هرچه طیف مخاطبان بازاریابی بیشتر باشد جلوههای آن در منظر شهری مشهودتر میشود. یکی از بارزترین نمودهای بازاریابی که در منظر شبانه شهر تهران نیز قابل مشاهده است نورپردازی فضاها و بناها با هدف جلب گردشگر، سرمایهگذار و مشتری است.
شهرهای امروزی ما شهرهایی نیستند که با تاریک شدن هوا به خواب رفته و با طلوع خورشید بیدار شوند. بهعبارت دیگر، از آنجا که بنا به اقتضائات زندگی مدرن امروزی بخش اصلی زمان حضور شهروندان در فضاهای شهری به ساعات پایانی روز و شبهنگام موکول شده سیاستهای بازاریابی مکان از این فرصت استفاده کرده و با نورپردازی موجبات جلب توجه شهروندان و گردشگران را فراهم آورده است. رقابت بین ساختمانهای تجاری و کاربرد هرچه بیشتر نورهای رنگی، متحرک و درخشان از همین سیاست نشأت گرفته است.
تا چند سال قبل، این رقابت منحصر به ساختمانهای تجاری و احیانا تفریحی و گردشگری بود اما امروزه بناهای نوساز و حتی در حال ساخت اداری، مسکونی و گاه مذهبی هم وارد عرصه رقابت شدهاند و از هیچ وسیلهای برای افزایش تظاهر جلوههای بصری ساختمان در شبهنگام فروگذار نمیکنند.
در نتیجه، آنچه در نورپردازی امروزین منظر شبانه مشاهده میشود حکایت از اغتشاش بصری رو به افزایش دارد. امروزه هر بنا صرفا براساس نظر مالک یا در بهترین حالت طراح آن نورپردازی میشود و معمولا آنها بدون توجه به دیگر مسائل، مانند نقشی که آن بنا در کل منظر شبانه شهر ایفا میکند و صرفا با اهداف تجاری، سعی در هرچه شاخصتر کردن بنا به کمک نورپردازی دارند.
در حالیکه نورپردازی بناها در شب باید با شخصیت مکانی که در آن واقع شدهاند هماهنگ باشد و بهعنوان بخشی از یک مجموعه بزرگتر بر خوانایی شهر تأثیر نامطلوبی نگذارد. منظور از خوانایی در بافت شهری آن است که به آسانی بتوان در آن شهر یا محله جهتیابی کرد، اجزای آن را شناخت و در ذهن بهصورت مجموعهای بههم پیوسته تصور کرد.
گاه روشن کردن بیش از حد نماهای مسکونی و تجاری موجب میشود بناها و فضاهایی که در منظر شهری واجد ارزش خاصی هستند و بهعنوان نقاطعطف به سرعت در تصویر ذهنی افراد نقش میبندند، کمتر به چشم بیایند و درنتیجه خوانایی در بافت شهری کاهش یابد.
رویکرد ناشی از خودشیفتگی، خودمحوری و تکبعدینگری رایج در نورپردازی بناها معمولا بدون توجه به شخصیت بنا و موقعیت قرارگیری، بدون در نظرگرفتن حال و هوا و هویت فضای مجاور و نقشی که بنا، بهعنوان جزئی از کل در منظر شهری ایفا میکند رخ میدهد؛
غافل از این اصل مهم که منظر شهری بهعنوان سطح تماس انسان و پدیده شهر نقش مهمی در شکلگیری احساسات، عواطف و رفتار شهروندان نسبت به یک شهر دارد و این رویکرد به نورپردازی، نهتنها درآیندهای نه چندان دور از تحقق اهداف بازاریابی بازخواهد ماند که تبعات منفی آن، موجب اغتشاش بصری در منظر شهری میشود و تأثیرات نامطلوبی بر مخاطبان خود خواهد گذاشت.
نورپردازی نماهای شهری هرگز نمیتواند بهصورت منفرد (مانند آنچه در بیشتر شهرهای ما رایج است) توسط یک طراح نور یا مهندس روشنایی انجام گیرد. نورپردازی امری است بینرشتهای که باید با تعامل نورپرداز، طراح شهری، معمار و حتی روانشناس محیط انجام گیرد و هر طرح نورپردازی مانند حلقهای از یک زنجیر باید بهعنوان جزئی از یک کل بزرگتر در راستای دستیابی به یک هدف مشترک در مقیاس منظر کل شهر انجام شود.
