نورپردازی، امروز با هدف بازآفرینی هویت شهری و تاکید بر ابعاد زیباشناسانه زندگی در شب بهکار میرود و حتی به عقیده بعضی معماران و طراحان شهری، یکی از اجزای معماری و شهرسازی قلمداد میشود؛ هرچند جوان بودن این دانش در ایران و البته بسیاری دیگر از کشورها، برخی خطاها را در به کارگیری آن ایجاد کرده به طوری که گاهی از طراحی تا اجرای آن هیچکدام بر مبنای دانش و اطلاعات درستی نیست.
جز معدود پروژههای بزرگی که با کمک مشاوران متخصص نورپردازی شده نمونههای بسیاری از نورپردازی اماکن و ساختمانهای مختلف در تهران و دیگر شهرها دیده میشود که عمدتا سلیقهای و به وسیله غیرمتخصصان به اجرا در آمدهاند و تأثیر نامطلوبی بر جلوه بصری شهر و همچنین هویت و کارکرد اجزای شهری در شب دارند.
کاوه احمدیان، پژوهشگر و دارای مدرک دکتری نورپردازی از دانشگاه لوون بلژیک است که در سالهای گذشته با کمیته نور سازمان زیباسازی شهرداری تهران به عنوان مشاور همکاری داشته است. با او درباره اهمیت نورپردازی در فضای شهری و تأثیر نور بر خوانایی شهر گفتوگو کردیم. احمدیان میگوید تهران جزو معدود شهرهایی است که حجم نورپردازی بسیار زیادی دارد و ساختمانها و سازههای زیادی در آن بدون توجه به نکات خاص معماری یا تاریخی نورپردازی شدهاند و این موضوع خوانایی شهر را دچار اشکال میکند.
- نورپردازی فضای شهری چگونه میتواند به خوانایی یک شهر کمک کند؟
ما در هر مقیاس چه خرد و چه کلان، زاویه دیدی داریم به نام زبان نورپردازی درست که ترکیبی از نور عمومی، نور تاکیدی و نور تزیینی است و در واقع تلفیق این سه، حس خوبی از فضا برای ما ایجاد میکند. ما در شهر، بناهای مختلفی داریم و زندگی شبانه شهری ما را ملزم میکند که نوعی نور عمومی داشته باشیم که کارکرد ایمنی و امنیت داشته باشد.
اما آنچه به خوانایی شهر کمک میکند و ساکنان آن را قادر میسازد خود را در شهر بشناسند و این امکان را برای مسافران فراهم میکند که در بدو ورود به شهر فضای آن را درک کنند استفاده مناسب از نور تاکیدی و تزیینی است. نورپردازی مناسب کمک میکند مسیر را بیابید، مرکز محله را پیدا کنید و حس آشنایی با مکان در شما ایجاد شود.
این دو جنبه از نورپردازی، به حس خوانایی شهر کمک میکند. بسیاری از شهرها در اروپا تجربه موفقی در قالب طرح جامع شهری دارند. مواردی که در این شهرها پیاده شده به نوع نورپردازی فضای شهری کمک میکند. به این ترتیب هرکس میتواند در مسیرهای شهری قدم بزند، خود را بازشناسد و مکان مهمی را از فاصله دور تشخیص دهد.
- میتوان بهصورت خیلی خلاصه گفت نورپردازی باید بهگونهای باشد که در شهر گم نشویم؟
بله، گم نشویم، به عناصری که لازم است توجه کنیم و به عناصری که لازم نیست توجه نکنیم.
- رنگ نور هم میتواند به خوانایی شهر کمک کند؟
نمیتوان گفت که رنگ نور موجب خوانایی بیشتر میشود اما هارمونی و تناسب رنگها قطعا میتواند به خوانایی کمک کند. هر رنگی ارزش بصری خاصی دارد. نور رنگی گاهی باعث جلب توجه میشود و این جلب توجه به خوانایی فضا که ما به دنبالش هستیم کمک میکند اما گاهی ممکن است برای یک بنای نامناسب یا یک موقعیت نامناسب استفاده شود. بنابراین نمیشود قضاوت کلی کرد که رنگ باعث بهتر شدن یا بدترشدن خوانایی میشود؛ درست مثل رنگ لباس برای هر شخص نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارد.
