همشهری آنلاین؛ حوادث: این جنایت ظهر جمعه بیست و پنجم آبان ماه امسال رخ داد. آن روز به قاضی محمد جواد شفیعی بازپرس جنایی تهران خبر رسید که زنی میانسال در خانه اش واقع در غرب پایتخت به قتل رسیده است. پس از اعلام این گزارش، تیم جنایی پایتخت راهی محل حادثه شد و چشمشان به جسد خونین زنی میانسال افتاد که در قسمت سالن پذیرایی افتاده بود. او هدف ضربات متعدد چاقو قرار گرفته و به قتل رسیده بود.
نخستین فردی که با جسد این زن مواجه شده بود، زن همسایه بود. وی به کارآگاهان جنایی گفت: در خانه خود، مشغول جمع آوری وسایل بودم که ناگهان صدای مشاجره شدیدی از خانه همسایه شنیدم. در همسایگی ما زن و شوهر میانسالی زندگی می کردند که مدام با یکدیگر اختلاف و درگیری داشتند. تقریبا هر روز صدای مشاجره و دعوایشان را می شنیدم و امروز هم طبق معمول همیشه شنیدم که در حال جر و بحث و دعوا با یکدیگر هستند. دقایقی بعد صدای دعوای آنها قطع شد و به نظر می رسید که مرد خانه را ترک کرده است. وی ادامه داد: ساعتی بعد موبایلم زنگ خورد و آن طرف خط مرد همسایه بود که از من خواست تا به خانه شان بروم از همسرش خبری بگیرم. می گفت سرکار است و هرچه با همسرش تماس می گیرد، جواب نمی دهد. من هم فورا به خانه زن همسایه رفتم و چون در نیمه باز بود، وارد آنجا شدم و با جسد خونین زن میانسال مواجه شدم. سپس وحشت زده به پلیس زنگ زدم اما هرچه با همسر مقتول تماس گرفتم، جوابم را نداد. من شکی ندارم که او مرتکب قتل شده و قصد صحنه سازی داشته است چون من صدای درگیری آنها را شنیدم.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که گفته های زن همسایه صحت دارد و زوج میانسال از چند سال قبل دچار اختلافات شدید با یکدیگر شده بودند و صدای مشاجره آنها مدام در ساختمان می پیچیده است.
در این شرایط، جسد زن میانسال به پزشکی قانونی انتقال یافت و گروهی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ماموریت یافتند تا متهم فراری را دستگیر کنند. تلاش پلیس نتیجه داد و فرار شوهر جنایتکار بعد از سه روز پایان یافت. او که در یکی از پارک های تهران دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: چندوقتی میشد که با همسرم دچار اختلافات شدیدی شده بود. او دیگر به من اهمیت نمی داد و این موضوع باعث شده بود تا من به شدت از دستش عصبانی شوم. وی ادامه داد: روز حادثه با او درگیر شدم و ناخواسته جانش را گرفتم. این چند روز هم در پارک ها سرگردان بودم در دستشویی پارک ها می خوابیدم تا اینکه پسرم زنگ زد و گفت می خواهد مرا ببیند. من هم به او گفتم کجا هستم اما ماموران رسیدند و مرا دستگیر کردند. .
با اعتراف این متهم، اسرار پرونده رازگشایی شد و تحقیقات تکمیلی از متهم ادامه دارد.
نظر شما