تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۸۶ - ۱۲:۰۸

مهدی شادمانی: این یک داستان واقعی است؛ داستان پراتفاق و عجیب‌و غریب فیفا و سازمان تربیت‌بدنی که‌با برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال و ریاست علی کفاشیان بالاخره تمام شد.

بی‌تفاوتی اجزای صورتش بدجوری توی ذوق می‌زد؛ فک پایین‌اش را تو کشیده بود و لپ‌هایش آویزان شده بود.

نه لب‌هایش به لبخند باز می‌شد و نه نگاهش مسیر خاصی را دنبال می‌کرد. لبه موهای وزاش را روی یقه کت سرمه‌ای برگردانده بود که در کنار چروک‌های پایین پیراهنش، بی‌قیدی او را بیشتر نشان می‌داد.

به‌نظر می‌رسید پل مونی، صبح روز انتخابات فدراسیون فوتبال از رختخواب بیرون آمده و با عجله داخل لباس‌هایش رفته که شلختگی‌اش این‌گونه توی چشم می‌زد. او یک‌ربع بعد از پایان مجمع، دست‌هایش را در جیب شلوارش فرو کرده و با چشم‌های پف‌کرده و ریزش، خبرنگاران را برانداز می‌کرد.

اما نگاهش هیچ سؤالی نداشت؛ نگاه سؤال‌کننده یک ناظر که معمولا دنبال شواهدی از تقلب در انتخابات می‌گردد. اما مگر می‌شود در انتخاباتی که فقط یک نامزد دارد، باز هم تقلبی اتفاق بیفتد؟ تقلب در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال ایران؟ غیر ممکن است.

لابد ناظر AFC همچین فکری می‌کرد که نگاهش بدون سؤال و بی‌قید فقط در کریدور می‌چرخید. او به همراه 3نفر دیگر، سه‌شنبه به تهران آمده بود که بر انتخابات فدراسیون فوتبال نظارت کند و حالا که انتخابات به پایان رسیده بود، پل مونی منتظر بود تا با همراه ایرانی، کریدور را ترک کند.

او باید از کریدور و به‌دنبال آن از ایران خارج می‌شد تا به‌همراه سایر ناظرین، گزارشی برای کنفدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون جهانی فوتبال تنظیم کرده و همه‌چیز را تایید کند؛ «انتخابات فدراسیون فوتبال ایران با سلامت کامل به پایان رسید و علی کفاشیان به‌عنوان رئیس انتخاب شد و دیگر اعضای هیات....». تنظیم این گزارش هم فقط یک معنا داشت؛ پایان مناقشه 553روزه میان سازمان تربیت‌ بدنی و فیفا.

روز تعطیلی؛ روز تعلیق
گوینده اخبار 21مثل همیشه بعد از پایان خبرهای فوتبال اروپا، به مسابقات تنیس رسید؛ دقیقا همان قسمتی که اکثر فوتبال دوستان کانال را عوض می‌کنند. اما یک خبر از فوتبال باقی‌مانده بود که باید خوانده می‌شد.  «فدراسیون جهانی فوتبال، حقوق مردم ایران را نادیده گرفت و فدراسیون فوتبال را از فعالیت‌های بین‌المللی محروم کرد».

از خیره‌شدن به چهره او چیزی دستگیر بیننده نمی‌شد. او فقط وظیفه‌اش را باصدای رسا انجام داد و بلافاصله بلندگو در اختیار نفر بعدی قرار گرفت. خبر توضیح خاصی نداشت، پس قبل از اینکه هر کسی بفهمد چه خبر است- بین باورکردن و باورنکردن- نوبت به اخبار هواشناسی و بعد از آن تقویم روزانه رسید؛ «فردا جمعه دوم آذر 1385 مصادف با...».

این اولین خبری بود که درمورد تعلیق فوتبال ایران در اختیار مردم قرار گرفت. اتفاقا سر و صدای زیادی هم به پا نکرد چون خیلی‌ها این خبر را نشنیدند و خیلی‌ها هم توجهی به آن نکردند. تعطیلی و بی‌خبری جمعه هم مزید علت شد. روز بعد نه صدا و سیما دیگر خبری از تعلیق پخش کرد و نه روزنامه‌ای چاپ می‌شد. پس بمبی که در روز پنجشنبه پرتاب شده بود، با 2 روز تاخیر- در حالی که تمام دنیا از تعلیق فوتبال ایران باخبر بودند- روز شنبه روی جلد تمام روزنامه‌ها منفجر شد.

