امروزه تهران همه آن روستاها را در خود گنجانده است و خود ری هماکنون یکی از بخشهای تهران به شمار میآید. در برخی آثار تاریخی درباره پیوند میان تشیع و ری، بهمعنای وسیع آن، سخن بسیار به میان آمده است؛ ازجمله میتوان به کتاب ارزشمند و نه چندان مفصل «تشیع در ری» اثر رسول جعفریان اشاره کرد که به مظاهر آشکار تشیع در ری پرداخته است.
ولی سابقه تشیع در ری زوایای پنهان و آشکار دیگری هم دارد که میتوان حتی آن را موضوع کتابهایی دیگر قرار داد. مثلا سابقه اهلبیت(ع) و بهویژه حضرت امام رضا(ع) در ری و بعدها تهران از این دست است.
با ورود امام رضا(ع) به ایران و اعلام ولایتعهدی ایشان، موجی از مهاجرت علویان به این خطه آغاز شد. ازجمله آنها میتوان به حمزه بن موسی بن جعفر که مزار او اکنون در کنار حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) است و خود حضرت عبدالعظیم از زائران همیشگی مزار او بود، اشاره کرد. ایشان نخستین کسی است که نشانی این قبر را به شیعیان این خطه داد.
احتمال دارد جناب حمزه نیز برای رسیدن به خدمت امام رضا(ع) به ایران سفر کرده باشد، اما با شنیدن خبر شهادت آن حضرت، در ری ماندگار و از رفتن به تختگاه مامون در مرو منصرف شده است. حضرت عبدالعظیم نیز از اصحاب حضرت رضا بود که بعدها امام جواد و امام هادی را درک کرد و از جانب امام دهم به ایران آمد و در محله موالی ری زندگی زاهدانهاش را آغاز کرد. حضرت عبدالعظیم در کتابی خاص خطبههای امیرالمومنین را گردآوری کرده بود؛یعنی حدود 2قرن قبل از سیدرضی، نجاشی خود این اثر را دیده بود و طریق روایی خود را به آن ذکر کرده است.
نجاشی با خاندان سیدرضی مراوده داشت و بعید نیست که کتاب حضرت عبدالعظیم را دیده و از آن استفاده کرده باشد. پس از ولایتعهدی امام رضا، به نام آن حضرت دارالضربهای مشهور آن روز، سکه زدند؛ ازجمله در ری، بودن دارالضرب در ری، خود نشانه نوعی مرکزیت و مدنیت است. سکه در آن دوران کاربرد رسانه داشته است.
روی این سکه «الرضا علی بن موسی علی بن ابی طالب» ضرب شده بود؛ با تاریخ ضرب و مکان، بعید است که این عبارات و نقوش بدون مشورت و نظر آن حضرت بوده باشد. همه امامان قبلی تنها یک رسانه در اختیار داشتند و آن کلام بود. امام رضا، رسانه جدیدی بهدست آورده بودند که هیچ یک از امامان دیگر چنین امکانی نداشتند؛
نه قبل از ایشان و نه بعد.باید دقت کرد که چه مواردی برای آن امام بزرگوار اهمیت داشته که در حداقل عبارات بیان شود. همه از نسب امام به خوبی اطلاع داشتند و درصورت اصرار بر درج نسب ایشان نقل آن به این صورت و با حذف نامهای وسط معنای خاصی دارد.
سالهای طولانی در دوره بنی امیه، نام علی امیرالمومنین به زشتترین صورت ممکن برده میشد و آن حضرت را با اسم و رسم بر سر منبرها دشنام میدادند. در دوره بنی عباس، اگرچه از آن حضرت بد نمیگفتند، اما اقرار به فضائل ایشان را نهی میکردند.
نکته مهمتر تصریح به نام ابوطالب است. حضرت ابوطالب در دوره بنی امیه آماج سختترین تهمتها بود و در دوره بنی عباس بر این موضوع تأکید میشد که حضرت ابوطالب اساسا به جرگه اهل ایمان درنیامده و در دوره حضرت رضا این بحث سخت جریان داشت تا آنجا که خود آن حضرت به یارانشان فرمودند: « تشکیک در ایمان ابوطالب خود از نشانههای کفر است.»و تصریح به نام ابوطالب در این سکه در واقع پاسخ حضرت رضا به معاندان است؛ سکهای که روی دیگر آن کلمه توحید نقش بسته بود.
