خاک خیس گوشهی باغچه را چال کردم، هستههای خرما را که بادران داده بود ریختم توی چاله، بادران پودری را که ورد خوانده بود فوت کرد روی هستهها، با خاک روی چاله را پوشاندم. نور خورشید صاف میخورد روی چاله. نمیفهمیدم کارهای بادران چه ربطی به باطلکردن طلسم دارد. پرسیدم: «مگر قرار نبود اگه بارون بیاد این طلسم رو باطل کنیم، پس چی شد؟»
آسمان برق زد و غرید،... گفت: «همین الآن وقت باطلکردنش رسید.»
بعد من را فرستاد توی اولین اتاق از اولین راهروی سمت راست که به دالان اصلی راه داشت...»
اگر به داستانهایی علاقه دارید که پُر باشند از ماجراهای جادویی و طلسم و...، اگر به شناختن آداب و رسوم مردم مناطق گوناگون کشور، بهویژه ساکنان سواحل شمالی خلیج فارس علاقه دارید، اگر میخواهید با «شوکا»ی پیر، «نویان» سرگردان و برخی مراسم سنتی اهالی جزایر جنوب کشورمان آشنا شوید و بدانید طارنوش و دیگر بادهای سیاه چهکار میکنند و فرشتهی باد یا همان بادران چگونه دربرابر آنها سعی میکند از مردم و زندگیشان حمایت کند، خوب است سراغ رمان «تسخیرشدگان جزیرهی بادیان» بروید.
این کتاب ۹۲ صفحهای به قلم «بدری مشهدی»، برگزیدهی جشنوارهی رمان پرندهی آبی است و سال ۱۳۹۶ «کتابهای پرندهی آبی» یا گروه کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی، آن را به قیمت ۹هزار تومان به بازار کتاب آورده است.
نظر شما