بعضيها از بس به خودشان مطمئناند که اصلاً نيازي به زحمتکشيدن يا درسخواندن احساس نميکنند. بعضيهايشان هم تلاشي براي حفظ دوستيشان با ديگران ندارند و...
آيا اعتماد به نفس بالا ميتواند پيامدهاي نامناسبي در پي داشته باشد و مانع پيشرفت شود؟ در اين زمينه، دوچرخه با «سارا حاصلي»، متخصص روانشناسي و مشاوره به گفتوگو نشسته است كه حاصل آن را ميخوانيد.
- اعتماد بهنفس زيادي ميتواند خطرناك باشد؟
در مورد خطرهاي اعتمادبهنفس بالا و اعتمادبهنفس کاذب، ميتوان به اين نکته اشاره کرد که شايد اعتمادبهنفس بالا بتواند در پيشبيني مسير يا قدرت تجزيه و تحليل ما نسبت به اينکه با چهچيزي روبهروييم و واقعيت آن ماجرا چيست، خطا ايجاد کند و اين خطا ميتواند باعث شکست بشود.
- يعني داشتن اعتمادبهنفس بالا منفي است؟
لزوماً منفي نيست و بستگي به سرمايههاي روانشناختي آدم دارد. اگر کسي با اعتمادبهنفس بالا يا کاذب در اين برآوردکردن اشتباه کند، بالأخره جايي متوجه اشتباهش ميشود و تفاوت ما بهعنوان انسان با ديگر موجودات اين است که اين قدرت تجزيه و تحليل داريم و ميتوانيم اشتباههاي خود را ارزيابي کنيم و تصميم بگيريم که کدام مسير را حالا بايد انتخاب کنيم.
- چهطور مراقبت کنيم که در انتخاب و پيشبيني مسيرهايمان دچار اشتباه نشويم؟
وقتي هدفي را در نظر ميگيريم بايد اين توان را داشته باشيم که پنج نکته را در آن در نظر بگيريم که اصطلاحاً به آن «اسمارتکردن» ميگوييم. اسمارت از اين ميآيد که فرد بتواند هدفش را يگانه درنظر بگيرد و آن هدف برايش قابل اندازهگيري باشد. «اس» اسمارت به معناي خاص و يگانه (Specific) است. «ام» آن اين است که برايت معنايي داشته باشد و در جهت ارزشهاي تو باشد. «آ» يعني در دسترس و همسو با واقعيت (Available) باشد. «آر» اين است که واقعگرايانه و مسئولانه باشد (Responsible&Real). «تي» هم نشانهي زمان است.
بنابراين در يک کار، بايد منابع و موانع را خوب برآورد کرد و شايد گاهي اعتمادبهنفس بالا باعث شود هم در شناخت موانع و منابع و هم در شناخت توانمنديها و مهارتها فرد دچار خطا شود.
البته اگر آدم اميد داشته باشد، تابآور باشد و توانمنديهاي خودش را باور كند، در نهايت ميتواند بعد از اينکه با اشتباهي مواجه شد، تجزيه و تحليل کند و در ادامه، مسيرش را اصلاح کند.
البته گاهي ميگويند طرف اعتمادبهنفسش بالاست، خطايي ميکند و ميگويد اتفاقي براي من نميافتد که اين اصلاً اعتمادبهنفس نيست و بيشتر به مسايل هويتي فرد و ارتباطات فرد برميگردد.