از میان مهمترین معضلاتی که نورپردازی امروزین نماهای شهری با آن مواجه هستند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
گرایش شدید و رو به رشد بخش خصوصی به نورپردازی نما برای بازاریابی بیشتر (فروش واحدهای مسکونی).
گرایش شدید و رو به رشد مالکان به نورپردازی نما بهعنوان معرف شخصیت و جایگاه اجتماعی ساکنان.
گرایش شدید و رو به رشد استفاده از نورهای رنگی در نورپردازی نمای بناهای مسکونی در مغایرت با توقعات از نورپردازی آن.
افزایش آلودگی نوری بهعلت کاربرد نادرست تجهیزات نوری و نصب آنها با زاویه نامناسب.
افزایش بیرویه مصرف انرژی باتوجه به گسترش نورپردازی بیمورد ساختمانها.
گرچه امروزه نمیتوان نقش بازار و سرمایه را در شهر به کلی انکار کرد اما تقدیم شهر به نیروی سرمایه که از هر روشی برای خودنمایی و جلب مشتری استفاده میکند بدون نیروهای تعدیلگر و مهارکننده، هر روز شهر را از خصلت اصلی خود بهعنوان فضایی عمومی و متعلق به همه مردم تهیتر میسازد و آن را بیهیچ محدودیتی به نمایشگاهی برای عرضه کالا یا محصول صاحبان قدرت و سرمایه تبدیل میکند.
تجربیات جهانی حاکی از آن است که تهیه طرح جامع نورپردازی شهری درکنار تدوین راهنما و کدهای طراحی خاص برای موضوعات و پهنههای خاص، یکی از مهمترین گامهای کنترل روند موجود و پیشگیری از تبعات نامطلوب نورپردازی، بهعنوان یکی از اصلیترین راهکارهای قابلپیگیری در این زمینه است.
تهیه طرح جامع نورپردازی سازوکار مناسبی است که بسیاری از کشورها در پاسخ به چنین مسائلی یافتهاند. هدف از تهیه طرح جامع نورپردازی، روشن کردن شهر نیست بلکه هماهنگ کردن انواع مختلف نورپردازی با کلیت و شخصیت مکان به عنوان جزئی از کل است.
یکی از مواردی که در تهیه طرحهای جامع نورپردازی بر آن تاکید میشود توجه به استخوانبندی اصلی شهر به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهایی است که شهرها را از یکدیگر متمایز میکند. استخوانبندی شهر شامل مسیرها و گرههای اصلی و فرعی، ورودیها، حوزههای خاص و نشانههای طبیعی و مصنوع خاص است که کمک میکند شهرهای مختلف از هم قابل تشخیص شوند.
نشانهها، اعم از نشانههای طبیعی مانند رودها و نشانههای مصنوع مانند بناهای شاخص تاریخی و برجهای اصلی شهر و پس از آن مسیرهای حرکتی اصلی شهر، از مهمترین عناصر متمایزکننده شهرها هستند که تصویر ذهنی افراد از شهر را شکل میدهند. این عناصر معمولا نخستین عناصری هستند که در تصویر ذهنی نقش میبندند بنابراین برای پرهیز از اغتشاش بصری و پیچیدهشدن منظر در نورپردازی شبانه سعی میشود نشانهها محدود و شاخص باشند.
تجربه نشان داده که با استفاده از تغییر در شدت یا رنگ نورهای مورد استفاده در نورپردازی بخشهای مختلف استخوانبندی میتوان سلسله مراتب فضایی آن را نیز نمایش داد.
در مجموع میتوان گفت نورپردازی مصنوعی نماها و فضاها چنانچه در غالب یک طرح جامع کنترل شود بهرغم وجود نورهای تصادفی در شهر نهتنها اختلالی در ادراک شهر بهعنوان یک کلیت متمایز ایجاد نمیکند که حتی آن را تسهیل خواهد کرد.