اگرچه تمام دار و ندارشان چند کیسه نایلونی و چند تکه کارتن است اما بیشتر آنها سالهاست که ساکن کانال مقصودبیک شدهاند. به چشم یک خانه دائمی به کانال نگاه میکنند و همین موضوع هم برای همسایهها دردسرساز شده است. مشکلاتی مثل مصرف علنی موادمخدر، درگیری با یکدیگر و القای حس ناامنی به ساکنان حاشیه کانال که سالها گریبان اهالی را گرفته است. سری به کانال مقصودبیک زدیم و در گفتوگو با ساکنان محله تجریش و کارتنخوابهایی که سالهاست همسایه اهالی شدهاند ابعاد مشکل را بررسی کردیم.
مرد میانسالی با چهره چروکیده و چند کیسه نایلونی که به خود آویزان کرده است از پلههای منتهی به رودخانه بالا میآید. از آن بالا نگاهی به مسیر رودخانه و چند کارتنخواب دیگری که خود را از گزند سرما لای پتو پیچیدهاند میاندازد. چند دقیقه بعد مرد میانسال دیگری با کولهپشتی بر دوش و قفسی که قناری لاغری را در خود زندانی کرده است از پایین پلهها ظاهر میشود. محل کارش چندان دور نیست. اطراف امامزاده صالح(ع) و کوچههای باریک منتهی به آن با کمک قناری تکیدهاش فال میفروشد تا خرج زندگی زیر پل تجریش را جور کند. صبح برای ساکنان زیر پل کمی دیرتر آغاز میشود.
خانههای محقرشان که ستونهایش چند قطعه چوب، فرشهایش چند تکه کارتن و دیوارهایش چند تخته پتوی مندرس است ۲ طرف کانال مقصودبیک را تسخیر کردهاند. «ناصر علوی» یکی از ساکنان خیابان هاله که برای پیادهروی صبحگاهی گذرش به پیادهراه حاشیه کانال افتاده است میگوید: «کارتنخوابها زیر پل تجریش و حاشیه کانال برای خود سرپناه ساختهاند. عصرها همینجا آتش روشن میکنند و چند نفری بهصورت گروهی مواد مصرف میکنند. این مشکلات وقتی جدیتر میشود که فاصله آنها با خانههای مسکونی و نیز دبیرستان پسرانه پیام تنها چند قدم است.»
- مقصودبیک مثل خانه من است!
در ۲ سمت کانال مقصودبیک و در امتداد بوستان آرزو که از پایانه تجریش شانه به شانه رودخانه به سمت جنوب کشیده شده است پیادهراهی ساخته شده برای پیادهروی اهالی. اما اکنون سنگفرشهای پیادهرو و نیمکتهای آن تبدیل به خوابگاه معتادان شده است. نیمکتها یکی در میان در قرق معتادان است و یکی دو نفری که برای پیادهروی آمدهاند نیز با دیدن آنها راه آمده را برمیگردند. کنار یکی از نیمکتها پیرمردی با قامت خمیده به دیوار تکیه داده و مشغول جمع کردن کارتنهایی است که تمام شب گذشته رختخوابش بوده.
میگوید اهل کرمانشاه است و ۳۵ سالی از مهاجرتش به تهران میگذرد. از قصه زندگیاش که میپرسم زخمهای تنش را نشان میدهد و میگوید این سؤالها زخم دلش را باز میکند. میپرسم کنار رودخانه سردتر است، چرا حداقل شب به گرمخانه نمیرود؟ میخندد. خبری از ردیف دندانهایش نیست. دایی محمد میگوید: «نزدیکترین گرمخانه به تجریش، گرمخانه ازگل است.
۱۲ شب درهایش باز میشود و ۵ صبح هم ما را از گرمخانه بیرون میکنند. غذای درست و حسابی هم نمیدهند. آن وقت ما میمانیم و مسیر طولانی بازگشت به محل استقرارمان. یکبار ما را به گرمخانه خاوران بردند اما تا دوباره بتوانم به تجریش برگردم چند ساعت طول کشید و آن روز گرسنه ماندم.» میپرسم: «حالا چرا تجریش؟ چرا یک کارتنخواب که ظاهراً خانهای ندارد برای شب ماندن در کانال مقصودبیک دغدغه دارد؟ »
کیسه نایلونی را با پاهایش جابهجا میکند و میگوید: «خانهام اینجاست. ۱۵سال در کانال مقصودبیک زندگی میکنم. بیشتر همسایهها هم من را میشناسند. میدانند دایی محمد برای کسی آزاری ندارد. گاهی غذا میدهند و گاهی هم برای گرفتن نذری به اطراف امامزاده صالح(ع) میروم. بقیه هم همین کار را میکنند. اگر جای دیگری بروم تا بیایم خودم را به اهالی ثابت کنم که آزاری برایشان ندارم عمرم تمام میشود.» دایی محمد میگوید آزاری برای همسایهها ندارد و بعضیها به او غذا میدهند تا زمستان و شبهای سرد کانال مقصودبیک را تاب بیاورد.
