در طول مذاکرات، دیپلماتهای ایرانی گاه و بیگاه میپرسیدند چطور میتوان در مورد ماندگاری توافقی که بر سر آن مذاکره میکنیم مطمئن شد. بیشتر جمهوریخواهان مخالف توافق هستهای بودند و انتخابات 2016 را انتظار میکشیدند. ایرانیها سؤالشان این بود اگر حزب جمهوریخواه کاخ سفید را در دست بگیرد، تکلیف چیست.
پاسخ من این بود: «اگر مخالفان توافق هستهای در ایران به قدرت برسند چطور؟ آن موقع تکلیف چیست؟» همیشه فکر میکردم بزرگترین چالش پیش روی توافق هستهای، عدمپایبندی ایران باشد. البته که اشتباه میکردم. 3ماه پیش رئیسجمهور آمریکا تصمیم گرفت از توافق هستهای خارج شود و تحریمهایی را که بهواسطه این توافق لغو شده بودند، بازگرداند؛ اقدامی که در تاریخ آمریکا بهعنوان یکی از فاحشترین اشتباهات سیاست خارجی ثبت خواهد شد.
اقدام دونالد ترامپ اعتماد جهانی به پایبندی آمریکا به دیپلماسی چندجانبه را بهشدت خدشهدار کرده است. مهم نیست ترامپ تا کجا توافق هستهای را به بیراهه میکشاند اما برجام الگوی مذاکرات دیپلماتیک میان طرفهای درگیر اختلاف و بیاعتمادی است. ایران در سال2006 در تأسیسات نظنز با یک آبشار 164تایی از سانتریفیوژ، برنامه غنیسازی اورانیوم را دنبال میکرد. 5سال بعد زمانی که تحریمها علیه ایران در اوج بود، ایرانیها 19هزار سانتریفیوژ فعال داشتند.
تحریمها به اقتصاد ایران آسیب زدند اما در مهار برنامه هستهای ایران موفق نبودند. جنگطلبان در آمریکا، اسرائیل و عربستان مدتها بود که بهدنبال حملاتی برای نابودی تأسیسات هستهای ایران بودند. اما همانطور که تحریمها موفق به تغییر مسیر برنامه ایران نشدند، حملات هوایی هم نمیتوانستند پایاندهنده برنامه هستهای ایران باشند. حمله نمیتوانست دانش ایرانیها را از بین ببرد.
حتی طرفداران بمباران تأسیسات هستهای ایران هم یک فاصله زمانی 3تا 5ساله را برای انجام چنین عملیاتی درنظر گرفته بودند. من در سال2013 در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای نخستینبار عباس عراقچی و مجید تختروانچی را ملاقات کردم؛ دو فردی که پس از آن، طرفهای من در مذاکرات بودند. روحانی تابستان همان سال به ریاستجمهوری انتخاب شد و محمدجواد ظریف را بهعنوان وزیر خارجه معرفی کرد.
ظریف در دانشگاه سانفرانسیسکو و دانشگاه دنور درس خوانده بود. او اما یک انقلابی واقعی بود. بعد از انقلاب، او و دیگر دانشجویان وارد کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو شده و دیپلماتهای مستقر در کنسولگری را بیرون کرده بودند. ظریف در عین حال با آمریکاییها راحت بود. او حالا که وزیر خارجه بود با همان روحیه و انگیزه همیشگیاش وارد میدان شد. ظریف را 2معاون هوشیارش یعنی عراقچی و تختروانچی همراهی میکردند.
نیکلاس برنز و جیک سالیوان همراه با یک تیم کوچک از وزارت خارجه و کاخ سفید چندماهی بود که با عراقچی و تختروانچی در عمان درگیر مذاکرات مخفیانه بودند. این مذاکرات نخستین مذاکرات جدی و ادامهدار میان ایران و آمریکا پس از سقوط شاه بود. در سال2012، سلطانقابوس از طریق یک واسطه با جان کری که آن زمان در سنا رئیس کمیته روابط خارجی بود ارتباط گرفته بود. پیشنهاد قابوس امکان برقراری روابط بهتر میان آمریکا و ایران بود.
