شهر من حافظ خاطرههای دور و نزدیک من... شهر من جزئی از من است. شهر من، جزئی از موفقیت و شکست من است. همه شهرهای جهان با منظر و سیمای خود قضاوت میشوند و در نهایت با هویتی که برای خود دست و پا کردهاند در خاطرات باقیمیماننــد. مـگر میشود کسی تصاویـر ساختمانهایقدیـمی با سرستونهای دوریک و یونیک، بنای تاریخی کلوسئومو، حس و حال معماری رنسانس و باروک را ببیند و یاد رم و ایتالیا نیفتد؟
وقتی شهری دارای هویت است، شهروندانش به مجموعه عناصر مادی و معنوی آن شهر تعلق خاطر دارند و عکسهای مختلف از زوایای خیابانهایش تداعیگر نام آن شهر میشود اما چرا بیشتر شهرها در کشور ما از خود «هویت» مستقل و پررنگی ندارند؟ آیا میتوان گفت که در برنامهها و اقدامهای مدیران شهری ما برای هویت شهرها جایی درنظر گرفته شده؟
محمد نظرپور، کارشناس ارشد طراحی شهری در گفتوگو با همشهری توضیح میدهد که هویت شهری ارتباط تنگاتنگی با منظر شهری دارد. منظر شهری به شکل مستقیم با ادراک ساکنان آن در ارتباط است؛ ادارکی که صرفا از جنس ادراک بصری نیست و حتی میتوان آن را به نوعی صوتی و... هم دانست. در واقع همه حواس ما خواهناخواه با منظر یک شهر درگیر میشود.
فرناز جعفری، کارشناس ارشد معماری هم بر این باور است که هویت، یک معیار رشد برای شهر است. او شهر توسعهیافته را شهری میداند که ساختار هویت شهری در آن بهگونهای تدوین شده که همه افراد در شکلگیری یک رشد جمعی نقش دارند.
- شهرهای زیبا، مردم خوشحالتری دارند
اینکه شما در کدام خیابان زندگی میکنید، برای رسیدن به محل کار خود از کدام کوچهها رد میشوید، هنگام جشنهای خیابانی دور کدام میدان جمع میشوید، ساختمانهای شهر شما از چه جنسی هستند و... بخشی از هویت شما و شهر شماست. شهری که ما آدمها در آن زندگی میکنیم، بسیار مهمتر از آن است که احتمالا میاندیشیم.
عناصر مختلفی میتواند در زمینه هویت شهری و مسائل اجتماعی شهروندان اثرگذار باشد که یکی از مهمترین آنها منظر شهری است. در واقع ۲ مقوله منظر شهری و هویت، دارای تعاملات متقابلی هستند. منظر شهری بهدلیل نقش آن در بروز رفتارهای اجتماعی در محیط، دارای اهمیت ویژهای است که با فراهم آوردن بستری جهت بروز تعاملات اجتماعی شهروندان، تعامل با محیط و تعامل با سایرین، نتایج قابلملاحظهای ازجمله احساس تعلق و هویت مکانی ایجاد خاطره و خلق معنی را به همراه دارد.
از اینرو مناظر شهری بهعنوان بستر رخدادها و رفتارهای اجتماعی توانهای بالقوهای هستند که فرای تأثیر کالبدیشان، تأثیر گسترده آنها در بهبود و ارتقای رفتار و تعاملات اجتماعی شهروندان و کیفیت محیط زندگی آنان را نمیتوان نادیده گرفت نتیجه مطالعات نشان میدهد که بین کیفیت منظر شهری و هویت مکانی و احساس تعلق شهروندان رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد. این بدین معناست که با افزایش کیفیت منظر شهری و بهتبع آن احساس تعلق، هویت مکانی، خلق معنی و در نهایت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای شهری افزایش خواهد یافت.
- سهگانه فرم، منظر و سیمای شهری
متخصصان شهرسازی اما ماجرا را مفصلتر از این حرفها تحلیل میکنند. محمد نظرپور، کارشناس ارشد طراحی شهری میگوید: «وقتی از شهر و طراحی شهری صحبت میکنیم باید بدانیم که سهگانه مهمی در شهرسازی وجود دارد: فرم، منظر و سیمای شهر».