- ترس و ناامنی؛ ارمغان کارتنخوابها
پایین دست رودخانه، اوضاع کمی وخیمتر میشود. از تقاطع خیابان هاله و موزه میگذرم و با عبور از کنار حفاظهای سبز رنگ به شانه خاکی خیابان میرسم که با شیبی تند به رودخانه راه دارد. کیسههای بزرگ زباله که توسط زباله جمعکنها پر شده است در حاشیه این قسمت رودخانه دیده میشود. «حسین شایسته پرتو» که از ساکنان قدیمی خیابان هاله است سر درددلش باز میشود.
میگوید: «همین چند شب پیش درگیری سختی میان معتادان ایجاد شد. چند نفری کنار حفاظهای حاشیه خیابان با یکدیگر درگیر شدند و یکی از آنها از روی نردهها به پایین رودخانه پرت شد. پنجرههای خانهها به خانه و زندگی معتادان مشرف است و ما که این اتفاق را دیدیم با اورژانس تماس گرفتیم تا به داد آن فرد معتاد برسند. گاهی که بحث و درگیریشان بالا میگیرد فحش و ناسزاست که از پنجره به داخل خانه همسایهها درز میکند.» او به پیادهراه خلوت کانال اشاره میکند و میگوید: «شبها هم کسی به تنهایی در این پیادهراه تردد نمیکند. معتادان کنار نیمکتها مینشینند و همینجا مواد مصرف میکنند. حضور آنها بسیاری از اهالی را از قدم زدن در پیادهراه حاشیه کانال منصرف میکند. زبالههایی هم که در تمام روددره دیده میشود کار آنهاست.»
- دبیر شورایاری محله تجریش:
- کارتنخوابها به گرمخانه نمیروند
اهالی خیابان هاله و کوچههای حاشیه کانال مقصودبیک بارها مشکلات همسایگی با کارتنخوابها و حضور پرتعداد آنها در سرپناه زیر پل تجریش و روددره را با شورایاران در میان گذاشتهاند تا از این طریق صدای آنها به گوش مسئولان شهری و انتظامی برسد. «علیرضا جبار حمیدی» دبیر شورایاری محله تجریش از برگزاری چند نشست مشترک با مسئولان شهرداری و کلانتری۱۰۱ تجریش برای حل این معضل میگوید و توضیح میدهد:
«مسئولیت تأمین امنیت و حل مشکلات امنیتی که ممکن است با حضور معتادان برای اهالی ایجاد شود با کلانتری است و وظیفه جمعآوری معتادان و انتقال آنها به گرمخانهها نیز با اداره خدمات اجتماعی شهرداری. براساس درخواست اهالی برای رسیدگی به این معضل، ما نیز بارها نشست مشترک با مسئولان کلانتری ۱۰۱ تجریش و شهرداری داشتهایم.
اگرچه موارد زیادی از خفتگیری، زورگیری و... در این محدوده گزارش نشده، اما کلانتری تا به امروز مداخله جدی برای تأمین امنیت و رسیدگی به این موضوع انجام نداده است. شهرداری نیز در چند مرحله معتادان را جمعآوری و آنها را به گرمخانهها منتقل کرده اما این مورد هم نتیجهبخش نبوده است. چون همان افراد پس از خروج از گرمخانهها دوباره به کانال مقصودبیک برمیگردند و روز از نو روزی از نو.» «شهرزاد سعیدی» مسئول خانه خدمات اجتماعی سرای محله تجریش هم که تحقیقاتی درباره کارتنخوابهای کانال مسعودبیک انجام داده است میگوید:
«یکی از دلایل اصلی تجمع کارتنخوابها و معتادان در کانال مقصودبیک، کمکهای گاه و بیگاه همسایهها به آنهاست؛ اتفاقی که معمولاً در محلههای جنوب شهر نمیافتد و همین عامل موجب سکونت تقریباً دائمی افرادی خاص در این کانال شده است. همچنین یکی دیگر از دلایل اصلی شب ماندن کارتنخوابها در کانال و ایجاد مشکل برای همسایهها دوری مسافت گرمخانه خاوران و فضای محدود گرمخانه ازگل است. بسیاری از آنها هم دلایلی مثل توزیع نشدن همیشگی لباس تمیز و غذای گرم در گرمخانهها را دلیل اصلی کممیلی به شب ماندن در گرمخانهها معرفی میکنند.»