تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۳

تابستان تمام شد: تمام شد. به همین سرعت، با خوشی‌ها و ناخوشی‌هایش، با کلاس‌هایش، با خوابیدن‌های تا ظهرش و... و شاید در طول سال تحصیلی یک‌دهم تابستان هم تعطیلی نداشته باشیم و باحسرت به تعطیلات و کارهایی که انجام ندادیم، فکر کنیم.

پي‌نوشت: البته تابستان با همين بي‌کاري‌ها و بي‌خيالي‌ها محبوب است. نه؟

محدثه بوربور رنجبر، 15ساله از پيشوا

 

 

  • فصل شعر

به فصل دل‌تنگي رسيده‌ايم، به فصلي که همه در آن شاعر مي‌شوند، به فصلي که زمين پر مي‌شود از برگ‌هاي خشک. مدرسه‌ها باز شده و خيابان‌ها و کوچه‌ها پر شده از دانش‌آموزها. كم‌كم درخت‌ها از برگ‌هاي سبز خالي مي‌شوند، آسمان مي‌گيرد و گاهي هم مي‌بارد.

هليا شاهزاده‌حمزه، 14ساله از تهران

 

 

  • زنگ نوشدن دل‌ها

دوباره پاييز و مهر ماه آمدند و با خودشان زنگ مدرسه، درس و مشق آوردند. پاييز‌جان آمد تا روز‌گارمان را رنگ و لعاب ببخشد.

پاييز آمد تا زنگ نو‌شدن دل‌ها را به صدا در بياورد و پيام‌آور تازگي‌ها و زيبايي‌ها باشد.

پاييز به خير!

نويد صنعتي، 15ساله از ملارد

 

 

  • پاييز نارنجي و نارنگي

پاييز با نارنگي و نارنجي و نغمه‌هاي رنگيِ ديوانه‌اش آدم را بيدار مي‌کند‌، مثلِ نوازشِ دست‌هاي خدا.

من پاييز را با بخارِ چايي که مي‌نوشم، گرم مي‌کنم. در رؤياهايم براي درخت‌هاي لختِ کوچه لباس مي‌دوزم و تنشان مي‌کنم. کوچه را با قدم‌هايم متر مي‌کنم و تنهايي‌ام را با برگ‌ها تقسيم مي‌کنم. باران كه مي‌بارد، قطره‌هايش با مهرباني مي‌گويند ما با تو هستيم.

هانيه عابديني، 16ساله از شهرري

 

  • گاهي پاييز باش

خوب گوش کن! خوب ببين! پاييز، اين پادشاه خسته‌پاي فصل‌ها قدم‌زنان آمده. با هربادي که مي‌وزد، برگ‌ها بي‌تابِ‌ ريختن مي‌شوند. قلم‌دان‌ها پر مي‌شود از مرکب، براي نوشتن عاشقانه‌ها و قلب‌ها رفت‌و‌روب مي‌شوند و آماده براي دوباره عاشق‌شدن. و به قول شاعر: پاييز مي‌رسد که باز هم عاشق کند مرا.*

فصل‌ها مي‌آيند و مي‌روند. تنها خاطره‌شان مي‌ماند، درست مثل آدم‌ها. نه آن‌قدر مثل تابستان گرم باش، نه مثل زمستان سرد، گاه بهار باش شاد و سر‌زنده و شکوفا و گاه پاييز باش عاشق عاشق عاشق.

فاطمه موسوي، 15ساله از کرج

 

* براساس آهنگ «پاييز» با شعر «عليرضا بديع» و صداي «حجت اشرف‌زاده»

 

تصويرسازي: زينب علي‌سرلك، 15ساله از پاكدشت