در مقابل، این فکر هم وجود دارد که گویی افراد بزرگسال، کارتنخوابی را خودشان انتخاب کردهاند. کسانی که در این زمینه کار کردهاند، میدانند که کارتنخوابی مخصوصا درباره زنان اینطور نیست.
کمکهای انساندوستانه به کارتنخوابها هم به همین نسبت نیاز به آگاهی دارد. چند سال قبل حدود ۵هزار نفر از کارتنخوابها را در پارک حقانی جمع کردند تا کمکهای مردمی در فصل سرما را دریافت کنند، خیلی از آدمها مداخلات افراطی کردند زیرا شناخت درستی از آنها نداشتند. بهعنوان مثال، گشت «امدادرسان محلی» که اعضای آن خودشان قبلا همدرد آنها بودند، به شکل کنترلشده به کارتنخوابها غذای گرم میدهند اما این غذا باید در حد غذای ساده و معمولی باشد،
فرد مددجو باید برای دریافت آن در صف بایستد و ظرف یکبار مصرف آن را در سطل زباله بیندازد. این حداقل مسئولیتی است که ما از آنها میخواهیم اما مداخله افراطی باعث شده بود که کارتنخوابها سعی میکردند چند تا غذا بگیرند، آنها را نگه دارند یا تلاش کنند به دیگران بفروشند و با آن پول مواد را تامین کنند.
گاهی هم میخواستند نوع غذا را انتخاب کنند یا تنها بخشی از آن را میخوردند. ما این برخوردها را در منطقهای مانند دروازهغار دیده بودیم. این اتفاقات هم باعث سرخوردگی و ناامیدی نیکوکارانی میشد که میخواستند به آنها کمک کنند و هم آموزش و مسئولیتپذیری مددجویان را ضعیف میکرد.
موضوع دیگر فعالیت گرمخانهها در این فصل سرد است. متأسفانه ما آمار دقیقی از تعداد گرمخانهها و ظرفیت آنها نداریم و در این زمینه ارتباط کامل بین نهادهای دولتی یا شهرداریها و سازمانهای مردمنهاد برقرار نیست البته کارتنخوابها در بین خود نوعی خبررسانی دارند که از این گرمخانهها باخبر هستند.
در این زمینه هم تنها جای خواب کافی نیست و بعضی از کارتنخوابها به دلایل متفاوت از مراجعه به گرمخانهها خودداری میکنند و حاضر هستند با یک پتو در خیابان بخوابند اما به گرمخانه نروند. باید حرفهای آنها را بشنویم و ببینیم در گرمخانهها چه شرایطی وجود دارد که باعث چنین مشکلی میشود.