چرا ثروت بهتر است؟ به این دلیل ساده که نبود آن، حسابی اوضاعشان را بههم ریخته است. ازدواج میخواهند کنند، ثروت؛ کار میخواهند راه بیندازند، ثروت؛ سفر داخله و خارجه میخواهند بروند، ثروت؛ بچهدار میخواهند بشوند، ثروت و... این سیاهه را خودتان میتوانید پر و پیمانتر کنید. اما حالا بگذارید از راز مهمتری برایتان صحبت کنم: حقیقتش نه علم بهتر است، نه ثروت، مدیریت عمر از همه آنها بسیار بهتر و بهتر و باز هم بهتر است.
مدیریت درست عمر، هم برایتان تولید علم میکند، هم تولید ثروت. اما اگر عمرتان را درست مدیریت نکنید، نه علمی در میان خواهد بود، نه ثروتی، نه چیز دیگری. یاد حدیثی از حضرت رسول میافتم که نزدیک به این مضمون را فرمودهاند که نسبت به عمر خودتان، بخیلتر باشید تا نسبت به مال و اموال و ثروت خودتان. میبینید، ظاهرا چیزهای مهمتر از دوگانه علم-ثروت هم وجود دارد.
این را هم گفته باشم که این کشف، کشف خود من نیست؛ ما هم ریزهخوار سفره بزرگان هستیم. این جمله را از سخنرانی ابراهیم حقیقی- گرافیست- در مراسم بزرگداشت دکتر اکبر عالمی به یادگار دارم؛ جایی که پشت میکروفون رفت و درباره مدیریت عمر صحبت و اشاره کرد که فردی مثل اکبر عالمی، مصداق کامل استفاده درست و کامل از عمر است؛ یک مدیریت درست و حسابی عمر در زمانه ما.
ما در روزگاری زندگی میکنیم که فشارهای اقتصادی زیادی دارد ما را اذیت میکند. بخشی از آن دست خودمان نیست و بخشی نیز ناشی از بیخردی خودمان است. همین فشارها، باعث تغییر رویه زندگی ما شده است. همه دوست دارند مسیری را بروند که سریعتر به مال و منال و ثروتی برسند. این بد است؟ نمیتوانیم بگوییم بد است. بالاخره بخشی از آن، واکنشی است به شرایط امروز جامعه ما. اما همین رویه، وضعیت زندگی ما را حسابی بههمریخته است.
همه بحث ما، همان سؤال تکراری تکراری تکراری ابتدای مطلب است: علم بهتر است یا ثروت. به قول ابراهیم حقیقی، مدیریت عمر از همه آنها بهتر است. میدانم که این روزها همه درگیر نداشتن پول یا کمبود آن هستند. میدانم که شما بیشتر دوست دارید که امنیت مالی برای امروز و فردا داشته باشید. میدانم که بیشتر شما پولدار و ثروتمندشدن را ترجیح میدهید به عالم و دانشمند و متخصصبودن. اما هیچ وقت این گفته بیل گیتس، ثروتمندترین مرد جهان را فراموش نکنید.
روزگاری در جمع دانشجویان سخنرانی میکرد. از او درباره راه و رسم میلیاردرشدن پرسیده بودند. پاسخ داد که این سؤال مدتهاست که موضوعیت ندارد و متعلق به تاریخهای گذشته است؛ الان شما باید به کاری که دوست دارید و علاقهمندید بپردازید، بقیه اتفاقها خودبهخود میافتد. باور کنید اگر نصیحت فردی مثل بیل را نخواهیم قبول کنیم، این دیگر کملطفی است؛ هرچه باشد، در دهههای بعدی زندگی، همین بذرهایی که این روزها کاشتهاید یا دارید میکارید برداشت خواهید کرد...
نظر شما