ما در نور طبیعی روز همه بناها چه مهم و چه غیرمهم را میبینیم. در واقع آنچه در روز بهطور کامل میبینیم و میتواند موجب عدمخوانایی شهر شود با نورپردازی درست در شب، اصلاح شده و خوانایی بیشتری پیدا میکند.
بله، همینطور است. چشم ما خاصیتی دارد که دنبال نور میگردد؛ یعنی اگر نقطهای نسبت به اطرافش پرنورتر باشد ناخودآگاه سیستم بینایی ما به آن توجه میکند؛ مثلا خودرویی که حتی در روز نور بالا بزند چشم، آن را میبیند. در فضای شهری هم اگر ساختمانی روشن شده باشد ناخودآگاه توجه شما را جلب میکند. حالا در این شرایط میوهفروشیای را تصور کنید که از چراغهای پرنوری استفاده کرده و کنارش ساختمان تاریخی یا اجتماعی ارزشمندی هست که هیچ نوری ندارد یا نوری بسیار معمولی دارد و عملا تحتالشعاع نور مغازه کناری است.
- در تهران زیاد میبینیم که بسیاری از فروشگاهها و مراکز خرید برای جلب مشتری از نورهای خاص و قوی استفاده میکنند. در کشورهای دیگر این موضوع چگونه است؛ بهخصوص آنها که طرح جامع نورپردازیشان را اجرایی کردهاند؟
نورپردازی در تمام دنیا جدید است. شاید بسیاری از شهرهای مطرح اروپایی و شناختهشده هم طرح جامع نورپردازی نداشته باشند اما در شهرهایی که این طرح را پیاده کردهاند به وضوح میتوان این تفاوتها را دید و اثرش را متوجه شد. از شهرهای بزرگ و شناختهشده میتوان پاریس را مثال زد.
شما وقتی از بالای برج ایفل به پاریس نگاه میکنید به وضوح ریتم مشخصی از بخشهای تاریک و روشن را میبینید که برای یک فرد غیرمتخصص و ناآشنا با ساختار شهر هم کاملا گویاست که بعضی نقاط به عمد تاریک نگه داشته شدهاند تا نقاط روشن به چشم بیایند. این موضوع در بعضی شهرهای بلژیک و آلمان هم دیده میشود. قسمت مرکزی شهر بروکسل طرح جامع نورپردازی خوبی دارد.
بهطور مشخص میدانم در شهر گنت که ساکن آن هستم نهاد شهری چقدر سختگیر است؛ نهتنها هسته تاریخی شهر برگرفته از یک فکر واحد نورپردازیشده و هر ساختمانی متناسب با خودش آن را پیادهسازی کرده، بلکه حتی شکل ظاهری چراغهایی که استفاده شده نیز همخوانی خوبی با هم دارند. نهاد شهری نظارت سختگیرانهای دارد؛ به طوری که حتی بر تابلوی الایدی و لوگوی یک مغازه هم نظارت میشود تا درخشندگیاش از حدی فراتر نرود و همه اینها مرتب پایش و کنترل میشود.
- اما ما در سالهای اخیر به جز فروشگاهها با ساختمانهای مسکونیای مواجه هستیم که از نورهای قوی و خیرهکننده استفاده میکنند؛ این موضوع میتواند متأثر از نداشتن طرح جامع نورپردازی باشد که هنوز به تصویب شورا نرسیده است؟
به نظر میرسد که حتی شهرهای بزرگ و مهم هم به لحاظ اقتصادی و اجرایی نمیتوانند طرح جامع نورپردازی را در همه شهر پیاده کنند و هر کدام ناحیهای را بهعنوان بخش اصلی در نظر میگیرند و تمام انرژی و فکرشان را در آن محدوده میگذارند و تمام نظارتها را در آن محدوده اعمال میکنند. شاید در دیگر بخشهای شهر قوانین حداقلی وجود داشته باشد؛
بهعنوان مثال اینکه نور به اندازهای نباشد که مزاحم بقیه شود. در دنیا شهرهای کمی داریم که در اجرای طرح جامع نورپردازی موفق عمل کردهاند. ما با چالشهای زیادی در اجرای طرح جامع نورپردازی و ضوابط آن مواجهیم. در بحث اقتصادی، شما با انبوهی از مالکان خصوصی مواجهید که راضی کردن آنها به مشارکت در طرح، کار مشکلی است.