استارت جنگ دادکان- علی‌آبادی
همه از تغییرات حرف می‌زدند. خیلی قبل‌تر از تعلیق و قبل‌تر از جام‌جهانی، رئیس‌جمهور تغییر کرده و محمد علی‌آبادی به‌عنوان رئیس سازمان تربیت‌بدنی انتخاب شده بود. مدیر جدید هم لابد روسای جدیدی برای فدراسیون‌ها می‌خواهد.

با این همه علی‌آبادی اعلام کرد که دادکان یکی از مهره‌های ارزشی است و باید حفظ شود. تا اینجای کار مشکلی نبود اما دادکان برای تغییرات در اساسنامه فدراسیون فوتبال، به AFC قول داده بود؛ قولی که از سال 2001 و زمان ریاست محسن صفایی فراهانی به‌جا مانده بود.

در آن سال- 2001- فیفا تصمیم گرفته بود که دخالت دولت‌ها را در امور فوتبال از بین ببرد و طی نامه‌ای به تمام اعضا اعلام کرده بود که باید اساسنامه‌هایشان را اصلاح کنند. اصلاحات فیفا اتفاقا در سال 2001یک قربانی هم گرفت و آن کشور لبنان بود که از فعالیت‌های بین‌المللی محروم شد.

با این همه، محسن صفایی فراهانی- رئیس وقت فدراسیون- به آنها قول تغییرات در اساسنامه را داد اما قبل از انجام هرگونه تغییری‌، کنار گذاشته شد. رئیس بعدی هم که دادکان بود، به فیفا قول داد که اساسنامه تا سال2005 تغییر می‌کند اما در طی این مدت کمترین کاری درمورد تغییرات انجام نداد.

حالا هم سال 2005 بود و او باید قولش را عملی می‌کرد اما علی‌آبادی زیر بار نرفت و گفت چون پول فوتبال را دولت می‌دهد، رئیسش هم باید توسط دولت انتخاب و برکنار شود. خلاصه که جریان جلسه، حسابی میانه این دو نفر را شکرآب کرد و دادکان بعد از جلسه نامه‌ای به بن همام نوشت؛ نامه‌ای که در آن برای اصلاح اساسنامه تا پایان جام جهانی فرصت خواست و بعد از آن هم در رسانه‌ها اعلام کرد که بعد از جام جهانی، فدراسیون فوتبال را ترک خواهد کرد.

پس رئیس فدراسیون که طی 2سال قولش را فراموش کرده بود، عملا با گرفتن مهلت بیشتر از فیفا کار را به جایی کشاند که در صورت تعلیق، اتهامی متوجه‌اش نشود و ایران بتواند بدون مشکل در جام جهانی حاضر شود.

جاسوس کیست؟
دادکان اخراج شد؛ یعنی او را برکنار کردند و همان اتفاقی رخ داد که دلش می‌خواست. این اتفاق بعد از به‌دست‌آمدن نتایج قابل پیش‌بینی تیم ملی در جام جهانی رخ داد؛ دلیل آن هم- هرچند نتایج ضعیف تیم ملی اعلام شد - درگیری لفظی دادکان و علی‌آبادی طی چند ماه گذشته بود؛ درگیری‌هایی که در اردوی تیم ملی ادامه داشت.

مرداد85، ماه پیروزی دادکان بود چون علی‌آبادی کاری را کرد که نباید؛ او به‌عنوان نماینده دولت و برخلاف قوانین فیفا در امور فوتبال دخالت مستقیم کرد، در صورتی که خیلی راحت می‌توانست با تشکیل مجمع عمومی رئیس فدراسیون را برکنار کند.

اما برخلاف آنچه همه فکر می‌کنند، برکناری دادکان تنها دلیل تعلیق فوتبال ایران نبود؛ پرونده ایران نزد فیفا بسیار سنگین‌تر از یک برکناری بود. از موارد موجود در پرونده می‌توان به بی‌توجهی به هشدار فیفا برای اصلاح اساسنامه، حکم دیوان عدالت اداری برای بازگرداندن صنعت نفت به لیگ برتر و نامه نمایندگان مجلس برای تاخیر درساعت مسابقات لیگ برتر اشاره کرد.نکته جالب در این مورد گزارشاتی بود که در این مورد به فیفا داده می‌شد.

 برای پیداکردن جاسوس هرچند مجلس شورای اسلامی جلسات زیادی را برگزار کرد اما هیچ‌وقت نتوانست به نتیجه قابل اعلامی برسد.

