بر مبنای این قاعده اساسی، گرچه همه طرفهای این توا فق به حداکثر مطلوب و همه مطالبات خود دست نمییابند، اما از حد معقولی از مطلوب و مطالبات خویش در این توافق برخوردار میشوند. لذا بقای برجام بستگی به حفظ موازنه ظریف و دقیق میان بهره مندی همه طرفهای برجام دارد.
توافق هستهای برجام، مثل همه مصنوعات و تولیدات بشری، کامل و بیو عیب و نقص نیست، اما الگو و مدلی موفق از حل و فصل بحرانها و چالشهای غیرضرور به مدد گفتوگو، مذاکره و دیپلماسی را ارائه کرد و بهعبارتی یک پیروزی بزرگ برای عقلانیت، مدنیت و دیپلماسی محسوب میشود.
این مدل درصورت بقا و دوام میتواند برای حل و فصل دیگر بحرانها و اختلافات عدیده در سطوح منطقهای و بینالمللی کاربرد داشته باشد. برجام یک موفقیت تاریخی بینظیر برای نظام حقوقی بینالمللی محسوب میشود و به عادلانهتر و انسانیتر شدنِ معاهدات هستهای کمک شایانی مینماید. بنابراین هرگونه تضعیف و تخریب این مدل و الگو آثار و تبعات زیانباری به بار خواهد آورد.
روندی که با قریب به دوسال مذاکرات سخت و طاقت فرسا آغاز شد و نهایتا به توافق هستهای انجامید و تاکنون نیز با همه فراز و فرودها، تداوم یافته؛ درصورت توقف و ناکامی، برندگان و بازندگانی خواهد دا شت.
بدون تردید در صدر برندگان این روند (با برجام یا بدون برجام، با آمریکا یا بدون آمریکا)، ملت بزرگ ایران قرار دارند که همچون دیگر هنگامههای سرنوشت ساز چهار دهه اخیر، مانند دوران هشت ساله دفاعمقدس، دوره دشوار مبارزه با تروریسم داخلی و دوره بسیار حساس مبارزه با تروریسم تکفیری در منطقه، در غائله هستهای نیز از ابتدا تا انتها پایمردی کردند وبر سر اصول و حقوق خویش ایستادند و امروز نیز در مقابل زیاده خواهی آمریکا، مردانه ایستادهاند.
نظام جمهوری اسلامی و همه ارکان نظام نیز با نمایش وحدت و اتحاد بینظیر خود درتمام 15سال اخیر نشان دادند بر سر منافع و امنیت ملی وفاق و اجماع دارند و در شرایط حساس کنونی نیز همچنان محکم واستوار و متحد ایستادهاند و از حقوق ملت و کشور و نظام جانانه دفاع میکنند.
اما بدون تردید، بازنده اصلی این نمایش کسا لت بار آمریکاییها، خود دولت و مردم آمریکا هستند که اعتبار بینالمللیشان بازیچه تمنیات شخصی و جناحی حاکمان نابخردشان شده است. آن دسته از دولتهای اروپایی نیز که با زیرپا گذاردن اصول و حقوق بینالمللی و پرنسیپ سیاسی، درصدد دلجویی و امتیازدهی به آمریکا آنهم از جیب ملت ایران برآمدند، حتما بازنده این میدان خواهند بود چرا که اعتبار سیاسی و بینالمللی خویش را به ثمن بخس فروختند. اما بدون تردید، حقوق و چارچوبهای بینالمللی ازجمله سازمان ملل متحد و نظام حقوقی مرتبط با عدماشاعه، بزرگترین ضربه را از بازی پوچ و بیهوده آمریکاییها خواهند خورد.
قطار برجام پس از چهار سال و اندی از زمان آغاز حرکت، به ایستگاه حساس و سرنوشتسازی رسیده است. این بار نیز همچون گذشته، یکی از طرفهای زورگو و زیاده خواه این توافق چندجانبه بینالمللی، در مقام مدعی العموم، قاضی و مجری ظاهر شده و برای همه مسافران این قطار تعیین تکلیف میکند. یکبار دیگر نیز دربحبوحه مذاکرات سنگین و نفس گیر هستهای، آمریکاییها درصدد برهم زدن قاعده بازی برآمدند و به تعبیر معروف میخواستند وسط مسابقه اسب خویش را تعویض کنند که کنایه از جرزنی و عهدشکنی ا ست.
در آن زمان نیز با نهیب بهنگام و افشاگری رئیس دستگاه دیپلماسی و مسئول هیأت مذاکرهکننده کشورمان؛ این نقشه نقش برآب شد. آمریکاییها، این بار در قامت و ظاهر یک رئیسجمهور جنجالی و هنجار شکن؛ خود را در کسوت سوزن بانی میبینند که به میل و اراده خود میخواهد مسیر قطار برجام را تغییر دهد. این بار نیز مقامات عالیه کشورمان با وحدت و همدلی قاطعانه در مقابل زیاده خواهی آمریکاییها ایستادهاند و این هشدار را به آنها میدهند که این تغییر مسیر، ناممکن و ناشدنی است و به فرض محال، درصورت تحقق نیز آنها را به مقصد و مقصود خود نخواهد رساند.
بهنظر میرسد رئیسجمهور جاه طلب و زیاده خواه آمریکا همانگونه که دانسته شده بود علاقه خاصی به استراتژی «لبهپرتگاه» در مواجهه با مخالفین و دشمنان نظام سلطه ازجمله نظام جمهوری اسلامی ایران، دارد. و سخنان دور از نزاکت و پریشانگونه وی در مقابله با یک تعهد جهانی و بینالمللی بار دیگر ثابت نمود که حاکمان آمریکا و ترامپ هرگز قابل اعتماد نبوده و نیستند، اینک لازم است به اطلاع وی رسانده شود که نظام انقلابی ایران متاثر از آموزههای اسلامی و در چارچوب موازین اصولی خود، هیچگاه تن به ذلت نخواهد داد و درموضع ضعف و ذلت قرار نخواهد گرفت.
ترامپ بهتر است نگاهی به سرنوشت روسای جمهورسابق آمریکا و سایر گردنکشان و مستکبرین عالم ازجمله صدام بیندازد و مراقب باشد سیاستهای نابخردانه و ستیزه جویانهاش باعث سقوط آمریکا از لبه پرتگاه به ته دره فلاکت و حقارت بیشتر نگردد.