آمارهای بهداشت جهانی نشان میدهد از هر 5کودک یک نفر چنین تجربهای را داشته است، بیشتر آنها در معرض آسیب از سوی کسانی هستند که کودک و خانواده به او شک نمیکنند.
آموزش دادن و یادگرفتن نکاتی در مورد مسائل جنسی و پیشگیری از سوء استفاده برای هر خانوادهای که کودک زیر 18سال دارد ضروری است. در ادامه با کمک آموزههای تشکل غیردولتی قایمباشک که بهصورت تخصصی روی آزار جنسی کودکان فعالیت میکند، به مرور اشتباهات رایج و نحوه مواجهه با کودکآزار میپردازیم. برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به وبسایت این تشکل به آدرس http://www.ghayembashak.com مراجعه کنید.
- سوءاستفاده جنسی از کودک الزاما تماس بدنی نیست
سوءاستفاده جنسی از کودک ممکن است هم برای افراد بالغ و هم کودکان، موضوع گمراهکنندهای باشد. سوءاستفاده جنسی از کودک الزاما شامل تماس بدنی نمیشود. بسیاری از افراد نمیدانند که رفتارهای غیرفیزیکی مانند عکس گرفتن از کودک در حالتهای جنسی یا نشاندادن آلت جنسی به کودکان، نیز سوءاستفاده جنسی از کودک به شمار میرود. به علاوه بسیاری از رفتارهای غیرتماسی دیگر، از قبیل وارد شدن به اتاقی که کودک در حال لباس پوشیدن یا استفاده از دستشویی باشد، ممکن است نامناسب و صدمهزننده باشد با اینکه این رفتارها ممکن است غیرقانونی نباشند. مداخله دیگران در این شرایط، هم برای کودک و هم برای فردی که رفتار نامناسب یا زیانبار انجام میدهد، اهمیت دارد.
- کودکان نمیتوانند «اجازه» بدهند
یک کودک میتواند بهطور خودخواسته در رفتارهای جنسی با کودکان بزرگتر یا افراد بالغ شرکت کند و همچنان این کار، سوءاستفاده جنسی از کودک به شمار بیاید. ممکن است بشنوید که کودکآزار برای توجیه اینکه چرا از کودک سوءاستفاده کرده است بگوید: «او هرگز نگفت نه» یا «من فکر میکردم که او از این کار خوشش میآید.» درحالیکه حتی اگر کودکی «نه» نگوید، همچنان این کار سوءاستفاده جنسی از کودک محسوب میشود.
- فرصت کمتر، شانس کمتر
هر چقدر بیشتر در مورد راههای جلوگیری از تنها ماندن کودکتان با فردی دیگر فکر کنید، بیشتر میتوانید از بروز حوادث احتمالی جلوگیری کنید. در اینباره باید به همه با یک دید نگاه کرد. افراد مستعد به آزار بدون توجه به حالت، تحصیلات، وضع مالی و اعتبار اجتماعی باید درنظر گرفته شوند. افرادی وجود دارند که ما درجهای از احترام برای آنها قائل هستیم و میخواهیم باور داشته باشیم که آنها انسانهایی مسئولیتپذیر، خوب و نوعدوست هستند؛ مانند معلم، دکتر، پلیس، بازرگانان، مربیان، راهنمای نوجوانان، معلم خصوصی، پرستار بچه و.... اما باید قبول کنیم که این انسانها صرفا انسان هستند. ما نمیتوانیم کورکورانه فرض کنیم موقعیت آنها یا شغلی که دارند ضامن همهچیز است.
- مراقب شکارچیها باشید
هیچکس بیشتر از خود ما نسبت به سلامت کودک ما اهمیت نمیدهد، امنیت آنها مسئولیت ماست؛ همین و بس! برای انجام این وظیفه به نحو احسن، از هیچکس نترسید و یا خجالت نکشید. حدود۹۰ درصد سوءاستفادههای جنسی از کودکان در شرایطی اتفاق میافتد که کودک و خانوادهاش سوءاستفادهکننده را میشناسند و مجرم جایگاه خودش را بهعنوان فرد قابل اعتماد تثبیت کرده است. بسیاری از آنها صبور هستند و قربانیان یا خانوادهها را با احتیاط انتخاب و زمان زیادی صرف ظاهرسازی برای والدین و کودکان میکنند. آنها نمیخواهند که دستگیر شوند. میخواهند رابطهای سوءاستفادهگرانه با کودکی داشته باشند که بتوانند آن را مخفی نگه دارند و تکرار کنند.
به دیگران نشان دهید شما والدینی با محبت و حساس هستید و به کودکتان اهمیت میدهید. از نشانههای اهمیت قائل شدن به کودک، شرکت در فعالیتهای روزمره زندگی کودکتان، شناختن دوستان، والدین آنها، مربیان و معلمها، کمی زودتر رسیدن به کلاس درس و... است. شکارچیان معمولا بهدنبال کودکانی هستند که والدین آنها کمتر درگیر مسائلشان هستند. کودکی که بهدنبال جلب توجه و محبت از دیگران است از بهترین گزینهها برای شکارچیان است. والدین که حتی به خطر سوءاستفاده فکر نمیکند به اندازۀ کودک یک هدف به شمار میآید.