مصطفوی وارد می‌شود
«در نیم ساعت ملاقات با مهندس علی‌آبادی، بیش از 50 سال زندگی‌ام در فوتبال، تجربه کسب کردم.» این جمله را داریوش مصطفوی گفت پس از اینکه در دیدار با رئیس سازمان تربیت‌بدنی، قول حل مشکل را داد.

رئیس سابق فدراسیون که مدت زیادی از فوتبال دور مانده بود، در این جلسه تصمیمش برای بازگشت را عملی کرد و بعد از چند روز حکم دبیرکل موقت را گرفت. در آن زمان فوتبال ایران هنوز تعلیق نشده بود.

با این همه تمام مکاتبات فیفا و AFC هنوز به‌وسیله محمد دادکان انجام می‌شد و در آخرین نامه ارسالی به ایران اعلام شده بود که ایران تا24آبان فرصت دارد و این فرصت هم برای برگزاری مجمع عمومی، روشن‌شدن تکلیف دادکان و اصلاح اساسنامه داده شده بود.

از مرداد تا آبان 4 ماه فرصت بود تا داریوش مصطفوی موضوع را با سران فیفا و AFC حل کند؛ البته بدون اینکه سازمان تربیت‌بدنی از موضع خودش برای اخراج دادکان کوتاه بیاید. او قول داده بود که به‌وسیله روابط خوبش با ولاپان (دبیرکل سابق کنفدراسیون فوتبال آسیا) همه چیز را رو به راه کند اما مشکل جایی بود که ولاپان دیگر در فوتبال آسیا قدرتی نداشت.

اما داریوش مصطفوی در تمام این مدت قول حل کامل مسئله را به محمد علی‌آبادی داد تا هیچ‌کس حتی به فکر برگزاری مجمع نیفتد. این‌گونه بود که محمد علی‌آبادی و تمام مسئولان ورزش طی 4 ماه صدها بار اعلام کردند که هیچ مشکلی برای فوتبال ایران پیش نخواهد آمد. با این همه در روزهای آخر فرصت باقیمانده، دادکان رسما استعفایش را اعلام کرد اما فرصت به پایان رسید و هنوز اساسنامه اصلاح نشده بود.

رفع تعلیق
تعلیق فوتبال ایران در آستانه بازی‌های آسیایی دوحه رخ داد و این مسئله محرومیت ایران را ملموس‌تر می‌کرد؛ پس بلافاصله تیم مذاکره کننده ایران به سوئیس رفت. این تیم متشکل بود از آصفی (سخنگوی وزارت امورخارجه و عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال)، علی رغبتی (معاون سازمان تربیت‌‌بدنی و بعدا عضو کمیته انتقالی)، کیومرث هاشمی (معاون سازمان تربیت‌بدنی، سرپرست فدراسیون فوتبال و بعدا عضو کمیته انتقالی) و شاهرخ شهنازی (دبیر سابق فدراسیون فوتبال، مشاور بین‌الملل سازمان تربیت‌بدنی و بعدا نامزد انتخابات فدراسیون فوتبال).

تیم مذاکره‌کننده همزمان با جلسه رسمی فیفا به سوئیس رسید و موفق شد موافقت ضمنی برای شرکت تیم امید در بازی‌های آسیایی دوحه را بگیرد. این اتفاق هم زمانی رخ داد که تیم مذاکره‌کننده به‌طور شفاهی متعهد شدند که تمام شرایط فیفا را برای دوران گذار بپذیرند.

شرایط دوران گذار هم همان Road map (نقشه راه؛ مسیری است که مراجع بین‌المللی برای رفع هر‌گونه تعلیق به کشور موردنظر دیکته می‌کنند) بود. طبق شرایط «نقشه راه»؛ 1- ایران می‌بایست با تشکیل کمیته انتقالی یا کمیته سامان‌دهی موافقت کند که این کمیته، اداره فدراسیون را برعهده داشته باشد 2- اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران توسط همین کمیته اصلاح شود 3- پس از پایان اصلاح اساسنامه، مجمع عمومی برگزار و رئیس جدید انتخاب شود.

تیم مذاکره‌کننده هم تمام شرایط فیفا را پذیرفتند تا یکی از اتفاقات نادر رخ بدهد؛ فیفا در عرض 48ساعت، محرومیت تیم امید از شرکت در مسابقات دوحه را لغو کرد و در 22آذر هم به‌طور رسمی از فدراسیون فوتبال ایران رفع تعلیق شد.