همه این اصل را پذیرفتهاند که نورپردازی باعث جلب توجه میشود. من هم اگر صاحب یک مرکز خرید باشم شاید آن را بیشتر نورپردازی کنم تا بیشتر به چشم بیاید اما در مقطعی در تهران با خانهسازیهایی مواجه شدیم که خانه را به کالایی برای معامله تبدیل کرد نه برای رفع نیاز سکونت و انگار سازندهها متوجه شدند که اگر این کالا را بیشتر نورپردازی کنند بیشتر به چشم میآید و وارد این فاز شدند و متأسفانه در نبود قانونی محدودکننده، این موضوع باب شد.
خیلی اوقات هم تاکیدات غلطی میشد. در جلساتی که گاهی حتی در شهرهایی غیر از تهران داشتم شهردار تاکید میکرد که اگر ساختمان بالای 5طبقه نورپردازی نداشته باشد پایان کار نخواهد گرفت. این درست نیست که وقتی ضابطهای ندارید بقیه را ملزم به اجرای نورپردازی کنید.
آفات این کار بسیار بیشتر است. چند سال پیش وقتی تهران را نگاه میکردم متوجه شدم روزهای آن، آشفتگی و اغتشاش بصری بسیار زیادی دارد اما حداقل شبهایش خوب و آرام است و این آشفتگی کمتر به چشم میآید اما در سالهای اخیر شبهای تهران هم با این نورپردازیهای بیضابطه آشفته شده است و همه اینها به این دلیل است که ضابطه مشخصی برای این کار تعریف نشده است. هنوز برای این پرسش که ساکن یک خانه چه نیازی به نورپردازی بنایش دارد پاسخی پیدا نکردهام.
همان مسئله معماری خاص بناها که به آن اشاره کردید، به زعم بسیاری از معماران و استادان شهرسازی دلیلش تفاخر و تبختری است که میان بعضی معماران و مالکان وجود دارد و ساختمان را مایه فخر میدانند. شاید در مورد نورپردازی خانهای که حتی در معرض فروش هم نیست مسئله تفاخر صادق باشد و نبود ضابطه هم آن را شدت بخشیده، با وجود این ما نیازمند فرهنگسازی هم هستیم و اینکه مشکلاتی که ما هماکنون در حوزه نورپردازی داریم تنها متعلق به اینجا نیست و شاید بتوان گفت بهدلیل جوان بودن مبحث نورپردازی، تمام دنیا به نوعی درگیر آن هستند.
بله، اما تهران جزو معدود شهرهایی است که حجم نورپردازی بسیار زیادی دارد. در دنیا کمتر شهری داریم که تقریبا هر پل پیاده و سوارهاش نورپردازی شود در حالی که آن پل نه نکته خاصی دارد و نه معماری ویژهای.
- هدف بخشی از این نورپردازیها تامین امنیت است. فضاهای مرده و بیدفاع شهری نورپردازی میشود تا شهروندان امنیت بیشتری داشته باشند.
برای تامین امنیت و ایمنی باید از نور عمومی استفاده کرد. از طرفی شهر باید روشن شود، مسیرها و معابر و پیادهروها باید روشن شود و برای آن استاندارد مشخصی وجود دارد تا آدمها بتوانند ببینند. موضوعی هم داریم بهعنوان امنیت که حداقلش این است که چهره فردی که از روبهرو میآید مشخص باشد.
گاهی اوقات هم روشنایی موجب احساس امنیت میشود اما الزاما امنیت را بالا نمیبرد و این نیز حدی دارد. اگر روشنایی 2برابر شود امنیت 2برابر نمیشود. اینکه ستونهای سیمانی پل روگذر بزرگراه را با رنگهای سبز و قرمز و آبی روشن میکنیم یا جداره ساده زیر پل را با نور رنگی روشن میکنیم نه کمکی به امنیت میکند و نه به ایمنی. البته این موضوع کمی کاهش یافته و بهتر شده است.
- این نوع نورپردازی میتواند در زمینه خوانایی، کارکرد عکس داشته باشد و حتی شهر را ناخوانا کند؟
دقیقا همینطور است. کاری میکند که یک پل عابرپیاده که سازهای آهنی فاقد ارزش فرهنگی، تاریخی و اجتماعی است از ساختمان بااهمیت کناریاش در دید بیننده اهمیت بیشتری پیدا کند. به هر حال در کشورهای در حالتوسعه هر اتفاقی میتواند برای رزومه مدیران و توسعه کارشان جذاب باشد.
