شايد براي شما هم پيش آمده باشد كه حوصلهي هيچ كاري را نداشته باشيد. «گلچهره رحيمي»، مشاور و دانشجوي دكتراي روانشناسي در گفتوگو با هفتهنامهي دوچرخه از علل و عوامل بيحوصلگي نوجوانان ميگويد.
- به لحاظ رواني منشأ يا علتهاي مشخصي براي بيحوصلگي نوجوانان پيدا ميشود؟
نوجواني دورهي حساسي است كه گاهي دورهي توفان و فشار خوانده شده و گاه دوران اصلي شكلگيري هويت. در اين دوران، مغز دچار تغييرات اساسي ميشود و جسم تحولات آشكاري پيدا ميكند.
هر چند كه تغييرات جسمي، هورموني و مغزي ميتواند منشأ بعضي از ناهنجاريهاي خلقي و بيحوصلگي باشد، اما از آنها مهمتر، دستنيافتن به هدف اصلي فرد در اين دوران، يعني شكلگيري هويت و لاينحل ماندن سؤال اساسي من كيستم و چه ميخواهم و در واقع مغفولماندن و ارضانشدن نياز اساسي شناخت خود در اين دوران، ميتواند دليل اصلي بيحوصلگي در سالهاي نوجواني باشد.
- نوجوانان امروز اغلب امكانات زيادي براي فراغت دارند؛ حتي كلاسهاي تابستاني را ابتدا با علاقه انتخاب ميكنند و بعد از مدتي نسبت به ادامهي آن بيحوصلهاند، علت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
كلاسهاي گوناگون مهارتي، معمولاً نه به هدف دستيابي واقعي به مهارت مورد نظر كه مثل ويتريني جذاب، براي پركردن ساعتهاي فراغت، جلوي چشم نوجوانان و خانوادههايشان خودنمايي ميكنند.
در خيلي از اين كلاسها فعاليت هدفمندي وجود ندارد و اينكار بيشباهت به پاساژ گردي نيست، كه آن هم پديدهاي تازه در فرهنگ ماست؛ يعني فعاليتي كه نه براي هدف خاص يا بهدستآوردن چيزي كه قبلاً مشخصشده و مورد نياز است، بلكه براي گذراندن وقت و يا تفريح و سرگرمي انجام ميشود.
بنابراين چون نوجوان، با پايان تابستان قرار نيست به كسي تبديل شود كه قبلاً نبوده يا مهارتي كسب كند كه قبلاً نداشته و اصولاً جاي خالي هيچ مهارت يا پيشهاي را در زندگي خود احساس نميكند، گاهي بيحوصله ادامه ميدهد، گاهي آن را رها ميكند و گاهي بدون اينكه توشهاي برداشته باشد، آن را به پايان ميبرد.
- آيا بيحوصلگي به لحاظ منشأ، انواع متفاوتي دارد؟ مثلاً علتهاي فيزيولوژيكي يا روحي و رواني، بيحوصلگيهاي متفاوتي بهدنبال دارند؟
بيحوصلگي حالتي روحي و رواني است كه وقتي فردي دچارش ميشود، قدرت و حوصلهي انجام هر كار فكري يا جسمي را از دست ميدهد، از هيچ فعاليتي لذت نميبرد و ترجيح ميدهد بدون انجام هيچكاري مدتها بنشيند، لم بدهد يا توي رختخواب غلت بزند.
اين شرايط كه جسم و روان را درگير ميكند، ميتواند ناشي از عوامل گوناگوني باشد. مثلاً بههمخوردن ساختار فعاليت هورمونهاي بدن با اختلال در كاركرد غدههاي تيروييد يا فوق كليوي كه از جمله وظايف مهمشان، تنظيم آدرنالين بدن است، ميتواند باعث ايجاد بيحوصلگي شود. كمبود يا ازدياد بعضي مواد معدني و ويتامينها در بدن نيز ميتواند اين حالت را ايجاد كند.
اما تشخيص علتهاي فيزيولوژيك و درمان آنها نسبتاً ساده است. با مراجعه به پزشك، انجام آزمايشها و استفاده از داروها و تقويتكنندهها يا رژيم غذايي مناسب اين مشكل و اختلال حل ميشود. البته بعضي از علتها به راحتي قابل تشخيص و درمان نيستند و در بافت زندگي روزمرهي افراد نفوذ ميكنند. دستهاي از اين علل، فردي هستند و در زندگي شخصي ريشه دارند. مثل سبك زندگي كمتحرك، ساعات خواب بينظم، استرس بيش از حد.
اما دستهاي از علتها اجتماعياند و بستر جامعه باعث شكلگيري آنها ميشود. مثل مسئلهي اميد در جامعه، وضعيت اقتصادي و استرسهاي اجتماعي.
در مورد نوجوانان، نداشتن هدف مشخص و تعيينشده، بيانگيزگي درمورد رسيدن به اهداف و پيامهاي منفي محيطي كه در جامعه بسيار شاهد آن هستيم، از جمله دلايل رواني بيحوصلگي افراد به شمار ميآيند.
جملاتي مثل «نرو، به چيزي نميرسي» يا «اينجا هيچكاري فايده نداره، مگر اينكه پول يا پارتي داشته باشي» و... براي ما جملههاي آشنايي هستند.
دور از ذهن نيست كه نوجواني كه در حال رؤياپردازي براي ساختن دنياي آينده است، در چنين جوي، دچار بيحوصلگي شود و بهتر است كه نوجوانان، توجهي به اين صحبتها نداشته باشند.
- چه عواملي بيحوصلگي را تشديد ميكند؟
كم تحركي، بيبرنامهبودن، نداشتن ساعت خواب مشخص يا ماندن در رختخواب بعد از بيدارشدن، مصرف برخي داروها، شركت در بحثها و گفتوگوهاي منفي و نااميدكننده، نداشتن اهداف كوتاهمدت و بلندمدت، محروميت يا فقر زياد و همچنين دسترسي بيش از حد به منابع و ارضاي فوري و بيوقفهي نيازها، بدون تلاش و پشتكار فردي، از عوامل جديِ ايجاد و بروز بيحوصلگي هستند.
- از چه راههايي و با چه روشهايي ميتوان بر بيحوصلگي غلبه كرد؟
وقتي كسي صبح كه از خواب بيدار مي شود، برنامهي مشخصي براي ساعتهاي بعدياش داشته باشد و فهرست مشخصي از كارهايي كه حتماً آنها را بايد تا شب انجام دهد، در ذهن يا روي كاغذ داشته باشد، باانگيزه برميخيزد و اصلاً زماني براي بيحوصلگي نخواهد داشت.
بدن ما براي مقابله با كسالت به ترشح هورمونهايي مثل سرتونين و دوپامين و... در مغز نياز دارد. پايانههاي ترشح كنندهي اين مواد با فعاليت جسمي و ورزش، خنده و شادي و ارضاي نيازها و رسيدن به اهداف فعال ميشوند.
بنابراين قسمت مهم مقابله با بيحوصلگي، دروني است و به خود فرد بستگي دارد. مثل فعاليت، تحرك و تلاش، تعيين اهداف قابل دستيابي و حركت به سمت آنها، شركت در محيطهاي شاد و توجه به سلامت جسم و روان. البته محيط اجتماعي هم در اين بيحوصلگي بي تأثير نيست.