- زبان و ادبیات فارسی در بنگلادش
در ابتدای نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بینالملل شهر کتاب، اظهار داشت: سرزمین بنگلادش کشوری است که از زمان قدیم دارای فرهنگ و تمدنی ارزشمند بوده است. این سرزمین، از دیرباز با ایران روابط فرهنگی، ادبی، زبانی و دینی داشته است. طول عمر این روابط به بیش از هزاران سال میرسد. برای مدتی طولانی، تقریباً از سال ۱۲۰۴ تا ۱۸۳۷، زبان فارسیزبان رسمی و دولتی این منطقه به شمار آمده است. ازاینرو، نفوذ واژههای فارسی در زبان بنگالی دیده میشود. خوشبختانه شاهکارهای ادب فارسی ازجمله آثار نظامی، فردوسی، سعدی، عطار، مولانا به زبان بنگالی ترجمهشده و ادبیات بنگالی از این شاهکارها تأثیر گرفته است. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم از اواسط قرن نوزدهم تاکنون، نزدیک به پانصد اثر فارسی به زبان بنگالی ترجمهشده است. اما متأسفانه در بنگلادش هم مانند سایر کشورها، سهم ترجمهی ادبیات معاصر فارسی بسیار کم است. ازاینرو، ادبیات معاصر فارسی در این کشور چندان شناختهشده نیست. از میان نویسندگان و شاعران معاصر ایران، تاکنون آثار طاهره صفار زاده، جلال آل احمد، صادق هدایت، سید محمدعلی جمالزاده، سید مهدی شجاعی، مصطفی مستور، به زبان بنگالی ترجمه و بهصورت کتاب و یا نمونه در مطبوعات منتشر شده است. تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در فرایند برگردان دوجانبه میتواند بسیار اثربخش باشد. امیدواریم با تلاش دوستان، آثار معاصر فارسی بیشتر به بنگالی برگردان شود.
وی ضمن ارائه پیشنهادهایی برای توسعهی همکاریهای فرهنگی و ادبی دو کشور، تشکیل انجمن ادبی ایران و بنگلادش را اعلام کرد و با ابراز امیدواری به همکاری استادان دانشگاه و دانشجویان، همکاری نهادهای ادبی، ناشران، مؤسسات فرهنگی بنگلادش را برای تشکیل پل ادبی میان دو کشور خواستار شد.
- بازگشت زبان و ادبیات فارسی به بنگلادش
عبدالصبور خان، استاد دانشگاه داکا، مترجم و پژوهشگر، سخنان خود را با مرور روابط دیرینهی زبانی، دینی و فرهنگی میان ایران و بنگلادش از زبان هخامنشیان آغاز کرد. ضمن اشاره به اینکه حضور و نفوذ کمپانی هند شرقی و انگلستان بهمرور رابطهی میان این دو فرهنگ و زبان را کمرنگ ساخت، وقوع انقلاب اسلامی و استقلال بنگلادش را موجب نزدیکی و صمیمیت دوبارهی این دو کشور دانست و دربارهی ترجمهی آثار فارسی به بنگالی، اظهار داشت: پیشینهی نخستین ترجمه از آثار ادبی فارسی به بنگالی بهصورت دقیق روشن نیست، اما شاه محمد صغیر نخستین مترجمی شناختهشده که در زمان غیاثالدین اعظم شاه اثری از ادبیات فارسی را ترجمه کرد. پس از آن، شمار فروانی از آثار کلاسیک فارسی به دست مترجمان گوناگون به این زبان برگردان شده است، اما ترجمهی ادبیات معاصر فارسی قدمت زیادی ندارد. در سالهای پس از انقلاب ایران، صداوسیما در راستای سیاست کلان گسترش زبان فارسی، تعدادی از جوانان تحصیلکردهی بنگلادشی را به استخدام خود درآورد. از میان این افراد، محمد فریدالدین خان و انیس الرحمن شوپون که حالا با زبان و ادبیات فارسی آشنا شده بودند، به ترتیب مجموعهی اشعار امام (ره) و گزیدهی اشعار طاهره صفارزاده را به بنگلادشی برگرداندند. درنتیجه، زبان و ادبیات فارسی معاصر برای نخستین بار از طریق کارکنان بنگلادشی صداوسیمای ایران به بنگلادشیها معرفی شد. همزمان با چاپ کتاب گزیدهی ادبیات معاصر (مجموعه داستانهایی از سید مهدی شجاعی) با حمایت و پشتیبانی رایزن فرهنگی ایران در بنگلادش، شاه جلال نیز مجموعهای از داستانهای نویسندگان معاصر فارسی را با عنوان «بال پرندهی طلایی» به چاپ رساند که اغلب داستان کودک بودند. سپس، اینجانب با حمایت رایزن فرهنگی ایران گزیدهی داستانهای کوتاه جلال آلاحمد و یکی بود، یکی نبود از محمدعلی جمالزاده را به فارسی برگرداندم. گزیدهی داستانهای کوتاه آلاحمد نخستین کتابی بود که بهصورت دوزبانه به چاپ رسید.
