اولا: میدانیم در شکایت کشورمان بهطور مستدل تصریح شده که تصمیم آمریکا در مورخ 8مه2018 در اعمال مجدد تحریمهای هستهای با تعهدات بینالمللی آن کشور و بهویژه مواد 4، 7، 8، 9 و 10 عهدنامه مودت سال1955 (1334شمسی) منعقده بین 2کشور مغایرت داشته و آمریکا باید ضمن توقف این اعمال متخلفانه بینالمللی، کلیه خسارات وارده از تحریمهای اعلام شده را که برخلاف اصول حقوق بینالملل است جبران کند.
لذا اقدام کشورمان در طرح این شکایت به نهاد قضایی سازمان ملل متحد نشانی آشکار از پایبندی ایران به مقررات و قوانین بینالمللی و پذیرش مرجعیت این سازمان در حل و فصل اختلافات و منازعات بین دولتها، تلقی میشود. در واقع برجام بهمنزله یک توافق بینالمللی محسوب میشود که نه فقط قدرتهای مؤثر و صاحب نفوذ جهانی را درگیر خود ساخته بود بلکه مورد حمایت و تنفیذ سازمان ملل نیز بوده و شورای امنیت بهعنوان مهمترین رکن آن سازمان، این توافق بینالمللی را به رسمیت شناخته و چند قطعنامه قبلی خود را علیه ایران بهدلیل امضای همین توافق لغو کرده بود.
بدین ترتیب، مناسبات بینالمللی که حاصلی از حضور و اقدام شورای امنیت در فعل و انفعالات بین دولتها از یکسو و تعاملات دیپلماتیک میان قدرتهای جهانی و منطقهای از سوی دیگر است، بهنحو تنگاتنگ و فعالی از مذاکرات نفسگیر و طولانی میان ایران و 5 کشور عضو دائمی شورای امنیت به اضافه آلمان که منجر به انعقاد توافق برجام شد، متاثر شده بود و به همین دلیل ناظران بینالمللی که از نزدیک تحولات مربوط به انعقاد این توافق را دنبال کرده بودند، خروج هریک از طرفین از توافق را بهدلیل نقش آن در ایجاد سایهای از صلح و آرامش نسبی در سطح منطقه و رخت بر بستن احتمال افزایش منازعات و همچنین رضایت طرفهای توافق از امتیازات بهدست آمده، بعید میدانستند.
از اینرو خروج یکجانبه ترامپ از برجام بار دیگر موجب احتمال بروز تنش در مناسبات بینالمللی را فراهم کرده و منطقه غرب آسیا را با عواقب نامعلوم ناشی از تصمیم ناگهانی و غیرمترقبه مواجه کرده است و این امر منطقا نمیتواند مورد توجه سازمان ملل بهعنوان نهاد متعهد به برقراری صلح جهانی قرار نگیرد.
بنابراین رجوع ایران به دیوان بینالمللی دادگستری لاهه در واقع بهمثابه استمداد از مراجع شناخته شده جهانی و کسب حمایت و پشتیبانی آنها درمقابل زیادهطلبیهای ترامپ و بدعهدی و رفتارهای متخلفانه وی در نقض توافق مزبور و همچنین اثبات حقانیت ایران در مجامع بینالمللی بهشمار میرود.
از طرفی پایبندی ایران به برجام که یک رفتار منضبط و قاعدهمند بوده و در چارچوب تعریف مقررات و قوانین حاکم بر مناسبات بینالمللی قرار دارد و گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای که این پایبندی را مورد تأیید قرار داده است، کشورمان را در موضعی قابل ستایش و تحسین قرار میدهد و موجب ایجاد سابقه ایجابی دیگری در روابط دیرینه ایران بهعنوان یک عضو سازمان ملل با این نهاد و ارگانهای تابعهاش میشود.
ثانیا: نگاهی اجمالی به سوابق پروندههای بررسی شده از سوی دیوان بینالمللی دادگستری نشان میدهد این دیوان از نگاه مصلحتجویانهای نسبت به حل و فصل دعاوی ارائه شده، پیروی میکند و به ادامه مناسبات بینالمللی که ناشی از برقراری نظم بینالمللی در پایان جنگ جهانی دوم است، پایبندی دارد.
روشن است این دیوان به هرگونه نتیجهگیری و رأی که در مورد شکایت ایران برسد، از منظر حقوق بینالمللی الزامآور تلقی نمیشود و کشورها بنا به تمایل خود، نسبت به آرای این دیوان اقدام میکنند و از طرفی اگر دیوان پروندهای را حاد تلقی کرده و رأی خود را نسبت به آن به شورای امنیت سازمان ملل احاله کند، یکی از 5 عضو دائمی آن شورا که از امتیاز وتو برخوردارند، میتواند رأی شورا را - بهویژه در پروندهای که خود آن عضو یکی از طرفین آن را تشکیل میدهد - کانلمیکن کند.
اما پیداست رأی دیوان میتواند یک پیروزی معنوی که نشاندهنده حقانیت کشور ایران در طرح دعوی است، تلقی شود و البته اگر دیوان در پایان بررسیهای خود به انشای رأی بپردازد و ایران را صاحب حق در مرافعه خود علیه آمریکا بشناسد، این امر هر چند برای دولت ترامپ الزامآور نخواهد بود اما ضمن اثبات حقانیت ایران در مراجع بینالمللی، این اختیار را به همه کشورها میدهد که از تحریمهای ترامپ به دلیل تناقض آن با حقوق بینالملل و همچنین ناهمخوانیاش با رأی دیوان بینالمللی دادگستری، تبعیت نکنند و در این صورت یک پیروزی منحصر به فرد برای کشورمان رقم خواهد خورد.