تشکیل کمیته انتقالی
اجرای بند اول «نقشه راه» زمان بسیار زیادی برد چون فیفا و سازمان تربیت‌بدنی درمورد ترکیب اعضای آن اختلاف بسیار زیادی داشتند. اولین مشکل جایی بود که فیفا اعلام کرد شامپانی (ناظر فیفا در انتخابات فدراسیون فوتبال) باید عضو کمیته انتقالی باشد که پذیرفته نشد و بعد از آن آنها محسن صفایی فراهانی را به‌عنوان فرد مورد اعتماد خود معرفی کردند که باز هم از طرف سازمان تربیت‌بدنی پذیرفته نشد.

با این همه فیفا در این مورد کوتاه نیامد و محسن صفایی فراهانی (رئیس سابق فدراسیون فوتبال و عضو کمیته فنی فیفا)، مهدی خبیری (دبیر سابق فدراسیون فوتبال و عضو سابق‌ AFC) و حسن غفاری (رئیس کمیته روابط بین‌الملل فدراسیون فوتبال) را به‌عنوان نمایندگان خود معرفی کرد.

کمیته انتقالی طبق نقشه راه می‌بایست صاحب 5 عضو می‌شد که 3نفر آن اعضای فیفا و 2 نفر آن اعضای مستقل باشند.اما سازمان تربیت‌بدنی در این مورد موفق شد اعضای مستقل را به نمایندگان دولت تغییر دهد و تعداد آنها را به 3 نفر برساند.

حالا ایران برخلاف کشورهای دیگر که سابق براین تعلیق شده بودند، یک کمیته انتقالی متشکل از افراد ایرانی و البته 6نفره داشت.

تصویب اساسنامه در هیأت دولت
طبق زمانی که در نقشه راه تعیین شده بود، اساسنامه می‌بایست تا یازدهم فروردین 1386تصویب شده و 45 روز بعد از آن انتخابات برگزار شود اما اختلافات زیاد مانع از ایجاد تفاهم برای نوشتن اساسنامه می‌شد. اولین مشکل هم از جایی آغاز شد که صفایی فراهانی می‌خواست داریوش مصطفوی را برکنار کند.

در آن برهه زمانی، سازمان تربیت‌بدنی هرچند دل خوشی از مصطفوی نداشت اما لزومی هم نمی‌دید که دستورات صفایی فراهانی اجرا شود (البته سازمان تربیت‌بدنی در پذیرفتن نقشه راه قول داده بود که اداره فدراسیون در اختیار کمیته انتقالی باشد).

خلاصه، صفایی فراهانی دراین‌مورد تهدید به استعفا کرد تا مصطفوی برکنار شود و تنظیم اساسنامه روند عادی به خود بگیرد؛ هرچند که در بند بند اساسنامه در حال تنظیم اختلاف وجود داشت؛ چون فیفا می‌خواست اساسنامه‌ای تنظیم شود که دولت در فوتبال دخالت نکند اما سازمان تربیت‌بدنی به عنوان تامین‌کننده هزینه‌ها نمی‌خواست اختیار فوتبال از دستش خارج شود.

این گونه بود که تنظیم اساسنامه بسیار طولانی شد وتا 24مرداد به طول انجامید.اولین اساسنامه تنظیم شده توسط ایران دارای 3فصل و57 بند بود که بعدا به 8فصل و82 بند تغییر پیدا کرد. در اکثر این تغییرات هم نفع دولت حفظ شده بود؛ یعنی محسن صفایی فراهانی وظیفه بین‌المللی خود را نادیده گرفت و با سازمان تربیت‌بدنی هماهنگ شد.

مثلا بندی که از حضور علی‌آبادی در انتخابات ممانعت می‌کرد، حذف شد و یکی از بندهای اساسنامه به صورتی تغییر کرد که بتوان تعداد نامزدها را محدود کرد و در اختیار گرفت. طبق این بند کسی می‌توانست در انتخابات نامزد شود که 10 نفر از اعضای مجمع معرفی‌اش کنند. این‌گونه بود که علی‌آبادی در انتخابات شرکت کرد و نامزدهای دیگر نتوانستند 10رأی موردنظر را به دست بیاورند.

با این همه دلیل دیگر طولانی‌شدن تصویب اساسنامه، تصویب آن در هیأت دولت بود که بالاخره در 24 مرداد- 5 ماه پس از زمان مقرر- به تصویب رسید؛ هرچند که خبرگزاری فارس خبر داد این اساسنامه هنوز به دستگاه‌های اجرایی ابلاغ نشده است.