وی با بیان اینکه با استقبال مناسب مخاطبان از آثار ادبیات فارسی معاصر، انتشاراتهای شخصی نیز به ترجمهی این آثار توجه خاصی نشان دادند و این امر منجر به چاپ کتابهایی چون چشمهایش از بزرگ علوی (انتشارات لخا)، روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور (در انتشارات رودلا)، بوف کورِ صادق هدایت (در انتشارات رودلا)، گزیدهی داستانهای کوتاه صادق هدایت (انتشارات شوبها) شد.
وی در خصوص برگردان ادبیات معاصر بنگالی به فارسی، اظهار داشت: برگردان ادبیات معاصر بنگالی به فارسی در ایران با ترجمهی «کشتی شکسته» و «خانه و جهان» تاگور آغاز شد. در سال ۱۹۹۵ م. به کوشش رایزن فرهنگی ایران در داکا به مناسبت سفر علیاکبر هاشمی رفسنجانی، کتابی شامل شرححال و بیست غزل شاعر ملی بنگلادش، نذرالاسلام، گردآمده و به چاپ رسید. به دنبال آن ترجمهی آثاری از تاگور، نذرالاسلام، همایون احمد به فارسی برگردانده شد.
عبدالصبور خان در پایان ضمن بیان اهمیت پژوهشهایی که در سالهای اخیر دربارهی ادبیات معاصر انجام گرفته و نقش استادان اعزامی زبان و ادبیات فارسی به بنگلادش، موضوع و مفاهیم آثار معاصر ادبیات دو کشور را بسیار نزدیک به هم دانست. این نزدیکی را به پیشینهی مشترک و تجارب مشابه دو کشور نسبت داد و اظهار امیدواری کرد که با ترجمههای ادبی و فرهنگی بیشتر بتوانیم یکدیگر را بهتر بشناسیم و روابط قدیمی دو کشور و ملت بیش از پیش نزدیک و صمیمانه شود.
- تاگور پدر داستان کوتاه بنگلادش
فرهاد درودگریان، استاد اعزامی به دانشگاه داکا، چارچوب سخنرانی خود را روشنکردن زمان رسمی نگارش آثار در زبان بنگالی، چگونگی جدا شدن این زبان از زبان فارسی، ادعای کذب انگلیسیها مبنی بر اینکه بنگالی دختر زبان سانسکریت است، عنوان کرد و اظهار داشت: در سال ۱۲۰۳ اختیارالدین بختیار خلجی به دستور شهابالدین غوری، یکی از بزرگترین پادشاهان آن دوره، برای فتح بنگال از جنوب هند حرکت میکند. زبان فارسی با ملازمان و سپاهیان خلجی و صوفیان، شاعران، مسلمانان، تجاری ایرانیای همراه او وارد بنگلادش میشود. مردم به علت نرمی خلقوخوی ایرانی به زبان فارسی ترغیب میشوند. در این دوره زبان بنگالی زبان رسمی نیست، زبانی محلی است و هیچ اثر مشخصی نیز در آن پدیده نیامده است. در کنار شیفتگی بنگلادشیها به زبان فارسی و مرور آثار ادب فارسی از مثنوی تا کتابهای دینی، ایرانیها هم به استقلال یافتن زبان بنگالی کمک میکنند. در سال ۱۷۵۷ که کمپانی هند شرقی و متعاقب آن انگلستان این منطقه را گرفت، مهمترین مانع بسط استعمارش را زبان فارسی و اسلامی که با زبان فارسی به این سرزمین راه یافته و مردمی دید که بیشترشان اهل تصوف و عرفاناند. پس در سال ۱۷۸۰ مدرسهی عالی کلکته را بنا نهاد؛ با این توجیه که این مدرسهای دینی است، اما مردم در دین خود آزادند. بهدنبال آن در سال ۱۸۰۰ کالج دیگری را با ادعای تدریس زبان فارسی به هندیها و نیروهای انگلیسی تأسیس کرد. در این کالج بهمرور زبان فارسی و عربی را از زبان بنگالی جدا کرده و زبان سانسکریت را وارد زبان بنگالی کردند. بدین ترتیب، زبانی به نام «زبان اشرف» را به وجود آورند. زبان اشرف بلافاصله بهجای زبان رسمی معرفی شد و هندوها مسئول ترویج آن قرار گرفتند. اما این زبان در فرهنگ مردم، که حالا بسیار با فرهنگ ایرانی درهمآمیخته بود، ریشه نداشت، پس در میان مردم رواج نیافت. در همین قرن ادبیات پوتهی بهوجود آمد. این ادبیات، پر از داستانهای ریزودرشت عامیانهی بنگالی با فرهنگ ایرانی، عشق و مغازله و مسائل طبیعی انسانی رشد کرد. بسیاری از عرفای بنگلادش این ادبیات را پیش برده و در آن شعر گفتند. بدین ترتیب، ادبیات پوتهی جای خودش را در میان شعر و رقص و آواز و ترانهی بنگالی باز کرد.
