این زندگی دوگانه، گاه آنقدر طولانی میشود که سخت میتوان تشخیص داد خودِ واقعی آدم کدام است؟ کدام یکی از این دو صورت متفاوت، اصلِ کاری است و کدام یکی حاشیهای و موقتی؟ گاهی این زندگی دوگانه آنقدر پیش میرود که اصلاً دو تا آدم متفاوت، همزمان با هم، در یک تن و بدن، سر میکنند. اما مگر میشود تا همیشه دو چهره داشت؟ داستان تصویر دوریان گری به این پرسش پاسخ میدهد.
دوریان گری، جوان ساده اما بسیار زیبا و خوش چهرهای است که هیچچیز را بیشتر از این زیبایی خارقالعاده دوست ندارد. اما میدانیم که هیچ زیباییای تا ابد ماندگار نیست. بالأخره پیری از راه میرسد و هر رنگ و نقشی را کمرنگ میکند. این میشود که به توصیهی دوستی، دوریان پرترهای از خودش تهیه میکند. روزی، هنگام ستایش تصویر نقاشی شدهی خود، آرزو میکند ای کاش به جای خودش، تصویرش پیر و زشت شود. آرزوی دوریان برآورده و او صاحب زیبایی ابدی میشود. اما کسی که ترسی از زوال ندارد، ممکن است با این قدرت بیپایان چه کار کند؟ اینجاست که ماجرای اصلی دوریان گری آغاز میشود.
هفت خوان نشر کتاب
مراحل چاپ و انتشار کتاب تصویر دوریان گری کم از گذشتن از هفتخوان رستم ندارد! ماجرا از اینجا شروع میشود که در سال ۱۸۸۹ سردبیر ماهنامهی لیپینکود بهمنظور سفارش داستان دنبالهدار برای چاپ در مجله، اسکار وایلد، آرتور کانن دویل و یک نویسندهی دیگر را ملاقات میکند تا از آنها قول همکاری بگیرد. کانن دویل بلافاصله داستان نشان چهارم را برای سردبیر میفرستد، اما خبری از وایلد نمیرسد.
کانن دویل داستان دوم شرلوک هلمز را هم به مجله میدهد، اما تا نه ماه بعد از آن دیدار، همچنان خبری از داستان وایلد نمیشود. وقتی وایلد نسخهی اولیهی تصویر دوریان گری را برای مجله میفرستد، سردبیر و صاحب مجله سخت تحت تأثیر ماجرای کتاب قرار میگیرند، اما هر دو معتقدند که نمیشود این داستان را بدون سانسور منتشر کرد. این میشود که بدون اطلاع نویسنده، حدود ۵۰۰ کلمه از متن اصلی را حذف میکنند.
داستان بالأخره در سال ۱۸۹۰ به چاپ میرسد و بلافاصله با انتقادهای تند خوانندگان و منتقدان روبهرو میشود تا جایی که وایلد مجبور میشود به دفاع از کتابش بپردازد و به حذف و تغییر فصلهایی از کتاب دست بزند. جالب است بدانید از کتاب تصویر دوریان گری بیش از یک نسخهی تصحیح شده وجود دارد که هیچکدام آن متن اولیهای نیست که وایلد نوشته بود.
بالأخره در سال ۱۸۹۱ داستان به شکل کتاب منتشر میشود با مقدمهی مفصلی از نویسنده که در آن هدف کتاب و وظیفهی هنر و هنرمند را توضیح میدهد. عجیبتر اینکه نسخهی اولیه و اصلی کتاب تا سال ۲۰۱۱ منتشر نشده بود. این نسخه را انتشارات هاروارد منتشر کرده است.
مرگ زودهنگام یک رؤیا
اسکار وایلد در سال ۱۸۵۴ در دوبلین به دنیا آمد. پدرش جراحی مشهور بود و مادرش شاعری ایتالیایی و عاشق خواندن شعر و افسانه برای بچههایش. البته پدر اسکار نیز بهخاطر خدمت به فرهنگ و ادبیات ایرلندی مورد ستایش و احترام بود. اسکار تا نه سالگی در خانه درس خواند و در کنار درس، آلمانی و فرانسه هم یاد گرفت. او با بورس سلطنتی برای تحصیل ادبیات کلاسیک وارد دانشگاه شد و خیلی زود شروع به درخشیدن کرد.
وایلد بعد از تمام شدن تحصیلاتش برای کار و زندگی به لندن رفت و بهخاطر طنز قوی، شخصیت متفاوت و لباسهای پر زرق و برقش، در لندن شخصیتی ممتاز شد. بعد از مدتی وایلد متوجه شد که فقط از راه نوشتن مقاله در روزنامهها، نویسندهی موفقی نمیشود؛ پس شروع به نوشتن نمایشنامههای طنز کرد و خیلی زود موفقیت چشمگیری به دست آورد. اما درست در اوج شهرت و موفقیت بود که بهخاطر اختلاف و درگیریای جزئی، پایش به دادگاه باز شد.
این موضوع شروع درگیریهای پشت سرهمی شد که زندگی خصوصی وایلد را به روزنامهها کشاند و در نهایت به محکومیت او منجر شد. وایلد به دو سال زندان و کار با اعمال شاقه محکوم شد. در تمام مدت حبس، دست از نوشتن و نامهنگاری برنداشت اما امکان چاپ و ارسال نوشتههایش وجود نداشت. بعد از پایان دوران محکومیت، وایلد برای همیشه انگلستان را به مقصد فرانسه ترک کرد.
او سالهای پایانی عمرش را در تبعیدی خودخواسته در فقر و رنج گذراند. وایلد در نهایت، در ۹۴ سالگی (۱۹۰۰ میلادی) بر اثر بیماری مننژیت درگذشت. بعد از مرگ زودهنگام وایلد، زندگینامههایی که در ستایش او و آثارش منتشر شدند، هر روز به شهرت و اهمیت جایگاه او در ادبیات افزودند. نمایشنامهی سالومه و رمان اهمیت ارنست بودن، از دیگر آثار مشهور وایلد بهشمار میآیند.
نویسندهی فیلسوف
شهرت اسکار وایلد بیش از هر چیز به قدرت بیان فوقالعاده، طنز صریح و شناخت دقیق او از جنبههای تاریک روح بشری برمیگردد. به همین دلیل، بسیاری داستان دوریان گری را رمانی گوتیک میدانند. از طرفی، وایلد از پیروان مکتب اصالت زیبایی است. اندیشمندان این مکتب فکری معتقد بودند که وظیفهی هنر و ادبیات تمرکز بر زیبایی است نه پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی. حساسیت وایلد نسبت به انتخاب کلمات و شیوهی بیان مطلب به شکلی که در بهترین حالت و صورت خود باشند، یکی از نشانههای باور او به این مکتب فکری است. وایلد در تصویر دوریان گری زیبایی زوال ناپذیری به نمایش میگذارد و اثرات مثبت و منفی آن را به تصویر میکشد.