او هنگام تولد را، زمان شروع تنهایی انسان میداند. از نگاه او، انسان یگانه موجودی است که تنهایی را احساس میکند، بعد بدان آگاهی مییابد و سپس درپی گذشتن از تنهایی خویش و یافتن دیگری برمیآید و مینویسد: «کودک باید با واقعیتی غیرقابل تحلیل مواجه شود، و نخست با گریه یا سکوت در برابر این محرک واکنش نشان میدهد. بندی که او را به زندگی متصل میکرد گسسته شده است، و او میکوشد با بازی یا محبت آنرا بازیابد...
روابط او با جهان خارج دیگر چنان که در زندگی جنینی بود انفعالی نیست، چون جهان طالب واکنش است. واقعیت از اعمال او ساخته میشود. دنیای خنثای طبیعی بزرگسالان -صندلی، هر چیزی- به لطف بازیها و خیالپردازیها ناگهان جان میگیرد. کودک با استفاده از نیروی جادویی زبان یا اشاره، نشانه یا حرکت، جهانی زنده خلق میکند که در آن اشیا میتوانند به سؤالات او پاسخ دهند.»
به گفتهی پاز، کودک به مدد جادوی خیال جهانی میسازد و تنهاییاش را از میان میبرد، اما هنگامی که به کارایی جادویی ابزارهایمان شک میکنیم، خودآگاهی آغاز میشود. او، نوجوانی را دوران گسستن از دنیای کودکی و توقفی کوتاه در آستانهی بزرگسالی میداند و به نقل از «اشپرانگر» میگوید که «تنهایی از ویژگیهای بارز نوجوانی است» و چنین ادامه میدهد:
«نارسیوس، آن انسان تنها، تصویر دقیق نوجوانی است. در این دوره است که ما از انفراد خود برای بار نخست آگاه میشویم. اما دیالکتیک عواطف بار دیگر مداخله میکند، چون نوجوانی خودآگاهی افراطی است، تنها بهکمک خود-فراموشی و خود-واگذاری میتوانیم از آن گذر کنیم. بنابراین، تنهایی فقط زمان تنهایی نیست، بلکه زمان عشق و قهرمانی و ایثار نیز هست. بیجهت نیست که همه قهرمان و عاشق را بهصورت نوجوانان در نظر میآورند.»
پاز در این میان گریزی بهتنهایی و آگاهی بزرگسالانه میزند که بهویژه در عصر حاضر میتواند نه به تطهیر که به نفرینشدگی انسان بینجامد و سپس مینویسد: «معنای دوگانه تنهایی -گسستن از یک دنیا و تلاش برای آفریدن دنیایی دیگر- را میتوان در تصور ما از قهرمانان، قدیسان و ناجیان دریافت. اسطوره، زندگینامه، تاریخ و شعر دورهای از عزلت و تنهایی دوره نوجوانی را پیش از بازگشت به دنیا و به عمل توصیف میکنند. این سالها، سالهای آماده شدن و تدقیق است، اما فراتر از آن سالهای ایثار و توبه، خودآزمایی و کفاره و تزکیه است... و ما همگی در زندگی خود و درحدود خود، در تنهایی و عزلت زیستهایم تا خود را تطهیر کنیم و آنگاه به دنیا بازگردیم.»
این مقاله را که فصل پایانی کتاب «هزارتوی تنهایی» اثر اکتاویو پاز است، خشایار دیهیمی به فارسی برگردانده و انتشارات لوح فکر، در ۵۱صفحه در قطع جیبی، سال ۱۳۸۱ آن را منتشر کرده است. پاز، شاعر، نویسنده و منتقد مشهور مکزیکی، در سال ۱۹۱۴ میلادی متولد شد و در سال ۱۹۹۸ درگذشت.