در این واحد از طریق ماهواره و شبکههای خبری خارجی اخبار و مطالب و عکسهایی بهدست میآمد که همشهری را روی کیوسک مطبوعاتی از روزنامههای دیگر متفاوت میکرد. سال ۷۱که این واحد راهاندازی شد علی ضرغام، دبیر سرویس بود و آقایان اماناللهی و عزیزی تنها مترجمان و عباس صنیعفر و امیر زندهرود در بخش فنی مشغول به کار بودند. بعد از مدتی تیم مترجمی تحریریه افزایش پیدا کرد و دکتر سعید علوی، دکتر صباغیان، غلامرضا رفیعی، موطیان،ندا شریف و وحیدرضا نعیمی هم اضافه شدند. امیر زندهرود که از ششم دیماه سال ۷۱ در همشهری مشغول به کاراست با توجه به تجارب و مهارتی که در امور فنی و الکترونیک داشت مدیریت بخش فنی واحد تازه تاسیس مانیتورینگ را بهعهده گرفت. او که اکنون در همشهری آنلاین فعالیت دارد درباره نخستین روزها و کار واحد رسانه خارجی و اتفاقات جالب آن زمان میگوید.
- واحد رسانه خارجی دقیقا چه کار میکرد؟
همشهری نخستین روزنامهای بود که برای تهیه خبر و عکس از تجهیزات حرفهای و ماهواره استفاده کرد. این کار در این واحد انجام میشد. ۲ بخش داشتیم؛ فنی و تحریریه. شبکههای خبری مثل بیبیسی و سیانان را بهطور مداوم رصد و ضبط میکردیم. مترجمها به متن خبر دسترسی نداشتند و برای همین باید صدا را ترجمه میکردند. بخش فنی هم شرایط مانیتورینگ را مهیا میکرد و آنچه جمعآوری و ترجمه میشد باید به روزنامه فردا میرسید. استرس کار وقتی زیاد میشد که مشکل فنی پیش میآمد و دسترسی به خبر را برای مدتی از دست میدادیم یا صفحات در حال بستهشدن و چاپ بود و در آخرین لحظات خبر زلزله یا رویدادهای خاص را باید برای چاپ ارسال میکردیم. از روی فیلمهای دریافتی، عکسهایی را برای چاپ استخراج میکردیم و برای همین تصاویری که همشهری منتشر میکرد اغلب عکسهای متفاوت و دست اول بود. آن زمان یقینا حرفهایترین روزنامه کشور بودیم که بعد از صدا و سیما سیستم مانیتورینگ داشت. حتی وقتی صدا و سیما در حال پخش یک خبر یا گزارش مهم مثل مسابقات حساس فوتبال بود ما بدون تأخیر و زودتر و بدون سانسور آن را رصد میکردیم.
- همیشه بین رسانهها برای اولبودن رقابت بوده است. با توجه به اینکه همشهری به خبرهای دست اول خارجی دسترسی داشته مدیران نگران درز اخبار و تصاویر اختصاصی از تحریریه نبودند؟
واحد مانیتورینگ بسیار مهم و حساس بود. نباید هیچیک از اخبار به خارج از مؤسسه و رسانههای دیگر درز پیدا میکرد. حتی مانیتورها به سمتی بود که اگر فردی وارد این واحد شد مستقیم دید نداشته باشد. همشهری به تمام خبرهای خارجی، یافتههای علمی و هر آنچه رسانههای بزرگ خارجی اعلام میکردند دسترسی داشت. حتی مدیران هم بدون اطلاع وارد نمیشدند. به نوعی این واحد قرنطینه بود تا همه خیالشان راحت باشد. بچهها هم با یک علاقه و تعصب خاصی کار میکردند و مراقب درز اخبار بودند. برای همه لذتبخش بود که هر روز صبح میدیدیم عکسها و اخبار و مطالبی جدید و متفاوتتر از دیگران داریم و مردم مقابل کیوسکها همشهری میخرند. این اولبودن حس بسیار خوبی داشت. با شروع کار همشهری افت فروش روزنامههای دیگر کاملا محسوس بود. همه اینها باعث شد تا چاپ همشهری به روزی ۲بار برسد که در نوع خودش بینظیر بود. یادم هست حتی برای بازی ایران و استرالیا در جام جهانی همه بچههای تحریریه در این واحد جمع شده بودند اما یک مانیتور جداگانه جای دیگری قرار داده بودیم.
