باید به این واقعیت تاریخی توجه کنیم که همواره بیگانگان از عوامل استبداد در داخل و نبود انسجام ملی، برای نفوذ خود استفاده کردهاند. بنابراین، در گام اول انسجام و وحدت ملی و حاکمیت ملی، کلید مقابله با مداخلات خارجی است. تجربه تاریخی نشان داده است در کشوری که قانون، آزادی و حاکمیت ملی وجود داشته باشد،
بیگانگان توان مداخله در آن را نخواهند داشت. برای مثال سوئیس یک کشور کوچکی است که کاملا بهصورت دمکراتیک اداره میشود، اما هیچگاه از نظر تاریخی شاهد آن نیستیم که مداخلهای در این کشور صورت گرفته باشد. میتوان گفت این معادله و قاعده در مورد همه کشورهای جهان صادق است.
پس از کودتای 28مرداد و ملی شدن صنعت نفت و از بین رفتن منافع راهبردی انگلیس در ایران و سپس همکاری آمریکا با انگلیس برای تأمین منافع خود در ایران، دلیل اینکه آنها موفق شدند کودتای 28مرداد را با کمترین هزینه انجام دهند، در مسائل داخلی آن دوران قابل جستوجوست؛ اینکه پایگاه استبداد سلطنتی و همچنین چگونه تکرویها و خودخواهیها، باعث ایجاد تفرقه و جدایی میان آیتالله کاشانی و برخی رهبران جبهه ملی با دکتر مصدق شد.
سیاست دکتر مصدق بر موازنه منفی استوار بود. بر مبنای این سیاست، ما با همه کشورهای خارجی در راستای منافع ملی میتوانیم مذاکره کنیم. اگر استقلال و حاکمیت ملی وجود داشته باشد، منافع ملی ما، دیپلماسی ما را هدایت میکند که چگونه با کشورهای دیگر مناسبات خود را تنظیم کنیم. به اعتقاد نگارنده، مداخلات آمریکا و دیگر کشورها در نقاط ضعف و وضعیت داخلی جامعه ریشه دارد.
جامعهای که انسجام کافی نداشته باشد، زمینههای مداخلهجویی بیگانگان را فراهم کرده است. هر زمانی که کشور ما، شرایط پایدارتری داشته و انسجام ملی در آن حاکم بوده، به همان نسبت صدای مداخلهجویان خارجی هم خفیفتر بوده است. بنابراین طبیعی است که آمریکا و انگلیس یا هر کشور دیگری بهدنبال منافع ملی از طریق مداخله در ایران یا در منطقه باشند.
همه کشورها بهطور طبیعی بهدنبال منافع ملی خود هستند و ایران هم باید به همین گونه رفتار کند. نیاز منافع ملی ما این است که بتوانیم در کشور حاکمیت ملی داشته باشیم و مردم بر سرنوشت خود حاکم باشند. تا زمانی که اصول قانون اساسی شامل فصول سوم، پنجم و هفتم بهویژه اصل56 بر کشور حاکم نشود ما با تهدید مداخلات خارجی مواجه هستیم.
نگارنده همیشه روی این مثال تأکید کرده است که دست استیلای بیگانگان همواره از آستین استبداد در داخل و عدمانسجام داخلی خارج شده است. استبداد زمانی است که حاکمیت ملی وجود ندارد و ملت بر سرنوشت خود حاکم نیست. بنابراین ما بیش از آنکه توجه خود را به مسائل خارجی معطوف کنیم باید بهطور واقعبینانه تمام نیروی خود را صرف اجرای قانون اساسی و بازگشت به اصول قانون اساسی، بهویژه اصل 56 قانون اساسی، یعنی تأمین حقوق شهروندی، آزادیهای قانونی و حاکمیت ملت کنیم.