به گزارش همشهری، ششم شهریورماه به قاضی جنایی پایتخت خبر رسید زنی میانسال در خانهاش به طرز مرموزی جان باخته است. تیمی از مأموران به همراه قاضی جنایی راهی محل حادثه شده و با جسد زنی در اتاق خواب روبهرو شدند که بهنظر میرسید دچار گازگرفتگی شده است. همسر قربانی نخستین فردی بود که با جسد روبهرو شده بود.
وی در تحقیقات گفت: ساعت 9صبح برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم اما در بین راه متوجه شدم که موبایلم را داخل خانه جا گذاشتهام. مجبور شدم به خانه برگردم اما به محض اینکه در را باز کرده و وارد آپارتمان شدم متوجه بوی گاز شدم که در تمام فضای خانهام پیچیده بود. همسرم را صدا زدم اما جوابی نداد. به سمت اتاق رفتم و دیدم او بیحال افتاده است.
از همسایهها کمک خواستم و به اورژانس زنگ زدم. اما یکی از همسایههایمان که پرستار است پس از معاینه همسرم گفت که او فوت شده است. اظهارات مرد میانسال و مرگ همسرش مشکوک بهنظر میرسید و از سوی دیگر در تحقیقات مشخص شد که این زوج سالهاست با هم اختلاف دارند و همسایهها بارها صدای درگیری آنها را شنیدهاند. همین کافی بود تا قاضی جنایی دستور بازداشت شوهر این زن را صادر کند.
- 13روز بعد
مرد میانسال مظنون اصلی قتل همسرش بود اما حاضر نمیشد حقایق را آشکار کند تا اینکه شامگاه 19شهریورماه یعنی 13روز پس از حادثه قفل سکوت را شکست و راز قتل همسرش را برملا کرد. او گفت بهدلیل اختلافاتی که با همسرش داشته جانش را گرفته و قصد داشته با صحنهسازی علت مرگ او را گازگرفتگی نشان بدهد. وی صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و درخصوص جزئیات حادثه گفت:
سالها بود که با همسرم اختلاف داشتم. او همیشه مرا تحقیر و سرزنش میکرد. همیشه مقابل دو پسرم شخصیتم را زیر سؤال برده و میگفت تو بیعرضه هستی. همیشه با لحن بدی با من صحبت میکرد به حدی که پسرانم به من احترام نمیگذاشتند. وی ادامه داد: من معتاد به تریاک بودم و همیشه این موضوع را بر سرم میکوبیدند بهطوری که بارها او و پسربزرگم مرا به باد کتک گرفتند. چند ماه پیش پسرم مرا هل داد و سرم به گوشه تلویزیون برخورد کرد و شکست.
همه اینها آوار شده بود روی سرم تا جایی که از خانوادهام کینه به دل گرفتم و دلم میخواست انتقام بگیرم. از همسرم متنفر بودم و او را مقصر بدبختی و بیاحترامیهای پسرانم نسبت بهخودم میدانستم. وی ادامه داد: یک روز پیش از حادثه باز با خانوادهام درگیر شدم.
آنها میگفتند خانه را به نام ما بزن و از اینجا برو. دیگر مرا نمیخواستند و من هیچ وقت در آن خانه آرامش نداشتم تا اینکه همان شب تصمیم به قتل همسرم گرفتم تا از او انتقام بگیرم. صبح روز حادثه همسرم خواب بود که با باز گذاشتن شیر گاز و بستن در بالکن و پنجرهها از خانه بیرون رفتم. پسرانم هم سرکارشان بودند. یک ساعتی به پارکی که نزدیک خانهمان بود رفتم و بعد برگشتم. بوی گاز در تمام فضای خانه پیچیده بود و یک راست بالای سر همسرم رفتم.
او زنده بود و نفس میکشید به همین دلیل با دستمالی او را خفه کردم. فکر میکردم هیچ وقت دستم رو نمیشود و همه تصور میکنند همسرم بهدلیل گازگرفتگی جانش را از دست داده است اما تصورم اشتباه بود. این مرد میانسال پس از اقرار به قتل با قرار قانونی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.