سپیدی محاسن و موها و آثار چین و چروک روی دستها و پیشانی، تنها نشانی است که گذر عمر پیرمرد ۸۰ ساله محله ۱۷ شهریور را نشان میدهد. صدایش رساست، چهارشانه است و بدون خمیدگی روی دوچرخه مینشیند. امینی، مؤذن مسجد حضرت ابوالفضل(ع) و معتمد محله سالهاست که دوچرخه را به هر وسیله نقلیه دیگری ترجیح میدهد. او در کهنسالی از نعمت سلامتی بهرهمند است و هنوز هم روزانه حداقل ۳ ساعت در خیابانها و کوچهها رکاب میزند. در روزهایی که امینی یک الگوی ورزشی برای اهالی محل به حساب میآید، همپای رکابهایش میشویم تا با هم محله را گز کنیم.
قریب به ۵۰ سال است که حاج «محمد امینی» در محله ۱۷شهریور زندگی میکند و اهالی همیشه او را با دوچرخهاش به یاد میآورند. چیزی تا رسیدن عقربه ساعت به ۱۰ نمانده که به خانهاش در انتهای یکی از کوچههای خیابان ۱۵متری سوم میرسیم. در نیمه باز است. کلاهی پشمی بر سر دارد و روی دوچرخه قرمز رنگش نشسته. عصرها دوچرخهاش را برمیدارد و روانه کوچه و خیابانهای شهر میشود. از بازار آهن و شهرک ولیعصر(عج) گرفته تا بهشتزهرا(س) و رباطکریم؛ ۵۰ کیلومتر را بهراحتی با دوچرخه طی میکند.
میگوید: «اصالتم به روستای ازنای لرستان برمیگردد. برای کار کردن در کارخانه قند و شکر سال۱۳۴۲ به اهواز رفتم. همان روزها با علاقهای که از کودکی سرچشمه میگرفت برای رفتوآمد به محل کار یک دوچرخه خریدم و از آن روز دوچرخه رفیق شفیق من شد.» امینی با اشاره به اینکه اول مهر سال۱۳۴۸ به این محله کوچ کرده و در یک کارخانه تولیدات ساختمانی مشغول کار شده، میگوید: «در تهران علاوه بر مسیر خانه تا محل کار، ساعاتی را هم به دوچرخهسواری تفریحی اختصاص میدادم. آن روزها محله خیلی خلوت بود و به این شکل قدم به قدم مغازه و خودرو پارک شده دیده نمیشد.»
حاجی که بعد از سالها با وجود تغییر شرایط محله، هنوز هم به قرارهای روزانه دوچرخهسواریاش پایبند است و حداقل ۳ساعت دوچرخهسواری میکند، ادامه میدهد: «۱۴نوه و ۴نتیجه دارم که روزهای تعطیل با آنها هم همراه میشوم و دستهجمعی برای دوچرخهسواری به یکی از بوستانهای محله میرویم.»
- ارائه دوچرخه رایگان در بوستانها
حواس حاج محمد، حسابی جمع است. نه تنها برای تنظیم سـرعت رکابهایش با سرعت قدمهای ما هیچ مشکلی ندارد، بلکه عبور از سرعتگیرها و موانع جلو مسیرش را هم به خوبی مدیریت میکند. این دوچرخهسوار ۸۰ ساله که طی سالها دوچرخهسواری در محله ۱۷ شهریور با پیچ و خم کوچهها و خیابانهای محله و کمبودهایش آشناست پارک غیرمجاز خودروها را یکی از مهمترین معضلات خیابانها به شمار آورده و میگوید:
«در منطقه ما چند پارکینگ وجود دارد، اما چون خصوصی هستند و برای استفاده از آن باید هزینه پرداخت شود، اغلب مردم از آن استقبال نمیکنند و خودرو خود را بهصورت دوبله و سوبله در خیابانها و کوچهها پارک میکنند. با وجود این مشکل عبورومرور برای دوچرخهسواران خیلی مشکل است و وقوع تصادف دور از ذهن نیست.» او در ادامه با اشاره به اینکه قبلاً در بوستانهای منطقه دوچرخه رایگان در اختیار شهروندان قرار میگرفت میگوید: «امروزه به دلیل قیمت بالای دوچرخه، کمتر کسی میتواند هزینه و زمانش را صرف این ورزش کند و وجود چنین امکاناتی بهخصوص در مناطق جنوبی، همچون منطقه ما، میتواند مردم را تا حد زیادی به ورزش ترغیب کند.» امینی میگوید که هر ماه برای تعمیر دوچرخه و هر ۶ ماه یکبار برای تعویض وسایل آن هزینهای را کنار میگذارد.
- مؤذن بانگ بردار
انگار همه کاسبان و اهالی محل حاج محمد را میشناسند. کاسبان برای او دست تکان میدهند و بیشتر اهل محل زمانی را به احوالپرسی گرم و صمیمی با او اختصاص میدهند. «محمد آورزمانی» کاسب ۵۵ ساله محله است که به خوبی حاجمحمد را میشناسد و دربارهاش میگوید: «پیرمرد باصفا و بااخلاصی است. همیشه او را حین رفتن به مسجد برای بجا آوردن نمازجماعت یا در حال دوچرخهسواری میبینم. حضور چنین فردی در محله مایه دلگرمی و مشوق همه است تا برای سلامتی خودشان ورزش کنند.» «حسین عربگری» یکی دیگر از کاسبان قدیمی محله است. این کاسب ۳۹ ساله از حاج محمد بهعنوان یک الگوی ورزشی یاد کرده و میگوید: «روزانه حداقل یکبار او را با دوچرخه میبینم.
خدا را شکر به لطف سالها ورزش در این سن از سلامت کامل برخوردار است و هیچ اختلالی در سلامتیاش به وجود نیامده است.» با محمد امینی به مسجد حضرت ابوالفضل(ع) میرویم، مسجدی که یکــــــی از مؤذنهایش خود اوست. حاجمحمد درحــــــــالیکه دوچرخهاش را کنار مسجد پارک میکند، میگوید: «همان سالی که به تهران آمدم نخستین اذان را در مسجد امام حسین(ع) گفتم.» حتی یکبار بهعنوان مؤذن نمونه از طرف متولیان این مسجد مورد تقدیر قرار گرفتم. بعد از مدتی برای نماز به مسجد حضرت ابوالفضل(ع) آمدم و حالا هر روز برای بجا آوردن نماز و اذان گفتن به اینجا میآیم.» پدربزرگ محله ما که ۳۵ سال از فعالیتش در پایگاه بسیج میگذرد، میگوید: «با عشق و علاقه به اینجا میآیم و عاشق نماز خواندن در مسجد هستم. مؤذن بودن هم افتخاری است که از پدربزرگ خدابیامرزم به یادگار
دارم.»