درودگریان با اشاره به اینکه پژوهشگران در اطلاقکردن عبارت ادبیات معاصر بنگلادش به دورهی پس از سلطهی انگلیسها و ادبیات مدرن پس از جنگ جهانی اول به اجماع رسیدند، دربارهی ادبیات معاصر بنگلادش، اظهار داشت: تاگور پیشگام ادبیات معاصر هند و حتی پدر داستان کوتاه بنگلادش است. پدر او که به حافظ و سعدی بسیار علاقهمند بوده، تاگور را از کودکی با این اشعار پرورده است. شعری که در سال ۱۹۱۳ برای تاگور جایزهی نوبل ادبی را به ارمغان آورد هم الهام گرفته از همین اشعار بوده است. تاگور در جشن هفتاد سالگی به دعوت پهلوی اول وارد ایران میشود و اعلام میکند که من ایرانیام. افتخار میکنم که روحم ایرانی است. در بنگال غربی دانشگاهی دارم و میخواهم اساتید ایرانی برای تدریس به این دانشگاه بیایند. بدین ترتیب، استاد پورداوود نخستین استاد اعزامی، برای انتقال ادبیات معاصر و دانشگاهی ایران به بنگلادش میآید.
وی تصریح کرد: ادبیات معاصر بنگال بهویژه در رمان و داستان کوتاه از ادبیات معاصر فارسی جلوتر بوده است. تاگور که شروعکنندهی این جریان است، در شعری برای نخستین بار داستان کوتاه را تعریف و بومی میکند. تاگور میگوید که داستان کوتاه؛ یعنی زندگی سادهی مردم، بدون توصیفهای زیاد، گفتن از خوبیها و بدیها، عشق و شادی و غصه در حد بسیار کوتاه، چنانکه خواننده یکبار آن را بخواند و دنبالش را نگیرد. تاگور در داستانهای کوتاه خود به مضامین متفاوت از عشقی، انحرافات اجتماعی، عناصر ضداستعماری تا طبیعت پرداخته است. دو رمان تاگور در ایران برگردان شده است.
وی ادامه داد: دیگری همایون احمد است که بیش از دویست اثر از او برجایمانده است. او بعدتر به کارگردانی، آهنگسازی و فیلمسازی هم رویآورد. بسیاری از فیلمهای همایون احمد در دنیا جوایزی را به خود اختصاص دادهاند، حتی یکی از فیلمهایش برای اسکار پیشنهاد شده است. اولین اثر او «زندان نیلگون صدفی» تحت تأثیر مسائلی چون تنشهای بین پاکستان شرقی و غربی نوشته شده بود. از دیگر آثار او «جهنم دوستداشتنی»، «عشق برای شما»، «اینجا هیچکسی نیست»، «جزیرهی دارچین» است. او شخصیت اسطورهای نویسندگان بنگالی است و به سبک رئالیسم جادویی نوشت.
درودگریان دربارهی تأثیرپذیری و سبک در ادبیات معاصر بنگالی، اظهار داشت: امروز بسیاری از نویسندگان جوان و دانشآموختهی بنگلادش، به سبکهای رئالیسم سوسیالیستی، رئالیسم وهمی، رئالیسم جادویی مینویسند. این جوانان با ریشههای ملی و قومی خودشان آشنایی مناسبی ندارند، ازاینرو استادان دانشگاهی درصدد ایجاد و افزایش این شناختاند. از اوایل دههی نهم قرن بیستم، بهترین آثار داستانی کشورهای آفریفایی، بهخصوص آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین وارد بازار کتاب بنگلادش شد. ترویج این آثار در میان دانشجویان و فرهیختگان و پیشرفت سریع رسانههای الکترونیکی در بنگلادش منجر به ایجاد تنوع بالا و ایجاد سبکهای جدیدی با درهم آمیختن سبکهای متعارف شده است.