کری چند سفر به عمان داشت تا مطمئن شود که عمانیها واقعا میتوانند یک کانال محرمانه ارتباطی با رهبران ایران ترتیب دهند. چندماه بعد سالیوان و یکی از کارشناسان کاخ سفید به عمان پرواز کردند تا با مسئولان ایرانی دیدار کنند. آنها به اوباما و کلینتون گزارش دادند که گویا ایرانیها در پاسخ به پیشنهاد مذاکره اوباما جدی هستند. پیروزی روحانی در انتخابات، جان تازهای به مذاکرات محرمانه داد. تغییر موضع اوباما درباره غنیسازی ایران نیز کمک دوچندان کرد.
واشنگتن از سال2003 دائما پافشاری میکرد که ایران باید کاملا دست از غنیسازی بردارد. ایرانیها اما بر حق خود برای غنیسازی صلحآمیز تأکید میکردند. اوباما پذیرفت که ایران تحت نظارت بینالمللی غنیسازی کند. این همان موضعی بود که اروپاییها هم داشتند. پس از چندین دور مذاکره سخت و عبور از اختلافات بسیار، اواخر سال2013 توافق موقت بهدست آمد. تصمیم اوباما برای مذاکره با ایران اما در آمریکا مخالفان بسیاری داشت. درست زمانی که توافق به مراحل نهایی نزدیک میشد، مقاومتها در داخل آمریکا هم تشدید میشد.
مخالفت کنگره با توافق، به نگرانی اصلی دولت تبدیل شد. تصمیم بر آن شد که توافق هستهای با ایران بهعنوان یک «معاهده» به کنگره نرود؛ چراکه برای تصویب آن دستکم به 60 رای نیاز داشتیم و در شرایطی که کنگره تحت کنترل جمهوریخواهان بود چنین چیزی امکانپذیر نبود. توافق را بهعنوان فرمان اجرایی و در چارچوب اختیاراتی که قانون اساسی به رئیسجمهور در عرصه سیاست خارجی داده است، به سرانجام رساندیم. این کار دلیل دیگری هم داشت؛ در چنین شرایطی در صورت عدمپایبندی ایران به توافق، بازگرداندن تحریمها سادهتر و سریعتر صورت میگرفت.
از ابتدای مذاکرات بنیامین نتانیاهو ساز مخالفت میزد اما زمانی که او به دعوت رئیس مجلس نمایندگان، در کنگره علیه توافق هستهای سخنرانی کرد، مثل این بود که بمبی وسط مذاکرات انداخته باشند. اقدام نتانیاهو نقطه آغاز تلاشهای جمهوریخواهان برای لغو توافق بود. چند روز بعد، سناتور جمهوریخواه تام کاتن نامهای خطاب به رهبران ایران منتشر کرد و گفت: «رئیسجمهور بعدی این توافق را با چرخش نوک قلم لغو خواهد کرد.»
توافق هستهای با ایران بهخوبی پیش میرفت تا اینکه ترامپ به ریاستجمهوری رسید. یکماه پیش از خروج آمریکا از توافق، با ظریف صحبتی داشتم. از پشت چهره آرام اش، نگرانی را میخواندم. به ظریف فقط گفتم که بهتر است ایران به توافق پایبند بماند. از او خواستم کمک کند تا التهاب کاهش پیدا کند؛ البته که دیر بود. اندکی بعد ترامپ تصمیم به خروج گرفت. ترامپ از ابتدا چنین تصمیمی داشت اما برخی مشاوران او که اهمیت توافق با ایران را میدانستند مانع شده بودند؛
هرچند این وضعیت در آشفتهبازار دولت ترامپ و با انتخاب جان بولتون جنگطلب بهعنوان مشاور امنیت ملی رئیسجمهور و هدایتکننده سیاست آمریکا در قبال ایران دوام نیاورد. برجام نمود مدرنترین شیوه دیپلماسی حرفهای در جهان است. بدون شک، برجام در مقایسه با همه آنچه دولت ترامپ در ماجرای مذاکره با کرهشمالی تا به امروز انجام داده، بهتر و بهتر است.