ثبت‌نام
گزینه‌یابی برای یافتن نامزد مورد وثوق دولت در انتخابات آغاز شده بود و همه خبرنگاران به دنبال این بودند که بفهمند رئیس آینده فدراسیون فوتبال کیست، چون به‌هرحال همه می‌دانستند که سازمان تربیت‌بدنی اجازه نخواهد داد نامزدی مستقل، رئیس فدراسیون فوتبال شود. در این مدت، رئیس جمهور هم- که برای ورزش اهمیت زیادی قائل است- طی جلسات متعددی با محمد علی‌آبادی در جریان امور قرار می‌گرفت.

در طول مدت ثبت‌نام، هرچند نام رجل سیاسی زیادی برای شرکت در انتخابات شنیده شد اما در روز آخر، محمد علی‌آبادی خود به ساختمان فدراسیون فوتبال در انتهای خیابان سئول آمد، ثبت‌نام کرد و آن جمله معروفش را گفت: «من در این مدت که گذشت، 40درصد توانایی‌ام را صرف فوتبال می‌کردم که با کسب ریاست در این فدراسیون می‌توانم با 20درصد هم آن را اداره کنم - نقل به مضمون-».

اما قبل از او مصطفی آجورلو به فدراسیون آمده و اخبار جالبی را در اختیار افکار عمومی قرارداده بود؛ اخباری که توسط چند دوربین ضبط اما هیچ‌گاه پخش نشد؛ «آقای علی‌آبادی در جلسه‌ای از من خواستند که در صورت ثبت نام ایشان، من در انتخابات شرکت نکنم اما...».

حرف‌های او  شک و شبهات را اضافه می‌کرد؛ البته حضور رئیس سازمان تربیت‌بدنی، خود سبب می‌شد که استقلال در انتخابات از بین برود، چون مدیران باشگاه‌ها که نیمی از مجمع هستند، تقریبا از طرف دولت انتخاب می‌شوند و روسای هیات‌های استانی هم که نیم دیگر مجمع را تشکیل می‌دهند، باز از طرف دولت انتخاب می‌شوند.

پس بدون اینکه لازم باشد به تقلب‌های احتمالی پرداخته شود، با نامزدشدن محمد علی‌آبادی همه‌چیز تحت‌تاثیر قرار گرفت. با ثبت‌نام محمد علی‌آبادی در انتخابات به نظر می‌رسید که سایر نامزدها حساب کار خود را بکنند و کنار بکشند. این‌گونه شد که وزیر سابق رفاه- پرویز کاظمی- منوچهر صالحی وچند نفر دیگر ازحضور در انتخابات منصرف شدند.با وجود این، مصطفی آجورلو- که از 10رای خود مطمئن بود- کنار نکشید.

در این مدت چند مسئله دیگر هم روشن شد؛ اول اینکه نفراتی از اعضای هیأت رئیسه برای نامزد شدن جلسه‌ای با یک رئیس سازمان تربیت‌بدنی داشته‌اند و عملا هیأت رئیسه هم تحت نظر محمد علی‌آبادی انتخاب می‌شد.

دوم اینکه یکی از روزنامه‌های ورزشی در مصاحبه با یک عضو مجمع فاش کرد که برای معرفی نامزدهای انتخابات، فهرستی به استان‌ها ارسال شده تا طبق آن، فرم‌های معرفی را پر کنند همان فرم‌هایی که مشخص می‌کرد هر نامزد را چند نفر معرفی کرده‌اند؛مراحل اداری هم به این صورت بود که اعضای مجمع می‌بایست فرم مورد نظر را برای فدراسیون فوتبال فکس کرده و در تاریخ مشخصی اصل آن را تحویل فدراسیون می‌دادند.

تعویق انتخابات!
در بررسی مدارک نامزدها، 3رای آجورلو مخدوش اعلام شد تا با 7رای، امید او هم برای شرکت در انتخابات از بین برود. با این همه، مصطفی آجورلو از روند شمارش برگه‌های معرفی به صفایی فراهانی شکایت کرد تا 3رای خود را برگرداند.

از این 3رای، یکی مربوط به رای مدیرعامل ملوان بود که تحت فشار هیأت‌مدیره تغییر کرد و دیگری مربوط به رای مدیرعامل پیکان. بعد از شکایت مصطفی آجورلو و در حین انجام بررسی توسط محسن صفایی فراهانی، مدیرعامل باشگاه پیکان - ثنایی- در جلسه‌ای به صفایی فراهانی اعلام کرد که رای او مخدوش شده و دوباره زیر برگه فکس را امضا کرد که نامزد مورد معرفی‌اش آجورلو بوده است.

