در عین حال اگر شتابزده همانند آنچه در 17شهریور شکل گرفت، حرکت کنیم، کار و زحمت ما محکوم به شکست است. اخبار رسیده نشان میدهد هماکنون شهرداری بهدنبال این است که در مسیرهای منتهی به چهارراه ولیعصر چهارراه گذر فرهنگی ایجاد کند.
در عین حال در گذر فرهنگی که در چهارراه ولیعصر طی سالهای اخیر ایجاد و ترددهای سطح با نرده مهار شده، موانع زیادی برای پیادگان وجود دارد. پرسش من اینجاست که مدیریت شهری گذشته با چه مجوز و ایدهای بهخودش اجازه داد چنین زیرگذر هزینهبری را به شهروندان تهرانی تحمیل کند. این چهارراهی شاخص در ایران است و نباید چنین دستاویز اقدامات غیرکارشناسی شود.
بهنظر من نصب نرده بر سر راه پیادگان، مصداقی بارز از بیاحترامی به شهروند و عابر پیاده و اولویت ندادن به حرکت آن است. آقای یانگر سال2016 در کتاب «چطور فضاهای عمومی را مطالعه کنیم» مستندی از چهارراه آکسفورد لندن میآورد که از شلوغترین تقاطعهای موجود در جهان است و 320هزار نفر روزانه از آن عبور میکنند. این را مقایسه کنید با 14هزار نفر تردد روزانه چهارراه ولیعصر که نمونه خارجی 22برابر نمونه داخلی تردد دارد.
آیا فکر میکنید برای تردد عابر پیاده از زیرگذر استفاده کردند؟ آیا پل هوایی ایجاد کردند؟ اولویت در چنین چهارراهی با چراغ قرمز و تردد آرام و امن عابر پیاده است و هیچگاه آنها را به دالانهای سرد و بیروح زیرزمینی نکشاندند. هیچ مانع فیزیکی هم در سطح زمین وجود ندارد که حرکت عابر را متوقف و محدود کند.
با ذکر چنین نمونهای شاید این نکته به ذهن متبادر شود که حاکمیت نباید در پیادهراهسازی دخالت کند اما بهعنوان یک سیاست وظیفه یک دولت است که زمینههای حضور شهروندان در عرصههای مختلف را فراهم کند و حرکت پیادگان بدیهیترین حقی است که باید محقق شود. در این مسیر مجری کار نمیتواند غیر از شهرداری باشد.
باید توافقی برای ایجاد محیطهای حضور مردم توسط حاکمیت ایجاد شود و همانطور که آموزش عمومی و بهداشت باید گسترش یابد، همان اندازه که ایمنی و امنیت باید فراگیر شود، باید امکان حضور و دسترسی برابر برای همه فراهم شود. بنابراین اجرای استراتژی حضور پیادگان در شهر با اجرا و تسهیلگری شهرداری ممکن میشود و باید از اقدامات افراطی در توسعه چنین امکانی خودداری شود.