- روزنامههای دیگر اخبار خارجی را از کجا تهیه میکردند؟
شاید در اطلاعات یا کیهان هم به نوعی از امکانات مشابه استفاده میشد اما نه به این شکل مجهز و حرفهای. خبرها هم معمولا از روی تلکسهای خبری تهیه میشد. تفاوت و پیشروبودن همشهری به شکلی بود که طی دورهای روزنامههایی برای گرفتن عکس از همشهری ارتباط برقرار کردند.
- حساسترین بخش کار این واحد چه بود؟
ساعت و دقایق آخر همیشه حساس بود چون باید مراقب بودیم که خبر جدیدی اعلام نشود که به چاپ نرسد. ما همیشه در این زمینه تیترهای یک و عکسهای خاص داشتیم. معمولا روزنامههای دیگر اگر هم به خبر جدید میرسیدند، عکس را روز بعد و با تأخیر چاپ میکردند. نمیخواستیم رتبه اولبودن را از دست بدهیم. فشار زیادی روی همه بچهها بهخصوص مترجمها بود. از طرفی کار مانیتورینگ حساسیت زیادی داشت. مثلا باید مراقب بودیم تا عکس یا جملهای بدون ممیزی خارج و منتشر نشود. اما گاهی این اتفاق میافتاد. یادم هست نمایشگاه مطبوعات بود و همشهری بهعنوان یکی از امکانات خود سیستم مانیتورینگ را در معرض دید عموم قرار داد. هر شب ۲ فیلم ضبط و پس از حذف صحنههای غیر قابل انتشار به نمایشگاه ارسال میکردیم تا پخش شود.
یک روز همکاری که مسئول ضبط و اعمال اصلاحات بود خوابش برد و صحنه تبلیغاتی در وسط فیلم حذف نشده بود. فیلم در نمایشگاه پخش شد. مانیتور به سمت مراجعهکنندهها بود و کارکنان همشهری داخل غرفه دید مستقیم نداشتند. یک لحظه متوجه میشوند که جمعیت زیادی مقابل غرفه ایستادهاند و با تعجب مانیتور را به هم نشان میدهند. بچهها میروند تا ببینند صحنه چیست که متوجه موضوع میشوند! چنین اتفاقی مخصوصا برای آن زمان که فضا خیلی بسته بود بازتاب بسیار بدی داشت. در کار ترجمه هم گاهی اشتباهاتی رخ میداد؛ مثلا یک روز بیبیسی داشت صحنههایی از شروع جنگ در کشوری را پخش میکرد. همه فکر کردند که جنگ جدیدی شروع شده است. بچهها درگیر ترجمه برای ارسال عکس و متن برای چاپ بودند که در انتها متوجه شدند گزارش درباره یک جنگ قدیمی است. فکر کنید چنین خبری اگر چاپ میشد چه گاف بزرگی بود! برای همین این واحد بسیار حساس بود.
- نگاه عموم مردم به کسی که در مؤسسه همشهری کار میکرد چگونه بود؟
خودم لذت میبردم جایی میگفتم در همشهری شاغل هستم. دیگران هم وقتی مطلع میشدند احترام خاصی قائل میشدند. حال خودمان هم از کاری که انجام میدادیم خوب بود. کسی دنبال پرکردن ساعت یا منتظر پایان ساعت کاری نبود. زمانی که روزنامه ۲ بار چاپ میشد گاهی اوقات در مواقع حساس تا صبح هم میماندیم. مخصوصا واحد ما که بهدلیل داشتن ماهواره مدام به اطلاعات جدید دسترسی داشتیم و در زمان خود کلی هیجان داشت. آنقدر محیط صمیمی و دوستانه بود که اصلا متوجه خستگی و گذشت زمان نمیشدیم. از طرفی هم شرایط رسیدگی به کارکنان خیلی متفاوت و خوب بود. فضایی حاکم بود که کسی دلش نمیآمد اسراف کند یا خسارتی به مجموعه بزند. بهطور کلی دهه ۷۰شادابی خاصی در مؤسسه بود و هنوز بهکار در آن دوران افتخار میکنم.
- و عاقبت واحد رسانه خارجی چه شد؟
با ورود اینترنت، امکان رقابت رسانههای دیگر با همشهری فراهم شد. متن را ترجمه میکردند که بسیار سادهتر بود. دیگر نیازی به واحد مانیتورینگ نبود و به مرور این واحد کمرنگ و با راهاندازی همشهری آنلاین، با آن ادغام شد وهماکنون کار ترجمه هم در همان سرویس خارجی انجام میشود.