دوران ولایتعهدی حضرت رضا چندان طول نکشید و با شهادت ایشان احتمالا آن سکهها از رواج افتاد؛ بهخصوص که دیگر برای تجدید ضرب آنها ضرورتی وجود نداشت، اما نکته مهم اینجاست که یک سال پس از شهادت ایشان سکه را دوباره در ری ضرب کردند.
ضرب این سکهها نمیتوانست بدون مجوز از دیوان خلافت صورت گیرد. در ایامی که این سکه در ری ضرب شد، خلافت مامون در گیر و دار نزاع با مخالفان گوناگون بهویژه در بغداد، مرکز خلافت بود و کسانی را در این شهر یا شهرهای دیگر به خلافت برگزیده بودند. درواقع وضعیت مامون متزلزل بود و مرکز خلافت هم آشفته بهنظر میرسید.
دراین میان کسانی در ری با ضرب سکه به نام امام رضا (ع) شاید مقاصدی برای استقلال از خلافت یا چیزی شبیه به آن با انتساب به اهلبیت و امام رضا (ع) داشتند و به هرحال نشانگر نفوذ فراوان دوستداران اهلبیت در شهر ری است.
سلاطین صفویه نسب خود را به حمزه بن موسی بن جعفر میرساندند. آنها در آبادی ری کوشیدند و ازجمله دور قصبه تهران که نزدیک ری بود، حصاری کشیدند و از آن پس تهران به شهر تبدیل شد. برای تهران به تعداد سورههای قرآن برج وبارو ساختند و در هر کدام از آنها سورهای از کتاب خدا نهادند. همزمان با تهران، دور مشهد نیز دیوار کشیدند و آنجا نیز جنبه شهری پیدا کرد.
در دوره ناصری، دروازهای به سمت خراسان ساخته شد تا ازآن طریق انبوه زائران به زیارت بارگاه رضوی بروند. اهمیت این راه به حدی بود که همه مسافران از بغداد تا همدان و قزوین، از این راه عبور میکردند. در همین دوره کتاب ارزشمند «تاریخ ارض اقدس و مشهد مقدس» درباره خراسان بهویژه آستان مقدس حضرت رضا (ع) به کوشش اعتماد السلطنه،
وزیر انطباعات دوره ناصری و با خط زیبای میرزامحمدرضا کلهر که قبر وی در نزدیکی میدان حسن آباد در محل فعلی ایستگاه آتشنشانی واقع شده است، در تهران به چاپ رسید و این اثر جزو نخستین آثار چاپی کشور است. در دوره پهلوی اول، دیوار دارالخلافه و دروازههای آن تخریب شد؛ اما دروازه خراسان واپسین آنها بود و همچنان مورد علاقه تهران ماند. به هرحال با تخریب آن، میدان خراسان شکل گرفت. گروهی از علاقهمندان از همین میدان پیاده عازم زیارت آن حضرت میشدند.
در مشهد نیز خیابانی به نام تهران خوانده شد که از خیابانهای خوب و بزرگ مشهد است و به حرم منتهی میشود؛ هرچند بعدها با ساخت و سازهای بیرویه و آشفته عملا جایگاه دیداری بارگاه امام رضا (ع) تحتتأثیر قرار گرفت. بزرگراه امام رضا(ع) به واقع همان جاده قدیم مشهد است که هر ساله صدها هزار نفر از آن به سمت مشهد مقدس میروند و در طول مسیر در همه شهرهایی که خیابانها شرقی - غربی است،
اسم امام رضا(ع) را روی آن نهادهاند. در قصران نیز یادگاری از امام رضا به جای مانده و آن مقبره صالح بن موسی بن جعفر است که زیارتگاه مردم آن خطه بود و امروزه از سراسر تهران زائران بسیاری دارد. در اطراف ضریح آن حضرت با خط نستعلیق اشعاری حک شده است که به وضعیت جغرافیا و محیط شمیران میپردازد. در گذشته در بسیاری از امامزادهها از اشعار شاعران محلی و مناسب با موقعیت مکانی آن مزار استفاده میشد، ولی اکنون در بازسازیها این سنت فراموش شده و عموما از شعر مشهور محتشم استفاده میشود.