ثنایی بعد از این کار به ناگاه از مدیرعاملی باشگاه پیکان کنار گذاشته شد. این اتفاق باید به ابطال انتخابات منجر می‌شد چون مشخص شده بود که  در انتخابات تقلب شده است و می‌توانست عواقب بدی را برای فوتبال و سازمان تربیت‌بدنی به همراه داشته باشد؛ پس به همین دلیل صفایی فراهانی باز هم وظیفه نظارت خود را نادیده گرفت و با سازمان تربیت‌بدنی همکاری کرد.

در چنین شرایطی برای اینکه آجورلو هم به حقش برسد، اعلام شد: «براساس شواهد میدانی محرز شد که مصطفی آجورلو 10رای لازم را داشته و می‌تواند در انتخابات شرکت کند». بدین ترتیب، هم آجورلو راضی می‌شد و هم انتخابات از باطل‌شدن نجات پیدا می‌کرد.

سازمان تربیت‌بدنی باز هم رای را نپذیرفت و در حرکتی هماهنگ شده محمد علی‌آبادی و 11نفر دیگر از نامزدهای تایید صلاحیت شده، انصراف خود را از حضور در انتخابات اعلام کردند و در این شرایط- با توجه به انصراف بیش از60درصد نامزدها- انتخابات از 23مهر به 15آذر به تعویق افتاد. اتفاقی که بعضی‌ها معتقد بودند برای خارج کردن دوباره آجورلو از گردونه انتخابات رخ داده است.

تعویق انتخابات 2
صفایی فراهانی در جلسه‌ای که به تاخیر انتخابات منجر شد، هشدار داده بود در دور جدید، محمد علی‌آبادی نمی‌تواند نامزد شود اما رئیس سازمان تربیت‌بدنی چون در دور اول به راحتی و بدون هیچ مشکلی نامزد شده بود، توجهی به تذکر صفایی فراهانی نکرد. در طول این دو ماه- تا 15آذر- رئیس کمیته انتقالی در جمع‌های دوستانه و خبری فقط به این شرط که مطلبی نوشته نشود، عنوان می‌کرد که فیفا با حضور محمد علی‌آبادی در انتخابات مخالف است.

با این همه، جلسه کمیته اجرایی فیفا، دومین اخطار را برای ایران به همراه داشت تا سایه تعلیق دوباره سنگین شود. محمد علی‌آبادی البته با اشاره به اساسنامه تاکید می‌کرد که حق شرکت در انتخابات را دارد اما موضوع اینجا بود که بند 24اساسنامه طبق توافق با فیفا تغییر کرده بود؛ به این شرط که علی‌آبادی در انتخابات شرکت نکند.

سفر کیومرث هاشمی به کوالالامپور (مقر AFC) هم نتوانست مشکلی را از سازمان تربیت‌بدنی حل کند. او به مالزی رفت تا موافقت‌ AFC را برای حضور علی‌آبادی در انتخابات کسب کند اما کمتر موفقیتی به دست نیاورد تا همچنان برگزاری مجمع روز 15آذر در هاله‌ای از ابهام قرار داشته باشد.

برای برگزاری انتخابات و تایید ان از سوی فیفا اول لازم بود که ناظران این نهاد معرفی شوند اما درحالی که فقط 10روز به برگزاری انتخابا ت باقی مانده بود فیفا هیچ عکس‌العملی به برگزاری مجمع عمومی نشان نمی‌داد؛ پس نامه‌ای ازطرف کمیته انتقالی به فیفا نوشته شد و در خواست برگزاری جلسه مشترک کردند.

بعد از پاسخ مساعد فیفا به این نامه بود که اعلام شد انتخابات بار دیگر به تعویق افتاده است. اما در جلسه مشترکی که در کوالالامپور با حضور نمایندگان فیفا و AFC برگزار شد، باز هم به این نتیجه رسیدند که محمد علی‌آبادی باید کنار برود. از سویی دیگر، رئیس‌جمهور در مصاحبه زنده تلویزیونی اعلام کرد که به معاون خود دستور کناره‌گیری داده است. در این میان، فقط یک تفاهم‌نامه امضا شد که طی آن علی‌آبادی کنار برود اما مجمع عمومی تجدید نشود و بعد از آن هم موارد دارای اشکال اساسنامه، اصلاح شود.

علی کفاشیان؛ رئیس فدراسیون فوتبال
رضایت را می‌شد در صورت همه پیدا کرد چون بالاخره انتخابات برگزار شده و مناقشات به پایان رسیده بود. پل مونی همچنان در راهرو دنبال همراه ایرانی می‌گشت.