موقعیتهایی وجود دارد که به کسی شک میکنید اما از اهانت به شخص مورد نظر یا اشتباه کردن میترسید. اما باید از خودتان بپرسید که به کدامیک بیشتر اهمیت میدهید: امنیت کودکتان یا احساسات دیگران؟ کدامیک بدتر است: بیان یک نگرانی و پیبردن به اینکه مشکلی وجود ندارد یا صحبت نکردن تا جایی که بعدا بفهمید میتوانستید یک کودک را از رنجهای بسیاری نجات دهید؟ فرزندانتان به شما اعتماد میکنند و مطمئنند که شما هر کاری از دستتان بر بیاید انجام میدهید که آنها احساس امنیت کنند.
والدی باشید که به حرفها و ترسهای بچههایش گوش میکند. والدینی که به فرزندانشان گوش میدهند و بهنظرات و احساساتشان احترام میگذارند به شکارچیان احتمالی نشان میدهند که فرزندشان هر اتفاقی بیفتد به آنها میگوید، پس نمیتوانند آنها را با ترساندن مجبور به سکوت کنند.تصور کنید که در جامعه یک شکارچی احتمالی وجود دارد، شما در حضور آنها بهطور اتفاقی در مورد چیزی که دربارۀ کودک آزاری جنسی یاد گرفتهاید صحبت کنید و بگویید که چطور شما زمانی را صرف آموزش خودتان کردهاید تا از خانوادهتان محافظت کنید.
- چرا بچهها پنهان کاری میکنند
ممکن است کودک نداند آنچه اتفاق افتاده سوء استفاده جنسی و آزار و اذیت بوده است، فرد متجاوز و خاطی معمولا به کودک القا میکند که این تماسها دوستانه و بخشی از یک بازی ساده است. فرایند تعرض و تجاوز ممکن است به ظاهر هیچ صدمهای به کودک وارد نکند.
کودک در چنین شرایطی در مورد نوع واکنشی که باید نشان دهد، مردد و بهاصطلاح گیج میشود. کودک از لحاظ ذهنی، فرایند تجاوز را در ذهن خود مسدود و به ظاهر فراموش میکند. این فراموشی بینتیجه و اشتباه، ممکن است تا سنین بلوغ و سالهای سال با او همراه باشد.
کودک بهخاطر هراس از عواقب افشاگری مثل از بین رفتن کانون خانواده، واکنش افرادی که ممکن است متهم به بیکفایتی و کم کاری شوند، اجبار به رفتن سمت دادگاه و مقام مسئول، معمولا سکوت کرده و چیزی بروز نمیدهد. توصیه میشود که افراد معتبر و شناخته شده در فامیل یا خانواده مثل افراد بزرگسال و حتی نوجوانان مسئول و تحت کنترل مثل خواهر و برادر بزرگتر که رابطهای صمیمی با کودک دارد نیز در جریان آموزشهای کودکآزاری قرار بگیرند تا آنها نیز همیشه آمادگی شنیدن یک افشاگری احتمالی را داشته باشند و از شنیدن این خبر هرگز جا نخورند تا کودک برای ادامه گفتوگو پشیمان نشود.
همه نشانهها آشکار نیستند
بچهها گاهی ما را مورد آزمایش قرار میدهند که ببینند واکنش ما چیست. آنها گاهی سؤالاتی درباره شکستهشدن قوانین مربوط به ایمنی و مالکیت بر بدن میپرسند. برایشان این اهمیت دارد که ما چه واکنشی خواهیم داشت؛ مراقب باشید که با آرامش و صبوری به سؤال آنها گوش دهید، خوب گوشدادن بسیار حیاتی و مهم است.
خوب جوابدادن هم همینطور. با صدای آرام و متین به کودک پاسخ دهید. با توجه به اطلاعات تازهای که احتمالا باید به او بدهید، در مورد ادامه حرف زدن خوب فکر کنید. حتی با کودک مشورت کنید تا بداند سؤالش چقدر مهم بوده است. هرگز به او نگرانی خود را منتقل نکنید، آرامش در این شرایط بسیار مهم است.
ترس ممکن است یکی از نشانههای واضح و آشکار ناشی از تجاوز جنسی باشد، اما لزوما قابل ردیابی نیست. میزان و ضریب سادگی و بیریایی کودک، سطح اعتماد به فرد متجاوز و مجرم، قصد قبلی مجرم و مواردی از این دست معمولا باعث سردرگمی و گیجی کودک میشود نه ترس. با این حال اگر کودک متوجه غیرعادیبودن شرایط شود و بداند که اشتباهی در این میان وجود دارد، از تکرار این سردرگمی یا تهدیدی که شده نشانههای ترس را بروز خواهد داد.