شمال شهر یا بهتر بگویم شمال شهریها همیشه در ذهن خیلی از ما، آدمهایی هستند برخوردار از امکانات زندگی شهری و جنوب شهریها افرادی هستند که نداشتههایشان از امکانات شهری همواره بیشتر از داشتههایشان است. وجود همین دیوار که نامش را دیوار بیعدالتی اجتماعی میگذارم، گاه تا آنجا میان نیمه شمال و جنوب پایتخت فاصله انداخت که برخی از مدیران شهری کاهش فاصله طبقاتی بین شمال و جنوب شهر را جزو شعارها و حتی رویکردهای محوری خود قرار دادند و از حق نگذریم گامهای مؤثری هم در این زمینه برداشته شد،
اما این دیوار نامریی محکمتر از آن است که با چند طرح و برنامه عمرانی دست از این کلانشهر بردارد و در نتیجه بعداز گذشت سالیان زیاد میبینیم اگرچه زیرساختهای شهری، فرهنگی، اجتماعی و ورزشی در مناطق جنوبی ایجاد شده، اما همچنان ساکنان مناطق جنوب شهر از کمبودهایی رنج میبرند که به قول قدیمیها پیشانینوشت آنهاست و از آن گریزی نیست که نیست. در منطقه۱۶ تا همین چند سال قبل واحدهای آلایندهای فعال بودند که آلودگیهای زیستمحیطی ناشی از آنها زندگی را برای اهالی سخت کرده بود. اغلب آنها تعطیل شدند، اما حالا همان املاک وسیع آنها، بستر را برای بروز برخی آسیبهای اجتماعی فراهم کرده است.
ترمینال جنوب هنوز هم بهعنوان یک معضل و یک آلاینده در منطقه۱۶ موجب نارضایتی ساکنان محلههای خزانه و باغ آذری است. در منطقه۱۷ هم وضعیت چندان بهتر نیست. مردم هر روز با بوی ناخوشایندی که از واحدهای صنعتی این منطقه در فضا منتشر میشود، دست به گریبان هستند. مناطق ۱۸، ۱۹ و۲۰ هم که همواره محل تاخت وتاز کامیوندارانی است که نخالههای ساختمانی را دور از چشم مسئولان در اراضی کشاورزی خالی میکنند و میروند و با این کار غیراخلاقی و البته غیرقانونی بسیاری از زمینهای زراعی این مناطق را در آستانه نابودی قرار دادهاند. در منطقه۲۰ هم که به هر طرف سر بچرخانیم نمادی از آلایندههای صنعتی را خواهیم دید.
کارخانه سیمان تهران همچنان بیتوجه به اعتراضات رسانهای و مردمی در حال بلعیدن کوه تاریخی بیبی شهربانو است، پالایشگاه نفت تهران همچنان کار میکند و بهرغم تمام تمهیدات زیستمحیطی در این زمینه کیست که باور کند فعالیت یک پالایشگاه نفت آن هم درست کنار گوش بافت مسکونی، خالی از خطر است؟ به این مشکلات سرریز شدن فاضلاب کلانشهر۱۲میلیون نفری تهران به شهرری را هم باید اضافه کرد.
چندی قبل یکی از مدیران شهری گفته بود: «فاضلاب شهری چه بخواهیم و چه نخواهیم به سمت پایین دست روانه میشود.» البته کسی منکر این سخن نبود، اما یک سؤال همیشه بیپاسخ ماند و آن اینکه در تمام دنیا وقتی صنایع آلاینده در یک محدوده مستقر میشوند، بخشی از بهرهوری آنها برای رفع آلودگیهای زیستمحیطی در همان محدوده هزینه میشود. حال سؤال اینجاست که چرا این مبالغ هیچگاه بهصورت کامل به این مناطق جنوبی تخصیص داده نشد تا مسئولان شهری در مناطق جنوبی، با گشاده دستی بیشتری بتوانند سدی در برابر آلودگیهای زیستمحیطی که هر روز بیشتر از قبل به سوی این مناطق روانه میشود ایجاد کنند. این پرسش چندان هم بیجواب نیست. به نظر میرسد همه چیز زیر سر همان دیوار نامریی بین شمال و جنوب است.