- شور فارسی در بنگلادش
دکتر الهام حدادی، استاد زبان فارسی و کارشناس ارشد معاونت امور بینالملل بنیاد سعدی، با خواندن بخش کوتاهی از کتاب همایون احمد دربارهی او گفت: سبک داستانی همایون احمد رئالیستی است. داستان با یک دیالوگ آغاز میشود. بدین ترتیب، نویسنده با تمهید سبک گفتاری، مخاطب را همبوم ساخته و کاملاً وارد جهان داستان میکند. داستان در مورد مردی فقیر و گدا به نام زینال در ایستگاه قطاری به نام گوریپور است. در خط سیر داستانیای منظم و از زاویهدید زینال پیش میرود. شخصیتهای داستانی بر اساس کنش و گفتار شخصیت بنا شدهاند. داستان بهخوبی فضای ارتباطات انسانی را توصیف میکند. در بخش ترجمه هم دکتر عبدالصبور خان متنی بسیار روان و فصیح از رمان ارائه داده است. قدرت و آشنایی دقیق مترجم با زبان فارسی، استفادهی بهجا از اصلاحات، کنایهها، ضربالمثلهای فارسی منجر به شکلگیری متنی شده که گویی از ابتدا به فارسی نوشته شده است.
حدادی با بیان رونمایی کتاب «شور قند پارسی» که نخستین کتاب فارسیای است که وضعیت زبان و ادبیات فارسی را از پیشینهی قدیم تا زمان حاضر در برگرفته است. به نشستی که در بنگلادش با شاعران و نویسندگان این کشور برگزار کردند اشاره کرد و در خصوص مسائلی که در این نشست بیان شد، گفت: به باور نویسندگان معاصر بنگلادشی، رمان مدرن و داستاننویسی به شکل امروزی آن در بنگلادش زودتر از ایران شکل گرفته است. بیشتر رمانهای بنگلادشی با دیدگاهی سکولار نوشته میشوند، گرچه در آثار افرادی چون همایون احمد مباحث مذهبی هم وجود دارد. نویسندگان جوان بنگلادشی موضوعاتی چون استقلال بنگلادش، اجبار مهاجرت مسلمانان و هندوها، حوادث و آثار استقلال بنگلادش را در آثارشان روایت میکنند. در آثار برخی نویسندگان زن نیز موضوعاتی چون خیانت، بیهویتی، مسائل زنان به نمایش گذاشته است. گروهی از آنان بر این باورند که حقوق زنان در اجتماع بنگلادش رعایت نمیشود، ازاینرو داستانهایی را در دفاع از حقوق عادلانهی زنان نوشتهاند. این نویسندگان معتقدند داستاننویسانی چون چخوف، تولستوی و مارکز بر ادبیات بنگلادش اثرگذار بودهاند.
حدادی سخنان خود را با مرور راهکارهای ارائهشده در کتاب شور قند پارسی، برای گسترش زبان و ادبیات فارسی به پایان برد.
- پویایی زنان در گسترش زبان و ادبیات فارسی در بنگلادش
تهمینه بیگم، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه راجشاهی، دربارهی زبان و ادبیات فارسی در بنگلادش، اظهار داشت: از زمان فتح بنگال به دست اختیارالدین محمد بختیار خلجی تا پایان دورهی سلطنت تیموریان هندی، حدود شش قرن و نیم، زبان فارسی زبان رسمی بنگال بوده است. در این زبان، آثار علمی، ادبی، فکری فراوانی پدید آورده شده است. شاعران و ادیبان این منطقه از فرهنگ، شاعران و صوفیان ایرانی تأثیر بسیاری پذیرفتهاند. ادبیات فارسی در زمان سلطان غیاثالدین اعظم شاه، با حمایتهای این شاه ادبدوست پیشرفت شایانی کرد. در این دوره که عهد زرین ادب فارسی نیز خوانده میشود، تختگاه سلطان مرکز شعرا، ادبا و فقها و نویسندگان معروف بود. در نتیجه، در این دوره آثار منثور و منظوم فراوانی به زبان فارسی نوشته شد. نفوذ زبان فارسی در بنگاله به حدی است که حدود ده هزار کلمه، عبارت و مضمونِ این زبان در ادبیات این کشور به کار گرفته میشود.