برای او تفاوت زیادی نمی‌کرد که چرا یکی از نامزدهای انتخابات به‌صورت ناگهانی کنار کشیده است اما تلفنی که ظهر روز قبل از انتخابات به شاهرخ شهنازی شده بود، کار را به جایی رساند که علی کفاشیان به تنهایی برای به دست‌آوردن ریاست فدراسیون فوتبال تلاش کند؛ اعضای مجمع برای رای دادن به کفاشیان قیام کردند و بدون اینکه مشخص شود چند نفر به او رای می‌دهند، اکثریت رای به اثبات رسید و او رئیس شد.

پس از آن هم، دیگراعضای هیأت رئیسه انتخاب شدند که اکثرا رقیب چندانی برای این کار نداشتند. این روند شاید برای کیومرث هاشمی و علی رغبتی رضایت‌بخش بود اما محسن صفایی فراهانی نشان می‌داد که فقط از برگزارشدن مجمع خوشحال است و از روند کار رضایت ندارد؛ «برای رضایت‌داشتن و نداشتن، این کار را نکردم.

من فقط برای انجام و برگزاری مجمع این وظیفه را قبول کردم که انجام هم شد. رضایت من تفاوت چندانی ندارد». بالاخره شخص همراه پل مونی از راه رسید تا لبخند سردی روی صورت بی‌روح او بنشیند.

مرد بلندقد کت و شلوار کرمی به تن کرده بود و از پله‌ها پایین می‌آمد. او به‌جای پل مونی سراغ صفایی فراهانی رفت؛ البته معلوم بود دوست دارد حرف‌هایش را مقابل خبرنگاران بزند؛ «آقای فراهانی! دست شما درد نکند، واقعا با این کار خدمت بزرگی به فوتبال ایران کردید. باز هم تشکر می‌کنم». مکالمه صفایی فراهانی و مرد قدبلند زمان زیادی نبرد و چند دقیقه بعد، پل مونی لخ‌لخ‌کنان راهروی قرمز کمیته ملی المپیک را به سمت در خروجی طی می‌کرد. خارج شدن او به معنای نوشته‌شدن گزارش و پایان مناقشات سازمان تربیت‌بدنی و فیفا بود؛ مناقشاتی که 553 روز فوتبال ایران را از بین برد.

2سال، 12 چهره
طی 553 روز بدون رئیس ماندن فدراسیون فوتبال افراد زیادی در اتفاقات به وجود آمده نقش داشتند اما 12 نفر تاثیر بیشتری بر اتفاقات گذاشتند.

محمد علی‌آبادی: رئیس سازمان تربیت بدنی؛ مانند کسانی که قبل از او براین مسندتکیه زده بودند تمایلی به امتیاز دادن به فیفا نداشت اما به هرحال مجبور شد بپذیرد که در فوتبال دخالت نکند.

محسن صفایی فراهانی:رئیس اسبق فدراسیون فوتبال ،عضو کمیته اجرایی فیفا و... در مورد او گفته می شود که در انتخاب سپ بلاتر به عنوان رئیس فیفا وبن همام به عناون رئیس AFC نقش موثری داشته است

محمـد دادکـان: رئیس سابق فدراسیون فوتبال هر کاری که‌ازدستش برمی‌آمدانجام داد تا ازجنگ باسازمان‌  برنده بیرون بیاید.

داریوش مصطفوی: می‌گویند روز تعلیق محمد علی‌آبادی در به در به دنبال او می گشت تابپرسد چگونه قول داده بود تعلیق نمی‌شویم. او هر کاری کرد وهر قولی داد که دوباره برگردد اما نشد.

شامپانی: ناظر فدراسیون جهانی در انتخابات که قرار بودعضوی ازکمیته انتقالی باشد.او بعد از برگزاری انتخابات گفت: «انتخابات‌ ایران‌ کاملا دموکراتیک بود».

پل مونی: ناظر کنفدراسیون فوتبال آسیا؛ جمله معروف ناظر بعد از انتخابات این بود:«من قبل از انقلاب هم به ایران سفر کرده‌ام.ورزش ایران پیشرفت قابل‌ملاحظه ای داشته».

کیومرث هاشمی: معاون ورزش قهرمانی سازمان تربیت بدنی؛ پس از تعلیق، سرپرست فدراسیون فوتبال شدوبعد از آن عضو وسخنگوی کمیته انتقالی.