فرم شهری محیط بالقوه شهری است؛ محیطی که فارغ از ناظر و ادراک او وجود دارد اما منظر وقتی است که ما بهعنوان ناظر در فضا قرار میگیریم و آن را نه فقط به شکل بصری بلکه با همه حواس خود درک میکنیم.
ماجرای سیمای شهری اما اندکی متفاوت است. سیمای یک شهر معنای یک شهر است. سیمای یک شهر تداعیگر خاطراتی است که مردم آن شهر در حافظه خود دارند. در واقع سیمای شهری بخشی از منظر شهری است که با معنای ذهنی شهروندانش گره خورده است. سیمای جمعی یک شهر هم مانند منظر شهری در واقع «هویت» شهر را شکل میدهد.
فرناز جعفری شهرهای ایران را دچار بحران هویت میداند و بر این باور است که اگرچه کلانشهرهای ما هر کدام برای خود نماد و شاخصی برای شناسایی دارند اما این نماد به تنهایی به شهرها هویت نمیبخشد و آنها را پایدار یا ماندگار نمیکند.
- هویت شهری مملو از زندگی است
هویت شهری همه معنای یک شهر است. نظرپور میگوید: «وقتی از هویت شهری حرف میزنیم از فضایی میگوییم که مملو از زندگی روزمره شهروندان است و صرفا به کالبد فضا اشاره نمی کنیم و این در حالی است که از سوی دیگر سیما و منظر شهری با هویت شهری گره خورده است».
او در پاسخ به این سؤال که چه چیزی منظر را به یک هویت جمعی تبدیل میکند، میگوید: «مهمترین شاخصه زمان است. منظر در یک رابطه زمانمند به سیما تبدیل میشود و در بستر زمان با زندگی مردم پیوند خورده و در جریان زندگی روزمره آنها ثبت میشود.
در واقع منظر برای تبدیل شدن به هویت جمعی نیازمند گذر زمان است تا بتواند در اذهان مردمان ثبت شده و به سیما تبدیل شود؛ چرا که اساسا ما فضایی را بهعنوان سیما میپذیریم که بتوانیم به یاد بیاوریم».
در شهری که مدام تغییر میکند هویت شکل نمیگیرد هر بار که از فلان میدان رد میشوی، میبینی عدهای با بیل و کلنگ به جانش افتادهاند که در اصطلاح زیباترش کنند؛ رویهای که در شهرهای کوچک بیشتر از شهرهای بزرگ بهکار گرفته میشود.
نظرپور در راستای انتقاد به این روند توضیح میدهد: «تخریب و نوسازی مداوم در شهر اجازه تبدیل مناظر به سیماها و فضای خاطرهمند را نمیدهد. با تغییر شکل پیدرپی فضاهای شهری پس از مدتی دیگر شهروندان نمیتوانند فضاها را به یاد بیاورند یا از آنها خاطرهای داشته باشند و این آغاز تزلزل هویت شهری است؛ چرا که تغییر مانع شکلگیری هویت شهری میشود. در واقع فرم جدید خود نیازمند منظر تازه است و همه این فرایند دوباره باید از ابتدا آغاز شود».
- غریبهایم در شهر بیهویت
اگر نتوانیم فضاهای شهری را به یاد بیاوریم، اگر نتوانیم خودمان و نسلهای پیش از خودمان را در خیابانهای شهری که در آن زندگی میکنیم ببینیم، اگر نتوانیم برای درختهای فلان خیابان اصلی شعر بگوییم، هویت شهری محلی از اعراب ندارد. اگر هویت شهری بهدرستی شکل نگیرد ما در شهر خود احساس غریبگی میکنیم و دیگر نمیتوانیم وجه مشترکی با محل زندگی خود پیدا کنیم؛ نتوانستنهایی که اگر سرآغاز بحران نباشد، بستر ساز رشد و توسعه هم نخواهد بود.