای تنظیم خانواده در اواخر دهههای 60 و 70 متأثر بوده است. بالارفتن میانگین سن ازدواج برای مردان از 24سال به 29سال و برای زنان از 19سال به 23سال نیز از دیگر عواملی بود که در گزارش مورد نظر به آن اشاره شده بود. یکی از معانی این عددها در واقع این بوده و هست که جامعه ایران به سمت سالمندی در حرکت است. اما این پدیده را چگونه باید تحلیل و واکاوی کرد؟
محمد میرزایی ـ جمعیتشناس ـ پیش از این در اظهارنظرهای مختلف تأکید کرده که ظهور خانوادههای تکنفره از چند بعد قابل بررسی است و باید پارامترهای متعددی مانند سن، جنسیت، شرایط اجتماعی و... را در نظر گرفت؛ «جوانان به دلیل استفاده از آزادی فردی و رهایی از نظارت بالابهپایین خانوادهها که به صورت سنتی باقی مانده، سعی میکنند خود را از زیر بار این نظارت رها کنند؛ دوم اینکه تمایل دارند از آزادیهای فردی خودشان که احساس میکنند باید داشته باشند، استفاده کنند.»
- افزایش مجردان قطعی
بخشی از کسانی که به صورت مستقل زندگی میکنند افرادی هستند که با بالارفتن سنشان فرصت تشکیل خانواده را از دست دادهاند یا دستکم این احتمال در مورد آنان بسیار ضعیف شده است. این افراد را اصطلاحا افراد در سن تجرد قطعی میگویند. از این منظر هم آمارها نشاندهنده رشد روزافزون شمار افراد هرگزازدواجنکرده است.
شرکت بینالمللی پردازش اطلاعات نقشکلیک، آمارهای جمعیتی ایران از سال1345 تا 1390 را مورد بررسی قرار داده است. در این بررسیها تصریح شده است که تجرد قطعی، مبین نسبتی از جمعیت در معرض ازدواج است که شانس ازدواج را از دست دادهاند. سن تجرد قطعی در زنان 45 تا 49سالگی و در مردان 50 تا 54سالگی در نظر گرفته شده و فرض این است که زنان و مردانی که تا این سن مجرد میمانند احتمال ازدواجشان به حداقل ممکن میرسد. تجرد قطعی با عوامل کلان مانند مدرنشدن جوامع، با عوامل میانی مانند ضعیفشدن هنجارهای سنتی، دگرگونی الگوهای ازدواج، نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی جوامع و عوامل خرد مانند تحصیلات و... ارتباط دارد.
- تحلیل منطقهای شهر تهران
بنا بر این گزارش، میزان تجرد قطعی مردان و زنان در سطح شهر تهران به تفکیک مناطق و به استناد نتایج سرشماری سال1390 تدوین شده که نشان میدهد میزان تجرد قطعی زنان (5/4درصد) و مردان (3/3درصد) در تهران، بالاتر از میزان تجرد قطعی زنان (3/4درصد) و مردان (1/4درصد) در کشور است. بالاترین مقدار این شاخص در میان زنان تهرانی متعلق به مناطق 7، 6 و 10 و در میان مردان تهرانی متعلق به مناطق 2، 3، 6، 7، 10، 11و 12 است.
بنا به یافتههای این بررسی، علت افزایش تعداد مجردین قطعی مرد و زن در مناطق مرکزی شهر تهران نیازمند بررسی و مطالعات دقیقتر است اما عواملی مانند تغییرات جمعیتی (بالابودن حجم جمعیت میانسال و سالخورده در این مناطق) و تمرکز مهاجران شغلی و تحصیلی و سبک زندگی، در این مسئله تأثیرگذار است.
- پیام اعداد
اردیبهشتماه سال گذشته علیرضا زاهدیان ـ معاون مرکز آمار
ایران ـ از افزایش خانوادههای تکنفره به دلیل بالارفتن تعداد افراد مجرد در کشور خبر داد و گفت: «طی ۳۰سال آینده جمعیت سالمند ایران رو به افزایش خواهد بود و به بحران تبدیل میشود». زاهدیان به مهر گفت: «مطابق سرشماری سال۹۰ در ایران، بعد خانوار 3/5بوده که هماکنون به 3/3 رسیده است؛ در عین حال، جمعیت کشور نیز ۷۹میلیون و ۹۶۲هزار و ۲۷۰نفر ثبت شده که بر این اساس، نرخ رشد جمعیت از 29/1درصد در سرشماری سال۹۰ به 24/1درصد در سرشماری سال۹۵ رسیده است».
از سوی دیگر به گزارش خبرآنلاین، نتایج حاصل از تحقیقی که در پژوهشگاه جمعیتشناسی کشور انجام شده نشان میدهد که جمعیت کشور از حدود 70میلیون و 500هزار نفر در سال85 به نزدیک 90میلیون نفر در سال1430 خواهد رسید. بهعبارت دیگر جمعیت ایران در این دوره 45ساله نزدیک 30درصد رشد خواهد داشت؛ درحالیکه رشد جمعیت سالمند 400درصد خواهد بود.
این آمار و اعداد به ما چه میگویند؟ تفسیرهای متفاوتی را میتوان بر اساس این آمارها ارائه کرد اما سادهترینش این است که این اعداد از افزایش روزبهروز خانوادههای تکنفره و همینطور افزایش آمار تجرد قطعی حکایت دارد؛ پدیدههایی که به خودی خود نمیتوان آنها را به «مسئله اجتماعی» تعبیر کرد اما میتوان درباره پیامدهایی مانند «سیر فزاینده سالمندی» و نیازهایی چون لزوم طراحی «نظام خدمات و رفاه اجتماعی خانوادههای تکنفره» سخن گفت. به این ترتیب مدیریت شهری و سازمانهای حوزه رفاه اجتماعی باید برای رفع چالشها و پاسخ به نیازهای شهروندانی همچون «مریم» به خودشان تکانی بدهند.