قصبه تهران نیز پیرامون امامزاده اسماعیل محله چال میدان شکل گرفت. ایشان نیز از اولاد امام جواد(ع) هستند. قدیمیترین شی ء باقی مانده قصبه تهران دری است چوبی و آراسته و مزین که در این آستانه قرار داشت و بیانگر آن است که تهرانیها از دورترین زمانها هم هنر خود را در آستان اهلبیت به نمایش میگذاشتند.
در دوره ناصری نخستین نقشهدارالخلافه بهدست نجمالدوله یا نجم الملک از معلمان دانشمند دارالفنون و شاگردانش تهیه شد. این کهنترین و احتمالا تنها نقشهای است که در آن سمت و سوی حرم رضوی و جادهای که به آنجا منتهی میشده، آمده است. از میان دیگر تهراننشینهای خادم امام رضا چندتن را نباید از یاد برد؛ نخست ملک الشعرای بهار است که قصایدی در مدح امام رضا (ع) دارد و خود و پدرش هر دو ملکالشعرای آستان قدس رضوی بودند.
هرچندکه ملک الشعرای دوم بیشتر زندگی خود را در تهران گذراند و سرانجام درمقبره ظهیرالدوله در دربند تجریش به خاک سپرده شد. مرحوم حاج حسین آقای ملک، بنیانگذار موزه و کتابخانه ارزشمند ملک در تهران و ملک التجار تهران که خانه باشکوه اجدادیاش در بازار بود و ثروت بیکران خود را بیدریغ به آستان آن امام همام پیشکش کرد.
مرحوم استاد عزیزالله عطاردی که دست تنها علاوه بر مسند امام رضا (ع)، مهمترین تاریخ محلی مشهد و آستان قدس رضوی به قلم عالمانه ایشان است و بنیاد خراسانشناسی و کتابخانه تخصصی ارزشمندی در این زمینه درتهران از یادگارهای اوست. او تنها شخصیتی است که نشان رضوی را دریافت کرد و آن را مهمترین افتخار زندگی خود میدانست.
و سرانجام زرتشتی خوشنام و دانشمند، دکتر فرهنگ مهر است که کتابی علمی- هنری در 4جلد درباره حرم امام رضا (ع) به 2زبان فارسی و انگلیسی با نقشهها و تصاویری ارزشمنداز پردهها، ارائهها، کاشیها، درها، ضریحها و سایر جزئیات هنری آن آستان نوشت و منتشر ساخت. هنرمند مشهور، استاد محمود فرشچیان خالق اثر ماندگار ضامن آهو و عصر عاشورا که موزهای از آثار فاخر و ماندگار ایشان در کاخ سعد آباد تهران برپاست،
در سالهای پس از انقلاب عهده دار طراحی ضریح مطهر رضوی شد و هماکنون برخی از آثار ارزشمند وی در موزه آستان قدس رضوی موجود است. تابلوی ضامن آهوی او اشارهای است به همان ماجرای معروف که راوی اصلی آن شیخ صدوق یا همان ابن بابویه، درکتاب عیون اخبارالرضا است که گور ایشان در ری است و محل زیارت به شمار میرود.
صدوق یکی از نخستین علمای شیعه است که درباب حضرت رضا (ع) و اخبار ایشان کتابی اختصاصی نوشت. درباره این داستان مقاله استاد احمد مهدوی دامغانی در مجله بخارا بسیار خواندنی است و نکته مهم آن است که ابومنصور عبدالرزاق طوسی که مشوق گردآوری شاهنامه بود، این ماجرا را نقل کرده است. از اینرو است که یاد و نام امام رضا(ع) در 4گوشه تهران با تاریخ این شهر عجین شده است.