به گزارش همشهري آنلاين به نقل از گاردين، شمسي در كراچي به دنيا آمد و پيش از رفتن به بريتانيا در 2007، در آمريكا نويسندگي خلاق خواند. پنجمين رمانش «سايههاي سوخته» نامزد دريافت جايزه اورنج و به 20 زبان ترجمه شد و سال گذشته با رمان هفتم خود «آتش خانگي» در فهرست نامزدهاي اوليه جايزه من بوكر قرار گرفت. او امسال با همين رمان جايزه زنان را براي ادبيات داستاني برد. شمسي در اين مطلب به كتاب، فيلم و ورزش محبوب خود اشاره كرده است.
- 1. داستان: «آتش جنگ» مايكل اونداتيه
چند ماه پيش از انتشار رمان تازه اونداتيه تلاش كردم توقعم را چندان بالا نبرم. با خودم ميگفتم غيرمنصفانه است كه از هيچ نويسندهاي به اندازه اونداتيه انتظار ندارم. بعد «آتش جنگ» منتشر شد و من را شرمنده كرد كه چرا ايمانم را به او از دست داده بودم. داستان درست پس از پايان جنگ دوم جهاني ميگذرد و درباره پسري است كه پدر و مادر مرموزش راهي سنگاپور ميشوند و او و خواهرش را با دو مرد تنها ميگذارند؛ مرداني كه ممكن است جنايتكار باشند. داستاني كه روايت ميشود لذتبخش، نفسگير و شگفتانگيز است و به گونهاي روايت شده كه تنها از عهده اونداتيه برميآيد.
- 2. ورزش: تقابل جامجهاني و ويمبلدون
فوتبال هرگز ورزش محبوب من نبوده اما هر چند سال يكبار در روزهاي برگزاري جامجهاني اين را فراموش ميكنم و هر جاي دنيا كه باشم، مشتاقانه بازيها را پي ميگيرم. جالب اينكه تا زمان آغاز هر بازي نميدانم قرار است هوادار كدام تيم باشم. از سوي ديگر، تنيس هميشه ورزش من بوده است، به ويژه وقتي پاي ويمبلدون در ميان باشد. اين را بگذاريد كنار وقتي كه راجر فدرر هم بازي كند. از آنجا كه فينال هر دو رقابت در يك روز برگزار ميشود و با توجه به بازيهايي كه پيشتر انجام شده، نميدانم بايد كدام رقابت را دنبال كنم.
- 3. فيلم: هشت يار اوشن
آيا اين بزرگترين فيلم گونه سرقت در تاريخ سينماست؟ قطعا نه اما لذت ديدن آن هشت بازيگر زن روي پرده كه در تدارك يك سرقت بزرگ هستند، مطلقا هيجانانگيز است. اگر سر درآوردن از روابط ميان شخصيتها برايتان چندان مهم نيست، «هشت يار اوشن» را به عنوان يك فيلم با داستان سرقت تماشا كنيد. ديدن اين ماجراها هميشه لذتبخش است. نكته ديگر اينكه تماشاي اين همه زن تجربهاي ناياب و درخشان است و اگر ابتدا به اين فكر كنيد، ميبينيد كه دنيا جايي بسيار بهتر براي زندگي كردن است.