در اين دوره ترميم چهره شهر، مدرن كردن آن و توجه به راحتي شهروندان مورد نظر بود. برداشتن حصارهاي بوستانها، ساخت بزرگراهها، راهاندازي مترو، ساخت زيرگذرهاي ماشينرو و پلهاي عابر پياده محصول اين دوران و نگرش است.
تا اواخر دوران كرباسچي، بيشترين توجه معطوف به ساخت، بازسازي و ترميم بود. اما نگاه انسان محورانه در اين نگرش به اندازه كافي مشهود نبود. به عنوان مثال ساخت لازمه ساخت بزرگراه يادگار امام، تخريب هجم بزرگي از سازههاي مسكوني، اداري و تجاري در خيابان نواب و نيز جمعآوري تعدادي از كلونيهاي حاشيهنشني موسوم به كوليها بود كه اين مهم اتفاق افتاد. اما توجه لازم به تغيير ساختار و بافت فرهنگي منطقه و مسائل مرتبط با آن نشد.
همچنين اگرچه شهرداري با فروش تراكم توانست حجم قابل توجهي از نيازهاي خود را تامين كرده و از وابستگي بودجهاي به دولت رهايي يادفت، اما پيامدهاي تراكم جمعيت و عوارض زيستي، اجتماعي و فرهنگي اين نوع ساختوسازها كمتر مورد توجه قرار ميگرفت.
در اواخر دوران مديريت كرباسچي با راه اندازي تعداد قابل توجهي از فرهنگسرها، رويكرد انسانمحورانه به شهر مورد توجه واقع شد. اما با پايان دوران مديريت وي در شهرداري اين رويكرد تقويت نشد.
در دوران مديريت احمدينژاد در شهرداري عملا نه ساخت و ترميم كالبد مورد توجه بود و نه رويكرد انسان محورانه. در اين دوران، شهرداري با برنامههايي مانند اهداي وام ازدواج، پرداختهاي خارج از برنامه، شهرداري را به يك سازمان حمايتي همچون كميته امداد تبديل كرد و نيز دوري از قواعد و مقررات شهرسازي، اهداي حق تراكمهاي فراوان، در مشوش كردن بافت شهري و تعاريف شهروندي موثر بود. دوران كوتاه مديريت احمدينژاد در شهرداري عامل تقويت اين رويكرد غير مدرن و آشفته ساز شهري شد.
در دوران مديريت طولاني مدت قاليباف "خودنمايي شهري" محور برنامهها قرار گرفت. توسعه مترو، ساخت تعدادي بزرگراه، ساخت پل دو طبقه صدر، تبديل منطقه 22 شهري به جنگل ساختمانهاي بلند، سردرآوردن انبوهي از برجها در مناطق مختلف شهري به ويژه شمال پايتخت، ساخت پل طبيعت، كمكهاي بلاعوض به هياتها و نهادهاي ديني، از جمله اين اقدامات است. واژه " خودنمايي شهري" از اين روي انتخاب شده است كه در اين دوران نگاه به ساخت و بنا چنان شدت داشت كه " انسان- شهروند" در اين برنامهها عملا ديده نميشد.
به عنوان مثال، خطوط مترو چون ديده ميشوند، رشد كرد اما فاضلاب شهري توسعه مناسب پيدا نكرد. پل صدر يادگار مهندسي شد (فارغ از انتقادات فني كه به آن ميشود) اما متخصصان معتقدند كه ميزان كمك اين پل به كاهش ترافيك با توجه به هزينه آن درست نبوده است. مثلا به گفته دبير وقت شوراي عالي ترافيك كشور در سال 91 "هزینه پنج هزار میلیارد تومانی پل صدر برابر با هزینه ساخت کل خطوط مترو در پایتخت است."
مجمتعهاي بزرگ تجاري كه در اين دوران ساخته شد اگر چه جلوهگري در خور توجهي دارند اما حجم بزرگ ترافيكي كه آنها به دليل جانمايي نامناسب توليد ميكنند محدوده بزرگي از ساكنان آن مناطق را در تنگناهاي گذران عادي زندگي قرار داده است.
از بينرفتن باغهاي شهري و تبديل آنها به برجها تحت عنوان "برج- باغ"، ساخت بناها برروي گسلهاي زلزله، عدم رعايت قوانين شهرسازي در منطقه 22 شهري به عنوان كريدور هوايي شهر تهران و ساخت نا معقول حجم بزرگي از "مال"ها در اين منطقه و نيز تامين هزينه شهر با فروش گسترده مجوزهاي تراكم، از اين جملهاند.
محمد علي نجفي، در دوران كوتام مديرتاش در شهرداري فقط توانست برآورد شفاف از واقعيتهاي موجود شهرداري، ساختار روابط ، اقدامات، برنامهها و تخلفات صورت گرفته بدست آورد. وي با رويكرد "شفافيت" شروع كرد، پروندههايي را (دست كم 12 پرونده) را به دست مقامات قضايي رساند. البته نجفي در همان مدت كوتاه بارقههايي از رويكرد "انسان-شهروند" محورانه به شهر را در قالب برخي تصميمات و اظهاراتش نشان داد.
محمد علي افشاني، شهردار تهران، شنبه 6 آبان، در نخستين نشست خبري خود، عملا چارچوب گفتماني شهرداري در اين دوره را اعلام كرد.
وي از "تهران زيستپذير"، " مشاركت شهروندان" و "نشاط اجتماعي" سخن گفت. از اين روي به نظر ميرسد وي در اداره شهر تهران رويكردي "انسان محور" را انتخاب كرده است. در اين رويكرد بيش از آنكه ابزاريا پول مهم باشد، آرامش، تعالي و رفاه شهروندان ارجمند هستند.
در همين مدت كوتاه نشانههايي از اين رويكرد ديده ميشود. به عنوان مثال طرح جديد براي صدور مجوزهاي ورود به طرح ترافيك اگر چه در مصاديق و جزئيات اراداتي دارد اما نوع نگاه به شهروندان در آن قابل توجه است.
نگاه انسانمدارانه به شهر حتي ميتواند موجب كاهش درآمدهاي آن شود. همانطور كه طرح جديد صدور مجوزهاي ورود به محدوده ترافكي، به مقدار قابل توجهي از درآمد شهرداري كم كرد. اين نگاه با توجه به اهميتي كه به آرامش و آسايش شهروندان ميدهد احتمالا با تعديل و وسواس در صدور پروانههاي ساخت و تراكم، ميزان قابل توجهي از درآمدهاي ناپايدار شهرداري را كه در دروه گذشته عملا مركز تغذيه شهرداري بود، از دست خواهد داد.
بايد ديد آيا شهرداري و شهروندان ميتوانند اين نگاه را كه در آن كرامت و ارجمندي انسان بيش از "خودنماييهاي شهري" مهم ميداند تداوم دهند؟