مهدی خبیری:دبیر اسبق فدراسیون فوتبال؛ در انتخابات کشورهای زیادی نقش ناظر AFC را بازی کرد واز همان زمان در نوشتن آیین نامه واساسنامه تبحر زیادی داشت.

حسن غفاری: رئیس کمیته روابط بین‌الملل فدراسیون درنزدیک به 60جلسه کمیته انتقالی حاضر شد اما بعد از هیچ کدام از جلسات حاضر به مصاحبه واظهار نظر نشد.

محمدحسن انصاری‌فر: او عضو کمیته انتقالی بود که برای شرکت در انتخابات استعفا کرد؛ این کار به سازمان فشار زیادی واردکرد.شاید به همین دلیل در انتخابات هم رای نیاورد.
شاهرخ شهنازی: دبیر‌ سابق فدراسیون فوتبال و عضو کمیته رفع تعلیق بود که با ثبت نام در انتخابات، همه مثل خودش تصور می‌کردند که رئیس آینده است اماتلفن ظهر سه‌شنبه همه چیز را تغییر داد.

مصطفی آجورلو: جنگ با  او هزینه‌های زیادی را برای سازمان به همراه داشت تاحدی که علی‌آبادی پس از برکناری او مجبور به کناره‌گیری شد.

نامه‌هایی که قبل وپس از تعلیق منتشر شد
در طول مدت تعلیق و بلاتکلیفی فدراسیون فوتبال ایران نامه‌های زیادی منتشر شد؛ نامه‌هایی از سوی فدراسیون فوتبال، سازمان تربیت بدنی و...  با  این همه، 2 نسخه از این نامه‌ها ارزش بازخوانی را دارد.

نامه اول نامه‌ای است که دادکان و هیأت‌رئیسه برکنار شده 2 ماه قبل از تعلیق نوشتند تا در صورت تعلیق فوتبال هیچ اتهامی متوجه‌شان نباشد (شنبه هشتم مهر1385): «حضور ملت بزرگوار جمهوری اسلامی ایران؛ به‌ویژه خانواده بزرگ فوتبال کشور.

با سلام و احترام و تبریک ایام ماه مبارک رمضان؛ همان‌گونه که مستحضرید، کسانی امروز در مصدر ورزش کشور قرار گرفته‌اند که بدون اطلاع از قوانین بین‌المللی و جهانی به‌ویژه مقررات فدراسیون جهانی فوتبال (FIFA) و کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC)،  دست به اقداماتی زده‌اند که علاوه بر شکستن حریم‌های اخلاقی فدراسیونی مانند فوتبال - که نهادی غیردولتی است - را با دخالت آشکار دچار تعلیق کرده‌اند و فوتبال کشور را با بحران جدی داخلی و بین‌المللی مواجه ساخته‌اند... در پایان یک بار دیگر اعلام می‌کنیم که همچون گذشته به‌عنوان سربازانی فداکار و خادمینی دلسوز در عرصه خدمت به ورزش و فوتبال کشور در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران - که محصول عدالتخواهی شهیدان والا مقام و بزرگوارمان است - آماده انجام وظیفه بوده و تمام مساعی خود را برای پیشرفت و اعتلای فوتبال کشور به کار  می‌بریم».

نامه دوم هم نامه‌ای است که توسط فدراسیون فوتبال تحت اختیار سازمان تربیت بدنی بعد از تعلیق منتشر شد که جوابی بود به نامه دادکان بعد از 2 ماه (شنبه سوم آذر 1385): «ملت شریف و بزرگ ایران اکنون که با بیانیه FIFA: فدراسیون جمهوری اسلامی ایران از فعالیت‌های بین‌المللی محروم شده است، وظیفه خود می‌دانیم برخی حقایق را در این رابطه به اطلاع مردم ایران برسانیم؛ براى این فدراسیون در فضاى بعد از مسابقات جام جهانى بازگردانیدن آرامش، استقرار نظم، ... و از همه مهم‌تر عمل به قانون سرلوحه کار قرار گرفت لیکن بعضی از مغرضان و سودجویان منفعت از کف داده با استفاده از روابط غلطى که در سالیان گذشته ایجاد کرده بودند ، بدون توجه به سرنوشت فوتبال مملکت با ارسال اطلاعات غیرواقعى و رایزنى‌هاى متعدد ، تصمیمى را براى فوتبال کشور رقم زدند که به‌شدت مورد علاقه دشمنان کشور و فوتبال بود... مردم بزرگوار ایران بهتر است بدانید که...». و در 5 بند توضیح داده شده که مشکلات چه بوده است.