در دورهای اگر یک شهردار منطقهای در هر اشلی کار عمرانی انجام میداد گویی ملزم بود با نورپردازی هم آن را تزیین کند. میتوانم مثالهایی بزنم از هزینه هنگفتی که برای نورپردازی بعضی پلها و پروژهها در ماههای ابتدایی افتتاحشان شده است تا این پل خودش را نشان دهد. خود اینها قصه پرغصهای است. نتیجه این کار این است که دستاوردهای توسعهای و فرهنگی یک شهر را به ساخت یک پل سیمانی تقلیل میدهیم.
- مسائل فرهنگی هر جامعه چقدر در نوع و طراحی نورپردازیهای شهری و فضاهای عمومی دخیل است؟
بسیار زیاد؛ مثلا نمیتوان گفت شیوه نورپردازی برج ایفل در تهران هم جواب میدهد اما میتوان از آن روش فکری بهرهمند شد و آن را در مقیاسی خردتر در کشور پیاده کرد. مهم این است که تمامی اینها باید به روش بومی اجرا شود. در یک کنفرانس بینالمللی در اسپانیا که به موضوع رنگ و نور مناسب در شهرها میپرداخت خاطرهای از یک شهردار منطقه تعریف کردم که میگفت پلی را در یکی از معابر، نورپردازی سبز کردیم بعد از مدتی گفتند این نور متعلق به مکانهای مذهبی است.
به قرمز تغییر دادیم گفتند در شهری پر از استرس این رنگ خوب نیست. آبی کردیم گفتند این رنگ، حشرات را بهخود جذب میکند. نور سفید را انتخاب کردیم گفتند این پل سیمانی چه زیباییای دارد که نور سفید روی آن انداختهاید؟ تجربیات دیگر کشورها هم نشان میداد این سردرگمی در بیشتر کشورها وجود دارد؛ حتی علایق ساکنان یک محله در یک شهر میتواند با دیگر محلهها متفاوت باشد و دلیل این سردرگمی همان موضوع جوانی این رشته است.
- پس به نوعی در دوره آزمون و خطا قرار داریم؟
بله و نکته مهم این است که باید از این آزمون و خطا درس بگیریم. مسئله مهم این است که در این میان، حلقه تخصصی حذف نشود. آنچه موجبشده کمتر در این زمینه درس بگیریم این است که این سعی و خطا توسط آدمهای غیرمتخصص انجام میشود درنتیجه از آن خطا، درسی گرفته نمیشود. افرادی بدون پیشینه تخصصی در این زمینه فعالیت میکنند و دوباره خطاهای جدیدی بهوجود میآید.
- نورپردازیهای خوب در تهران
یکی از موارد نورپردازی خوب در تهران به عقیده من پل طبیعت است. اگر بخواهیم نگاهی سختگیرانه داشته باشیم باید گفت این پل روی اتوبان واقع شده است و تغییر رنگ نور آن میتواند با جلب توجه رانندگان موجب کاهش امنیت شود اما تجربه بعد از اجرا شدنش نشان داد که چنین مشکلی به وجود نمیآید چون بزرگراه شهید مدرس همیشه زیر بار ترافیک است و دیگر نمیتوان عملا نامش را بزرگراه گذاشت و حرکت خودروها در آن کند است.
دیگر اینکه برخلاف دیگر رویههای مرسوم از نظر سرعت تغییر رنگها، نور این پل سرعت کمی در تغییر طیف رنگی دارد و این کار با ملایمت انجام میشود و مردم هم استقبال کردهاند. این، شاخص مهمی است که طرحی به سلیقه جمعی مردم نزدیک باشد. یک نمونه خوب دیگر، اصلاح نورپردازی برج آزادی است که حداقل وضع فاجعهبار گذشته اصلاح شده است.
تاباندن نور رنگی به بنایی مثل برج آزادی هیچ منطق و توجیهی نداشت و متاسفانه این نورپردازی چندین سال اجرا شد و نهایتا به نور خنثی رسیدند. نورپردازی برج میلاد هم در زمان خودش طرح قابل دفاعی بود اما حالا با گذشت چند سال از آن زمان، تکنولوژیها تغییر کرده است. در تمام دنیا بعد از چندسال طرحهایشان را بازبینی میکنند اما درباره برج میلاد چنین کاری هنوز انجام نشده و جا دارد که این بازبینی انجام شود.