وی افزود، امروز دانشگاههای بنگلادش در گسترش زبان و ادبیات فارسی خدمات بسیاری انجام دادهاند. اساتید زبان فارسی، افزون بر تدریس، با پیگیری کارهای پژوهشی در قالب پایاننامه، طرح پژوهشی، ترجمهی کتابهای فارسی به بنگالی، نگارش مقالات پژوهشی و شرکت در سمینارها و مجامع بینالمللی برای معرفی زبان و ادبیات فارسی میکوشند.
بیگم سخنان خود را با مرور اسامی و کارنامهی برخی از استادان و پژوهشگران زن فعال در حوزهی گسترش زبان و ادبیات فارسی ادامه داد. از میان این افراد میتوان به عابده حفیظ، مؤلف فرهنگ بنگلا-فارسی به تلفظ فارسی (زیرچاپ)؛ کلثوم ابوالبشر، مادر زبان فارسی بنگلادش، که به مدت چهل سال به تدریس و تربیت دانشجویان زبان و ادبیات فارسی پرداخته و پس از بازنشستگی نیز به تدریس و تحقیق در دانشگاه ادامه داده است و دوازده عنوان کتاب و بیش از پنجاه مورد مقاله و تحقیق پژوهشی در کارنامهی کاری خود دارد؛ اُم سلمی محقق و مؤلف مقالات پژوهشی؛ شمیم بانو، مترجم دو کتاب «کابلی والا» از تاگور و «پدو گوخرو» از قاضی نذرالاسلام به فارسی؛ رضوانه اسلام شمی اشاره کرد.
او این مطالب را مؤید سهم بزرگ استادان زن بنگالی در گسترش زبان و ادبیات فارسی در بنگلادش دانست. اظهار امیدواری کرد که حضور و فعالیت این زنان در عرصهی پژوهش و ترجمه راه را برای دیگر زنان در کشور بنگلادش باز کند و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در بنگلادش با این پشتوانه بتوانند بهمرور خودشان را به مرزهای دانش امروزی برسانند.
- چراغی برای ادب فارسی
مصطفی مستور، نویسندهی ایرانی، گفت: فکر میکنم که ترجمهی هر اثری از زبان فارسی در کشوری دیگر و جامعهای که قطعاً شاخصهای بسیار متفاوتی با شاخصهای ما دارد، مثل روشن کردن چراغی است. با روشن کردن هر چراغ، نور بیشتری از ادبیات ایران به این سرزمین میتابد و میتواند مقدمهای برای انتشار آثاری دیگر در آنجا باشد.
وی افزود: من به جد اعتقاد دارم که آثار ادبیات ایران، آثاری جهانی و شایستهی ترجمهاند. بارها به ناشرانی که کارهای من را چاپ کردهاند، توصیه کردهام که از کارهای خوب، شاخص و عمیق نویسندگان معاصر فارسی استفاده کنند. شاید در کارهای دیگر، مثل سینما که محصول کار گروهیاند، تفاوت زیادی بین ایده تا امر واقعی به وجود بیاید؛ اما ادبیات کاری فردی است که در تنهایی اتفاق میافتد و معمولاً از مزاحمتهای اینچنینی آزاد است. ادبیات بسیار فردی نوشته میشود و لاجرم بر دل مینشیند. در حوزهی ادبیات زنان، کارهای خوبی از زویا پیرزاد، فریبا وفی، گلی ترقی برای ترجمه وجود دارند که نگاه متفاوتشان به جامعه میتواند در شناساندن فرهنگ ایران به دیگر کشورها بسیار مؤثر باشد. فارغ از اینکه این برگردان کاری از من (روی ماه خداوند را ببوس) است، این اتفاق را فرخنده میدانم و امیدوارم که در آینده آثار بیشتری به زبان بنگالی برگردانده شوند. ما ریشههای عمیق فرهنگی و دینی با شبهقارهی هند داریم. افزون بر این، اگر شناخت غربیها از ما با نگاهی از بالا و توریستی باشد، هماکنون کشورهایی نظیر ترکیه، بنگلادش و هند به ما نزدیکترند و میتوانند درک بهتری از جامعه و فرهنگ ما داشته باشند.
در پایان این نشست از برگردان بنگالی رمان «روی ماه خداوند را ببوس» که به همت دکتر عبدالصبورخان صورت گرفته بود، رونمایی شد.