وضعیت ایران، اروپا و برجام در مدتی کوتاه روشن خواهد شد. پس این توافق احتمالا کوتاهمدت و تعهداتی که تهران به موجب برجام پذیرفت، چه فایدهای برای ایران داشت؟
گذشته از لغو تحریمهای هستهای سازمان ملل متحد علیه ایران، امکان تبادلات بینالمللی و آزاد شدن پولهای بلوکهشده نهادهای فعال اقتصادی در ایران، پشتسر گذاشتن دورانی از انزوا که کسی در دنیا حتی نفت ایران را هم نمیخرید و چندین اصلاح دیگر از فجایع بهبارآمده بهخاطر روند غلط مدیریت کشور در دوره گذشته؛ آیا برجام تأثیری بر وضعیت ایران در مختصات جهانی داشته است؟
خروج دونالد ترامپ از برجام در یک شوی هیجانانگیز تلویزیونی، نه قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل است که علیه ایران و به موجب فعالیتهای هستهای تصویب شده باشد و نه پرونده ایران را به ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد بازمیگرداند. خروج ترامپ حتی قطعنامهای در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیست که براساس گزارشهای عدمپایبندی ایران به مقررات آژانس تصویب شده باشد.
ما روزهایی از بیاعتمادی به ایران را بهخاطر داریم که هر سخنرانی رئیس دولت در ایران، نکتهای بر ابهامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی میافزود، بندی را در گزارش مدیرکل آژانس علیه ایران اضافه میکرد و راه را برای تصویب قطعنامه در شورای حکام و ارجاع آن به شورای امنیت سازمان ملل و تصویب تحریمهای «بینالمللی» میگشود. تجربهای تلخ و ناکارآمد که 4بار در میان لحن تند و شعارزده دوستداران تحریم در ایران اتفاق افتاد.
4قطعنامه سازمان ملل متحد برای تحریم ایران بهخاطر گزارشهای منفی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از برنامه هستهای ایران در حالی تصویب شد که ایران با وجود هزینههای اقتصادی و سیاسی بسیار برای جلب نظر روسیه و چین از اعضای شورای امنیت سازمان ملل، نمیتوانست از حق وتوی این دو عضو دائم بهرهای ببرد و البته رأی 3عضو دیگر یعنی آمریکا، انگلستان و فرانسه هم روشن بود. 5سال پیش در خطکشیهای بینالمللی درباره پرونده هستهای ایران، ما در یک سو بودیم و کشورهای اثرگذار بینالمللی در سوی دیگر.
حتی کشورهایی که بهطور دورهای و موقت عضو شورای امنیت سازمان ملل بودند و حتی کشورهای کوچک آسیایی، آفریقایی و حوزه دریای کارائیب، پرونده هستهای ایران را دستاویز رفتارهای دور از شأن ملت ایران قرار میدادند. مهر پنهانکار روی ما خورده بود و دولتی که حرکاتش قابل پیشبینی نبود، دولت وقت ایران بود و مدعی رفتار دیپلماتیک طرفهای مقابل بودند؛ آنها ما را خطر به شمار میآوردند و خود را مهارکننده خطر.
امروز پس از 5سال که 16ماه آن هم در دوره ریاست دونالد ترامپ بر کاخ سفید گذشته است، نقشه یارگیریها و خطکشیها در مورد رفتار هستهای و البته دیپلماتیک ایران تغییر کرده است. امروز از 5عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، صرفا آمریکا در مورد برنامه هستهای ایران تشکیک میکند و 4عضو دیگر یعنی انگلستان، فرانسه، روسیه و چین به همراه آلمان بر تداوم اعتماد بهوجود آمده پس از برجام تأکید دارند. این اعتماد نشان میدهد که ما راه را درست آمدهایم؛ اگرچه ترامپ خطا برود.
امروز ترامپ تنهاست و رفتارهای خسارتبارش را جز رژیم صهیونیستی و همدستانش در جنوب خلیجفارس تشویق نمیکنند؛ بلکه اغلب تریبونهای جهانی از اروپا تا شرق آسیا و از سوی دیگر خلیجفارس بدعهدی او را تقبیح میکنند و با او همدست و همداستان نمیشوند. امروز مهر نادانی روی پیشانی ترامپ است. دولتی که حرکاتش قابلپیشبینی نیست، کاخ سفید است و بیاعتمادی به آمریکا چنان است که اروپاییها نمیخواهند منافعشان را به منافع واشنگتن گره بزنند. امروز ترامپ است که خطر بهشمار میرود. برجام تنها تعهد بینالمللی نیست که ترامپ از آن خارج شده است.
رئیس تازهکار کاخ سفید برای حل کردن مشکلات داخلی خود، توافقنامه تغییرات اقلیمی پاریس را که یک توافقنامه بینالمللی برای حفظ محیطزیست است، کنار گذاشت و خروج آمریکا از آن را اعلام کرد. مصرف داخلی این تصمیم برای ترامپ توسعه صنایع بدون توجه به خسارتهایی است که به محیطزیست آسیب میزند.
ترامپ حتی عضویت در یک سازمان فرهنگی بینالمللی مانند یونسکو را هم تاب نیاورد و همزمان با خروج رژیم صهیونیستی از این سازمان، به بهانه ثبتالخلیل در فهرست میراث جهانی، آمریکا را از یونسکو خارج کرد! این تصویر از ترامپ همراه با تصمیم اخیرش در خروج از توافق هستهای با ایران، باعث شده است که امروز پس از 5 سال بازی عوض شود و یارکشیها در مورد پرونده هستهای ایران از وضعیت «اجماع حداکثری علیه ایران» به وضعیت «اجماع حداکثری علیه ترامپ» تبدیل شود.