سيداكبرميرجعفري،شاعر و پژوهشگر ادبيات:
ريچارد باخ، خلبان و نويسنده خوشنام امريكايي در رمان «يگانه»اش دنيايي را تصور و تصوير ميكند كه در آن كشورها براي قدرتنمايي و عرض اندام در مقابل يكديگر، به جاي جنگ، با همديگر بازي ميكنند و البته اين بازيها، همگي ورزشياند. به عبارت روشنتر مسابقات ورزشي نهايت چهره خشن و قدرتمندي است كه قدرتها از خود به نمايش مي گذارند. در اين بازيها خون از دماغ هيچ كسي ريخته نميشود. اگر هم ريخته شود، همگي ميدانند كه خونريزي نه تنها از اصول بازي- بخوانيد قدرتنمايي- نيست، بلكه خطايي نابخشودني است.
با اين يادآوري ميخواهم بگويم:من هم از ديدن بازيهاي درخشان تيمهاي ورزشي كشورمان در مقابل ديگران به خود ميبالم. حتي گاهي احساساتي ميشوم و اشك ميريزم؛ چون باور دارم كه بازيكنان كشورم براي عزت و سربلندي ميهن مبارزه ميكنند. وقتي پرچم ميهنم به نشانه پيروزي در ميادين ورزشي به اهتزار درميآيد، در پوست خود نميگنجم و صد البته اولين كسي از پيروزي آنها به خود ميبالد، خود آن بازيكن است. اما بايد باور كنيم كه فوتبال يك بازي است، واليبال يك بازي است، كشتي يك بازي است . باور كنيم كه متاسفانه هنوز رؤياي آن نويسنده به واقعيت نپيوسته است و قدرتها كماكان جنگ، كشتار و ويراني را براي اثبات برتري خود برگزيدهاند. ما نيز مجبوريم قواعد تلخ اين دنياي بيرحم را يپذيريم. بنده شخصا براي تعبير رؤياي آن نويسنده دعا ميكنم؛ چون تحمل خون و خونريزي را ندارم. اما و هزار اما اگر گمان كنيم كه نبرد واقعي و به تبع آن پيروزي و شكست واقعي در زمين ورزش رخ ميدهد، فريب خوردهايم و از واقعيتي تلخ و مهيب غفلت كردهايم.
در اين دنيا حماسة واقعي وقتي رقم ميخورد كه افراد جانشان را در ميان كارزار آورند. جنگ هشت ساله يك نمونة درخشان آن است كه دربارة آن بسيار گفتهاند و شنيدهايم؛ گرچه تمام آنچه را كه بايد گفت، نگفتهاند! جانفشاني مرزبانان كه گهگاه خبر شهادت آنها را ميشنويم، نمونههاي امروزي اين مبارزه سرافرازانه است. پس جهت يادآوري ميگويم: «اگر مقاومت بچههاي تيم فوتبالمان در مقابل دروازه - براي گل نخوردن - ستودني و افتخار آميز است، پايداري مرزبانمان تا پاي جان هزار مرتبه ستودني و افتخار آميزتر است. اگر مردم به استقبال تيم سرفراز فوتبال ميروند، هزاران بار شاستهتر آن است كه پيكر پاك مرزبانان وطن را با تكريم و احترام استقبال كنند و به خاك بسپارند.