از قدیمیترین منابع کیفیت زندگی میتوان کتاب اخلاق نیکو ماخوس ارسطو را نام برد که زندگی خوب، خوشحال بودن واعمال خوب را ذکر میکند.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) مفهوم سلامتی را نه فقط نبود بیماری، بلکه وجود رضایت کامل جسمی، روانی و اجتماعی میداند و کیفیت زندگی را چنین تعریف میکند: برداشت و درک افراد از موقعیت خود در زندگی در رابطه با اهداف، نظام ارزشی و انتظارات، با توجه به محیط فرهنگی و شرایط عینی زندگی را کیفیت زندگی میگویند.
با توجه به تعاریف و مفاهیم کیفیت زندگی و همچنین ارتباط تنگاتنک آن با کار و فعالیت، مسئله کیفیت زندگی در افراد دچار ناتوانیهای جسمی و حرکتی، بهخصوص در دهههای اخیر از اهمیت بالایی برخوردار شده است.
اما در کشور ما (با وجود تلاشهای بسیاری که در این زمینه صورت گرفته) کیفیت زندگی هنوز مفهوم جوانی است که نیازمند تحقیقات گسترده، نه فقط در افراد دچار ناتوانیهای جسمی، بیماران و سالمندان، بلکه در تمام قشرهای مردم میباشد.
در این زمینه در جهان تحقیقات بسیاری صورت گرفته است که نتایج آنها حاکی از وجود تفاوت در سطح کیفیت زندگی در افراد دچار ناتوانیهای جسمی با دیگر افراد است؛ اما برای روشنتر شدن اینکه این تفاوت در چه زمینههایی و به چه صورت است، به بررسیهای بیشتری نیازمندیم. همچنین وجود ابزارها و پرسشنامههای مختلفی که برای ارزیابی کیفیت زندگی وجود دارد، باعث قدری تفاوت در نتایج تحقیقات می شود. به بیان دیگر، شاید ارائه یک اصل کلی برای سطح کیفیت زندگی در افراد دچار ناتوانیهای جسمی و حرکتی امکانپذیر نباشد.
در مورد سطح کیفیت زندگی (بهخصوص کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی) در افراد دچار ناتوانیهای جسمی و حرکتی هنوز اختلاف نظر وجود دارد. این وضعیت را میتوان تحت عنوان تناقض ناتوانی نام میبرند. یعنی سطح کیفیت زندگی که فرد اظهار میکند، بسیار بالاتر از سطح مورد انتظار است. این افراد به نیمه خالی لیوان (عواقب ناشی از ناتوانی) تکیه نمیکنند، بلکه از این وضعیت ناتوانی راضی هستند و اظهار میکنند که این وضعیت، امکان کنترل بهتری بر ذهن و بدن ایجاد میکند و به زندگی هدف و معنی میبخشد.
در عوض بعضی دیگر که روی علائمی همچون درد، خستگی مفرط و فقدان کنترل بر حرکات بدن تکیه دارند، سطح کیفیت زندگی پایینتری را اظهار میکنند.اغلب خود ناتوانی به تنهایی باعث محدود بودن کیفیت زندگی نمیشود، موانعی که افراد بدون ناتوانی ایجاد کردهاند و برخی رفتارهایشان نیز باعث این امر میشود.
در کل، کیفیت زندگی ممکن است ساده بهنظر برسد اما مفهومی بسیار پیچیده دارد که شاید بتوان گفت نه خود وضعیت به تنهایی، بلکه نوع نگرش و شیوه مواجهه فرد با وضعیتهای زندگی، از عوامل مهم تأثیرگذارنده بر آن است. همانطور که به گفته نیچه: کسی که چرای زندگی را یافته است، با هر چگونهای خواهد ساخت.