وقتی بازی میکنم مادرم، تذکر میدهد. حتی وقتی مهمانی میروم، مادربزرگم به من میگوید که خیلی قوز کردهام و باید صاف بنشینم.
گاهي در كلاس هم بعضي از معلمها به من و دوستانم يادآوري ميكنند كه خيلي قوز ميكنيم.
اصلاً انگار اين قوزكردن همراه هميشگي و مزاحم نامحسوس من است.
شما هم قوز ميكنيد؟
اصلاً تا حالا به قوزكردن و دليل آن فكر كردهايد؟
بهطور طبيعي، در ستون فقرات انحناهايي وجود دارد كه نيمتنهي بالاي بدن را به شكلي نزديك به شكل حرف S نشان ميدهد. حالا اگر اين انحنا از حالت طبيعي خارج شود و بدن شكلي شبيه شكل حرف C پيدا كند، قوز كردهايم.
* * *
آنقدر به من گفتند قوز كردهاي كه بالأخره با مادرم راهي مطب دكتر ارتوپد ميشويم. دكتر «محمد شريفي» ازم ميپرسد: «چرا قوز ميكني؟»
ميگويم: «عادت كردم. بعضي وقتها خجالت كشيدم، بعضي وقتها خواستم ديده نشوم و...»
دكتر حرفم را قطع ميكند و رو به مادرم ميگويد: «بسياري از نوجوانان مشكل ساختاري دارند و زياد مشغولشدن به موبايل و بازيهايي كه به صورت نشسته انجام ميشود هم روي اين مسئله تأثير دارد. اما از گذشته مشكل قوزكردن نوجوانان وجود داشته است.»
* * *
دكتر به من ميگويد: «كولهپشتيها و كيفهايي سنگين و يا ميز و صندليهاي نامناسب هم در شكلگيري عادتهاي نادرستنشستن و راهرفتن و بالأخره قوزكردن مؤثر است. موقع نوشتن يا خواندن قوز نكن و طوري به نيمکتها تکيه بده که حتماً کمرت با نيمکت تماس داشته باشد.»
گفتم در كلاس از نشستن خسته ميشوم و دكتر گفت كه نشستن مداوم بيش از 45دقيقه باعث درد و خستگي ميشود و بهتر است بعد از اين زمان بدن براي مدتي استراحت داشته باشد. ولي ما كه اصلاً كلاس 45 دقيقهاي نداريم.
ميپرسم: «آقاي دكتر قوز فقط ظاهر ما را زشت ميكند و...»
باز هم دكتر به ميان حرفم ميپرد: «نه، قوزكردن روي ستون فقرات فشار زيادي وارد ميكند. چون روي استخوانها، عضلهها و مفاصلي كه به حركت ستون فقرات كمك ميكنند هم فشار وارد ميكند.
اين فقط به پشت و ستون فقرات صدمه نميزند، بلكه قوزكردن دائمي به اندامهاي دروني بدن هم فشار وارد ميكند و روي فعاليتهاي ريهها، رودهها، دستگاه گوارش و همچنين گردش خون در بدن اثر ميگذارد و حتي باعث ميشود در زمان تنفسكردن هواي كافي وارد بدن نشود.»
با خودم فكر ميكنم چهطور به وجود آمد؟ چهطور من قوزي شدم؟
فقط خجالت ميكشيدم يا به دليل استفاده از موبايل و بهخاطر بازيهاي كامپيوتري و ميزهاي مدرسه و... بود؟
شايد هم قوزي نيستم، چهطور تشخيص بدهم؟
دكتر به من ميگويد: «خب، هنوز تو قوزي نيستي، اما راهي براي تشخيص اين مسئله هست. به اين ترتيب كه به ديوار تكيه ميدهي. در اين حالت اگر شانههايت ديوار را لمس کند و فاصله گودي کمر تا ديوار پنج تا شش سانتيمتر باشد، يعني ستون فقرات در حالت مناسب و طبيعي خود قرار دارد و در غير اين صورت بايد براي درمان آن اقدام شود.»
در آخر دكتر به من و مادرم گفت كه هنوز نيازي به استفاده از وسايل درماني و قوزبندها نيست، اما نكاتي به من ياد داد كه رعايت آنها هنگام نشستن و ايستادن ميتواند درماني براي اين عادت غلط باشد.
درست است كه در حالت لمدادن احساس راحتي ميكنيم، اما لمدادن يكي از حالتهاي غلط نشستن است. در كلاس هم بايد مراقب باشم روي ميز زياد خم نشوم.
او سفارش كرد كه صاف و راست بايستم و فرض كنم كه خودم را به ديوار چسباندهام تا قد مرا اندازه بگيرند، يعني شانهها عقب، سر به حالت صاف، زانوها صاف و شكم خودم را تو بدهم در اين حالت كشيدهتر هم به نظر ميآيم.
تمرينات كششي و ورزشي هم ميتواند به دور شدن از حالت قوز كمك كند. او براي اين كار حركاتي را آموزش داد كه يك نمونهاش اين است: گوشهي اتاق و رو به ديوار بايستيد و دستها را به ديوار تكيه دهيد. بعد سعي كنيد تنهي خود را به سمت جلو ببريد و براي چند ثانيه در اين حالت بمانيد.
در راه به مادرم اعتراض ميكنم كه اينهمه وقت به من ميگفته كه قوزي هستم و او ميگويد: «البته صاف صاف هم نبودي. در ضمن يادت باشد كه اگر صاف بنشيني و صاف بايستي و قوز نداشته باشي، علاوه به كمك به فعاليت اندامهاي داخلي كه دكتر هم گفت، حداقل به عضلاتت امكان ميدهي كه بهتر و مؤثرتر كار كنند و دچار خستگي عضلات و دردهاي عضلاني هم نميشوي. يادت هست كه خيلي وقتها بوده از درد استخوان و كمر شكايت ميكني؟»
مادرم گفت كه دوست روانشناسش به او گفته كه وضعيت قرارگيري بدن به قالب ذهني ما كمك ميكند. مثلاً افراد افسرده و نااميد بيشتر در حالت خميده قرار دارند. پس وقتي خميدهاي همان حس را ميگيري، از طرف ديگر متخصصان معتقدند وضعيت قرارگيري درست بدن به آرامش و تمركز كمك ميكند. شايد براي همين است كه بسياري از تمرينها و ورزشهاي شرقي مثل يوگا و تايچي، روي وضعيت قرارگيري بدن متمركز هستند.
يعني مادرم قبل از رفتن به دكتر همهي موارد غيرپزشكي قوزكردن را بررسي كرده بود!