یوز در کل آسیا منقرض شده و فقط تعداد محدودی یوز در ایران وجود دارد. سینا اتفاقی صدای دو شکارچی را میشنود که قصد دارند یوزپلنگ را شکار کنند، اما دستشان به تولهی یوزپلنگ نرسیده است. او و دوستانش فیروز و شریف، در مدرسه با مسائل محیطزیستی آشنا شدهاند و میدانند اگر شکارچیان یوزپلنگ را شکار کنند یا در روستایشان جاده کشیده شود، چه بلایی بر سر حیاتوحش میآید، آنها گروهی تشکیل میدهند بهنام «انجمن یوزهای شریف». سینا روی گوشیاش اپلیکیشنی بهنام «ماریتا» هم دارد که به او اطلاعاتی دربارهی یوزپلنگها میدهد:
دلبر علامتی را که عکس یوز داشت و رویش نوشته شده بود ماریتا لمس کرد. یک یوز کارتونی آمد وسط صفحه و شروع کرد به دویدن. البته در جا میدوید. بعد یکهو روی دستهایش نشست و با صدای زنانهی تودماغی گفت: «سلام! اسم من ماریتاست. اگر نوازشم کنید، قصهی زندگیام را برایتان میگویم.»
دلبر گوشیاش را آورد جلوی من و گفت: «نازش کن»!
چرا بخوانیم؟ چرا نخوانیم؟
تعداد رمانهای نوجوان ایرانی که به محیطزیست پرداخته باشند، زیاد نیست. این کتاب نشان میدهد که اگر مردم به حفظ یوزپلنگها توجه نکنند، نسل آنها واقعاً نابود خواهد شد:
«همانطور که فیروز جان گفت، شکار بیرویه و از بینرفتن زیستگاه باعث شده ما نه ببر داشته باشیم، نه شیر. سیاهگوش، شاهروباه، روباه ترکمنی، گربهی پالاس، گوزن زرد ایرانی و پلنگ و یوزپلنگ ایرانی در معرض خطر جدی انقراض هستند و خوب، من اینجا هستم تا به کمک هم جلوی انقراض یکی از همین موجودات زیبا و حیرت انگیز را بگیریم.»
با دستش پوستر روی تخته را نشان داد.
اباذری سعی کرده بخشی از زندگی نوجوان امروزی را به تصویر بکشد که با نسلهای قبلی تفاوت دارد و با دنیای جدید همراه با تکنولوژی روبهروست. شاید پیش از این دربارهی در معرض خطر بودن یوزپلنگها شنیده یا خوانده باشیم، اما در این کتاب با روایت تازهای روبهرو هستیم. البته بهتر بود نویسنده به شخصیتپردازی کتاب بیشتر توجه میکرد، مثلاً اینکه حرفزدن یا رفتارکردن هر شخصیت با دیگر شخصیتها تفاوت منطقی داشته باشد.
چه ویژگی خاصی دارد؟
سینا شبیه نوجوانهایی است که در زندگی واقعی میبینیم، با احساسات و دغدغههای همین سن. ریتم رمان هم تند است و نمیگذارد خواننده کتاب را کنار بگذارد.
انجمن یوزهای شریف
نویسنده: حمید اباذری
تصویرگر: سیامک فرخجسته
ناشر: کتابهای نردبان (انتشارات فنی ایران)
قیمت: ۹هزار تومان